Page 42 - (کیهان لندن - سال سى و نهم ـ شماره ۴۰۱ (دوره جديد
P. 42
برای مبارزه و احساس اینکه «تانک ،توپ ،مسلسل دیگر و گسترش فرهنگ و اخلاق آزادمنشانه ،خیالبافی و رویای صفحه42شماره186۷
اثر ندارد» لازم است .پایداری این انگیزه و شور انقلابی را روشنفکرانهای بیش نیست .جوامع دموکراتیک حاصل پروسه جمعه ۵تا 11اسفندماه 1401خورشیدی
نمیتوان در نبود آزادیهای فردی و سختیهای معیشتی تاریخی طولانی و فراز و نشیبهای بیشماری هستند و
انتظار داشت .این محدودیتها و سختیها میتواند به تصور اینکه ایران نیز بتواند به صرف اراده و تمایل گروههای مثال اول سنجش اسطورهها و رسوم سنتی ا ست
جنبشهای اعتراضی لحظهای منجر شود و یا حتی جرقهای روشنفکری و بدون گذار تدریجی از دورانها و شرایطی که در همه جوامع رواج دارند .در برخی از قبایل شمال
برای شعلهور شدن انقلابی براندازانه باشد .انگیزههای که با ایدهال دموکراسی سازگاری ندارد ،به دموکراسی برسد امریکا ،به عنوان نمونه ،برای بارش باران رقص دستجمعی
عمیق احساسی و عاطفی که این فداکاری را توجیه کند انجام میدهند .مردمشناسان این رقص را از دیدگاه نقش
نمیتواند صرفا بر پایه تمایل به تحقق رژیم سیاسی مطلوب اشتباه محض است. آن در همبستگی اجتماعی بر رسی میکنند .این دیدگاه با
بطور عقلانی برانگیخته شود .برانگیختن شور انقلابی پایدار محکوم کردن آن به خرافات و اوهام از نقطه نظر ارزشهای
نیازمند اسطورهها ،اهداف و انگیزههائی است که بطور نقشپادشاهیمشروطهدردورانگذاربهدموکراسیدرایران مدرن واقعگرا تفاوت اساسی دارد .نقش عمده این رقص و
تخیلی ،با عطف به ظرفیت عاطفی ذهن ،تاثیرگذار باشد. مباحثه در مورد شرکت شاهزاده در جنبش کنونی به اینگونه مراسم در ذهن هر عضوی از جامعه درک یگانگی
عوامل رژیم که منتقد وضع موجودند ،در بریدن از عنوان شاهزاده و وارث پادشاهی ،نه بر مبنای تعریفی عام گروه اجتماعی و احساس وابستگی به اجتماع است .نقش
حاکمیت و پیوستن به جنبش نگران امنیت جانی ،مالی از معیارهای دموکراسی ،بلکه باید بر مبنای نقش و تاثیری روانی آن بر رفتار افراد تاثیری است که از طریق بازتولید
و شغلی آینده خود هستند که میتواند در شرایطی که باشد که وی به عنوان «شاهزاده» در گذار از رژیم موجود و
فروپاشی کنترل شده نباشد و به خاطر بلبشوی ناشی از خلاء ایجاد و گسترش روند دموکراسی در ایران میتواند ایفا کند. عقاید و احساسات جمعگرایانه میگذارد.
