Page 36 - (کیهان لندن - سال سى و نهم ـ شماره ۳۸۲ (دوره جديد
P. 36

‫صفحه‌‪‌‌۳6‬شماره‌‪‌1848‬‬
                                                                                                                                                     ‫جمعه ‪ 1۵‬تا ‪ ۲1‬مهرماه ‪1401‬خورشیدی‬

‫انتظار زن سرخپوش میدان فردوسی نماد چهار دهه انتظار زنان‬
         ‫ایران برای رسیدن به معشوق‪ :‬آزادی!‬

‫سپس در حالت ایستا و احترام به وطن با سرود «ای ایران»‬     ‫صحبت کرده بودند و میگفتند که او حتی فراموش کرده‬         ‫=دینا عبدوس نقاش و بازیگر‪« :‬به کار گرفن نماد زن‬
‫خواندن را آغاز کردیم‪ .‬در این قسمت به صورت گروهی چند‬      ‫بود که چرا در آنجا به انتظار مینشیند‪ .‬تنها چیزی که‬
‫قطعه ترانه مدرن و فولکلوریک جدید و قدیم و از جمله دو‬     ‫میدانست آن بود که با لباس سرخ باید در آنجا حضور یابد‬    ‫سرخپوش میدان فردوسی برای بیان گویاتر پیام ما بود‪.‬‬
‫قطعه افغانستانی و همگی با موضوع زن را خواندیم‪ .‬هیچ‬       ‫و انتظار بکشد‪ .‬یعنی تمام وجود این زن چنان غرق عشق‬       ‫داستانی که همه شنیدهاند‪ .‬زنی که با قلبی سرخ عاشق‬
                                                         ‫شده بود که زندگیاش را در مسیری انداخت که فقط باید به‬    ‫میشود و سالها ِی سال در انتظار بسر میبرد‪ .‬در جمع‬
        ‫مردی هم در میان اعضا ِی کُر و خوانندگان نبود‪.‬‬    ‫انتظار مینشست‪ .‬هر یک از ما انسانها انتظار را به گونهای‬  ‫بازدیدکنندگان بودند کسانی که با زن سرخپوش در سالهای‬
                                                         ‫مختلف تجربه میکنیم‪ .‬من خودم شخصا موضوع انتظار‬           ‫واپسین عمرش صحبت کرده بودند و میگفتند که او حتی‬
‫‪-‬جالب است که شهرت داستان این زن سرخپوش چنان‬                                                                      ‫فراموش کرده بود که چرا در آنجا به انتظار مینشیند‪ .‬تنها‬
                                                                                                                 ‫چیزی که میدانست آن بود که با لباس سرخ باید در آنجا‬
                                                                                                                 ‫حضور یابد و انتظار بکشد‪ .‬یعنی تمام وجود این زن چنان‬
                                                                                                                 ‫غرق عشق شده بود که زندگیاش را در مسیری انداخت که‬

                                                                                                                                    ‫فقط باید به انتظار مینشست‪».‬‬

                                                                                                                 ‫در ایران امروز نه فقط شاهد جنب و جوش شجاعانه زنان‬
                                                                                                                 ‫و جوانان در اعتراضات سیاسی و اجتماعی بلکه در عرصه‬
                                                                                                                 ‫هنر نیز شاهد کارهای مدرن و جسوری هستیم‪ .‬چندی پیش‬
                                                                                                                 ‫یک نمایشگاه نقاشی با مضمون زنان و محدودیتها و موانع‬
                                                                                                                 ‫اجتماعی تحمیل شده بر آنان توسط گروه هنری «قرمز» در‬
                                                                                                                 ‫تهران برگزار شد‪ .‬برگزارکنندگان این نمایشگاه در روز افتتاحیه‬
                                                                                                                 ‫تدبیری هنرمندانه برای جلب توجه بیشتر بازدیدکنندگان با‬
                                                                                                                 ‫آثار نمایشگاه به کار بسته بودند‪ .‬در رابطه با این نمایشگاه و‬
                                                                                                                 ‫شیوههای ابتکاری آن با دینا عبدوس نقاش و بازیگر که در‬

                                                                                                                                ‫این پروژه شرکت داشت‪ ،‬گفتگو کردیم‪.‬‬

‫زیاد است که شما‪ ،‬نسل بعد از انقلاب هم‪ ،‬با آن آشنایی‬      ‫برایم جالب است و در فعالیت هنری کنونی نیز مشغول کار‬            ‫‪-‬از این نمایشگاه و یا جشنواره برای ما بگویید‪.‬‬
‫دارید‪ .‬کارگردان و طراح این پروژه چه اطلاعاتی در مورد‬     ‫روی این تم هستم‪ .‬برخی با انتظار خود خرسندند‪ .‬برخی در‬    ‫‪-‬این برنامه با محور نمایشگاه نقاشی به همت خانم بیتا‬
                                                         ‫جریان انتظار به یک سطح آگاهی نوین و بالاتر میرسند‪.‬‬      ‫عالی مهر و با مشاوره یکی از نقاشان شرکت کننده به‬
                                ‫این زن داشت؟‬             ‫ما زنان در این مملکت سالهای سال همچنان در انتظاریم‪.‬‬     ‫نام الهام کلاشک برگزار شد‪ .‬طراحی لباس ما توسط مزون‬
‫‪-‬اطلاعات جسته گریختهای در مورد این زن وجود دارد‪.‬‬         ‫در انتظار رهایی از خیلی از محدودیتها و ستمها تا به‬      ‫فخرفروشان بود به مدیریت خانم ذوقی و به صورت گروهی‬
‫گفته میشود متولد ‪ ۱۳۰۵‬و اهل رشت بوده‪ .‬عکسی هم‬            ‫عنوان زن به آزادی انتخاب در بسیاری چیزها برسیم‪ :‬به‬      ‫انجام گرفت‪ .‬پوشش ما با الهام از داستان زن سرخپوش میدان‬
‫که از او هست با صورت سفیدرنگ و چشمهای روشن‬               ‫آزادی انتخابپوشش‪ ،‬تحصیلات دانشگاهی و حق حضانت‬           ‫فردوسی طراحی شد و نماد او بود که سالهای سال قبل از‬
‫است که کمی به اروپاییها شباهت دارد‪ .‬برخی میگویند‬                                                                 ‫انقلاب و چند صباحی بعد از انقلاب در میدان فردوسی‬
‫که روستبار بوده‪ .‬در فقر زندگی میکرده ولی نسبت به‬                   ‫فرزندان بعد از طلاق و خیلی حقوق دیگر…‬         ‫روی سکویی در انتظار یارش مینشست‪ .‬کلاههایی که ما بر‬
‫آنهم بیتفاوت بوده‪ .‬بیشتر هم روی سکو و پلهها ِی داروخانه‬  ‫البته ما سرخپوشان در این پروژه ظاهر قضیه بودیم و در‬     ‫سرمان گذاشتیم صورتمان را تا بینی پوشانده بود که نشانی‬
‫میدان فردوسی مینشسته‪ .‬به هر حال‪ ،‬روایتهای مختلف‬          ‫پشت آن معانی عمیقتری نهفتهاند‪ .‬شاید به همین دلیل به‬     ‫از پستوها‪ ،‬حصارها و تحمیلهایی است که بر زن ایرانی‬
‫از داستان این زن وجود دارد‪ .‬خیلی هم جالب است که در‬       ‫دل بسیاری که آنجا حضور داشتند این پیام نشست و با آن‬     ‫تحمیل میشود‪ .‬ما میخواستیم که فقط لبهایمان دیده و‬
‫میان بازدیدگنندگان که به نسلهای مختلف تعلق داشتند‪،‬‬                                                               ‫مورد توجه تماشاگران قرار گیرد‪ .‬مفهومی که در پشت این‬
                                                                                      ‫ارتباط برقرار کردند‪.‬‬       ‫«نقاب» بود این بود که انسانها معمولا با چشمهایشان‬