قدرت مورد تهدید و انتقامجویی قرار بگیرد و یا در صورت بطور مشخص پرسش این است که آیا این نقش منطبق با مثالی دیگر از دیدگاه جامعهشناسی بررسی عدم تطابق و
قدرت یافتن نیروهای رادیکال در حکومت آینده به حذف تضاد سیستم آموزشی انگلستان با شیوه زندگی و ارزشهای
نیازهای جنبش کنونی هست یانه؟ طبقه کارگر است .این تضاد انگیزه تحصیل دانشآموزان
حتی فیزیکی منجر شود. وبسایت «اندیشکده واشنگتن» در مقالهای تحلیلی کاستی خانوادههای کارگری را تضعیف کرده و حتی به ترک
بررسی رسانههای داخلی طرفدار رژیم نشان میدهد که جنبش را در شکلگیری «نوعی فرماندهی مرکزی یعنی تحصیل و مقاومت منفی آنان منجر میشود .از سوئی
نیروهای سرکوبگر از افرادی تشکیل شده که برای ادامه رهبری ملی ،متشکل از گروهها و افراد اپوزیسیون» دانسته این مقاومت را میتوان به عنوان نمونه مثبتی از مبارزات
سرکوب و انگیزه اعمال خشونت نیازمند توجیه و پذیرش است .مانع اصلی برای تشکیل این رهبری «اختلاف نظرات طبقاتی مترقی دانست .از سوی دیگر کاهش علاقه به
مشروعیت این سرکوبها هستند .آنان بطور محسوسی از در داخل گروهها و احزاب و میان آنها است ».برای رفع تحصیل جوانان طبقه کارگر از نقطه نظر نقش ناخواسته
اینکه سرکوبگر خطاب میشوند و یا به جنایت و کشتار این کاستی گروههای اپوزیسیون اکنون سعی دارند منشور مهم آن در بازتولید سیستم طبقاتی در انگلستان نتیجه
متهم هستند نگرانند .مصاحبه با این افراد نشان میدهد یا مشی مشترکی که مورد توافق همه نیروها ی اپوزیسیون
که استفاده از سلاح گرم را انکار کرده و حتی استفاده از باشد تدوین کنند .به نظر من ،ایجاد نیروی متحد و پرقدرت ارتجاعی و محافظهکارانه دارد.
سلاحهای کمخطر را به شرط احتیاط مجاز میدانند .آنان خود برای رهبری جنبش انقلابی مردم به ابزاری بیش از تدوین مثال دیگری که به موضوع این نوشته ربط نزدیکی
را از اعمال وحشیانه و خشونتآمیز تبرئه کرده و به عوامل دارد داوریهای متفاوت از نهاد خانواده است .از دیدگاه
نفوذی نسبت میدهند .با وجود شواهد بسیاری که خلاف چنین منشورهائی نیاز دارد. جامعهشناسی نهاد خانواده بر مبنای نقش آن در جامعه
این ادعاها را ثابت میکند اعتراف به قبح اعمال خشونت روابط قدرت در جامعه که اساس حکومت و رژیم سیاسی و در پرورش و آموزش نسلهای آینده و نقشهای مهم در
از طرف این نیروها نشانگر لزوم تبلیغات مداوم برای توجیه هستند صرفا بر پایه استدلالات منطقی و انتزاعی شکل اقتصاد و در ادامه حیات اجتماعی تعریف میشود .ضمنا
خشونت از طرف این افراد است .این تبلیغات بطور عمده با نمیگیرند .بسیاری از مخالفین جمهوری اسلامی و جمع تشکیل و تداوم خانواده مشروط به محدودیت انحصاری
نسبت دادن «اغتشاشات» به دشمنان خارجی و بزرگنمائی کثیری ار مردم خواهان حکومتی در ایران هستند که بر پایه روابط جنسی است بطوری که با عقد ازدواج طرفین مقید
نقش برخی از چهرههای ناآشنای خارج کشور انجام میگیرد. انتخاب آزاد شکل گیرد و در آن حقوق شهروندی مردم رعایت به محدود کردن روابط جنسی به رابطه زناشوئی هستند.
برای ایجاد یک رهبری و آلترناتیوی که بتواند به همه این شود .جدایی مذهب از سیاست و یا حکومتی سکولار از ابن محدودیت به سبب سلب آزادی انتخاب افراد و سرکوب
نیروها اطمینان خاطر بدهد ،اتحاد میان گروهها و احزاب جمله شرایط حکومت مطلوب آینده است .تجربه چند دهه امیال جنسی طبیعی از طرف برخی نیروهای رادیکال به
اپوزسیون موجود کفایت نمیکند .دلیل وجودی بیشتر این گذشته نشان داده است که تجسم این دورنمای مطلوب و
گروهها اشتراک نظر و خط مشی است که آنها را همواره توضیح و تبلیغ عواقب شوم تداوم رژیم موجود الزاما موجب نقض حقوق بشر متهم شده است.