          ‫کسی نبود که داستان این زن را نشنیده باشد‪.‬‬      ‫– بر اساس گفتههای شما به نظر میرسد از رسانهها و‬         ‫ارتباط برقرار میکنند ولی زن ایرانی از این ارتباط آزاد‬
‫به نظر من یکی از دلایل شهرت داستان این زن سرخپوش‬         ‫هنرهای مختلف یکجا و همزمان در این پروژه استفاده‬         ‫محروم است‪ .‬ما روژ قرمز غلیظی را نیز روی لبانمان‬
‫آن است که ما با موضوع عشق بیشتر با اساطیر و ادبیات‬       ‫شده‪ :‬از نقاشی تا طراحی لباس‪ ،‬پانتومیم‪ ،‬موسیقی و آواز‪.‬‬   ‫داشتیم و آرایش صورتمان کاملاً سفید بود‪ .‬میخواستیم‬
‫بیشتر کهن کشورمان آشنا میشویم مانند لیلی و مجنون‪،‬‬        ‫لطفا بیشتر در مورد نمایش زنان سرخپوش برایمان بگویید‪.‬‬    ‫با این کار محدودیتهای حاکم بر زن ایرانی و درد و رنجی‬
‫ِبیژن و منیژه و خسرو و شیرین‪ .‬ولی این زن سرخپوش از‬       ‫‪-‬نمایشگاه از ساعت ‪ ۴‬بعد از ظهر دایر بود و ساعت ‪۶‬‬        ‫را که میکشد نشان دهیم‪ .‬در قسمت بعدی ما موسیقی‬
‫میان خود مردم بود که غرق و مجذوب و مسحور عشق‬             ‫برنامه ابتدا با پخش موزیک شروع شد و ما بدون هیچ‬         ‫را با شور و شوق اجرا کردیم تا بیانگر پارادوکسی باشد که‬
‫بوده تا جایی که داستانش وارد فرهنگ شفاهی ما شده و‬        ‫کلامی با لباس متحد سرخرنگ وارد سالن شدیم و سپس‬          ‫زن ایرانی همواره تجربه میکند‪ .‬با این حرکات موزون و‬
‫شهرتی پیدا کرده که ما نسلهای بعد که او را ندیدهایم هم‬    ‫با زبان بدن و با حرکات دست مدعوین را به دیدار آثار‬      ‫پانتومیم میخواستیم درون و برون زن ایرانی را نشان دهیم‬
‫با داستانش آشنا هستیم‪ .‬آدم حس میکند داستان این زن‬
‫خیلی ملموستر است تا اساطیر و ادبیات کلاسیک ما‪ .‬من‬                                         ‫دعوت کردیم‪.‬‬                ‫که تم موجود در نقاشی و نیز موسیقی نمایشگاه بود‪.‬‬
‫شنیدهام که چند سال پیش هم دخترانی به یاد زن سرخپوش‬       ‫بعد از دعوت مدعوین‪ ،‬یکی یکی به سمت جایگاه اجرای‬         ‫دقیق تر بگویم که به کار گرفتن نماد زن سرخپوش میدان‬
                                                         ‫آواز رفتیم و هر کدام با حرکتی نمادین که مفهومی را به‬    ‫فردوسی برای بیان گویاتر پیام ما بود‪ .‬داستانی که همه‬
     ‫با لباسهای سرخ در خیابان فردوسی و حوالی میدان‬       ‫تماشاگر القا میکردیم میخکوب شدیم تا موزیک تمام شود‪.‬‬     ‫شنیدهاند‪ .‬زنی که با قلبی سرخ عاشق میشود و سالها ِی‬
                                                                                                                 ‫سال در انتظار بسر میبرد‪ .‬در جمع بازدیدکنندگان بودند‬
                                                                                                                 ‫کسانی که با زن سرخپوش در سالهای واپسین عمرش‬
   31   32   33   34   35   36   37   38   39   40