در خطر انشعاب و تجزیه به گروههای کوچکتر قرار داده و فراهم شدن شرایط کافی برای تغییر رژیم نبوده است. همبستگی عاطفی و انتظارات متقابل در روابط
مانع رشد آنها شده است .فقط در صورت ارتباط ارگانیگ برای فراهم کردن این شرایط انقلابی علاوه بر «نخواستن» خویشاوندی که بر پایه همخونی و یا به قولی «ژن مشترک»
با حامعه و نمایندگی خواستهها و منافع اقشار اجتماعی، وضعیت موجود ،دورنمای گزینه یا آلترناتیو عملی صورت میگیرد حاصل انتخاب آزاد و عقلانی افراد نیست.
پایداری و ثبات و همچنین توان تاثیر سیاسی و اجتماعی اجتنابناپذیر است .این آلترناتیو باید بتواند اعتماد عمومی کدام منطقی حکم میکند افراد بالغ به خاطر اینکه از یک
این گروهها و احزاب ممکن است .احزاب اپوزیسیون ایرانی را در تضمین نظم اجتماعی در دوران گذار و دورنمای ثبات، پدر و مادر متولد شدهاند به دلیل ژن مشترک احساس
در خارج کشور به دلایل مختلف از جمله دوری جغرافیائی امنیت و پیشرفت اقتصادی ،سیاسی و فرهنگی جامعه آینده همبستگی و عاطفی بیشتری نسبت به دوستانی داشته
و اختناق سیاسی فاقد ارتباط ارگانیک و متقابل با اقشار تامین کند .در این مقطع زمانی پاسخگوئی به نیازهای باشند که همدیگر را به دلایل عقلانی همفکری و انگیزههای
اجتماعی داخل کشور هستند .متاسفانه به تشکل ایرانیان در مشترک انتخاب میکنند؟ مطابق این منطق کلیه روابط و
تبعید نیز تا کنون توجه کمی نشان داده شده است .گروههای عمده زیر اساسی است: نهادهای اجتماعی که بر اساس عوامل ژنتیک شکل میگیرد
سیاسی داخل کشور نیز به دلیل عدم آزادی اجتماعات -۱رفع نگرانیهای «قشر خاکستری» یا اکثریت خاموش غیرعقلانی ،غیرعلمی و در تضاد با حقوق شهروندان است.
امکان ایجاد رابطه ارگانیک با اقشار اجتماعی را نداشتهاند. -۲ایجاد شور و شوق کافی در میان نیروهای انقلابی به در جنبش ضد اتوریته سالهای ۷۰میلادی ،خانواده به
در میان جریانهای آزادیخواه ،طرفداران پادشاهی به دلیل انحصار رابطه جنسی ،ضد آزادی و ارتجاعی قلمداد
دلیل نمایندگی نهاد شاهنشاهی در فرهنگ جامعه ایرانی ویژه جوانان برای ادامه مبارزه فعال میشد .با وجود این انتقاد کوششهائی که برای جایگزینی
ریشههای تاریخی عمیق دارند .همانطور که سعید -۳پیشگیری از تفرقه نیروهای مخالف خانواده با زندگی مشترک گروهی انجام شد ،نظیر زندگی
قاسمینژاد مینویسد «نهاد پادشاهی نهادی است ایرانی که -۴فراهم آوردن شرایط لازم جهت ریزش عوامل ناراضی در «کمونها» ،همگی ناموفق ماندند .این خود نشانهای از
با تاریخ و فرهنگ ما گره خورده است… مهر ملی به خاطره نادرستی منطق بالاست و اینکه انسانها بطور طبیعی و بر
شاهان بزرگی همچون کورش و داریوش و اردشیر و شاپور در حکومت و نیروهای سرکوب اساس خصوصیات فردی گرایش عاطفی و جنسی به افراد
و خسرو انوشیروان به سادگی از دل ملتی که چند هزار علت عدم مشارکت فعال «قشر خاکستری» در جنبش ویژهای پیدا میکنند که عموما قابل توجیه و توضیح منطقی
سال تاریخ مکتوب شاهان دارد بیرون رفتنی نیست ».نفوذ انقلابی در درجه اول نگرانی از امنیت و آشوب (سوریهای نیست .سادهگرایانه است که هزاران سال تجربه بشری را
تاریخی و فرهنگی پادشاهی توان بسیاری را به ایجاد رابطه شدن و تجزیه ایران) در دوران گذار و فروپاشی جمهوری نادیده گرفته و تصور کنیم که استنتاجات انتزاعی از یکسری
اسلامیاست .دلواپسیدیگراینقشرعدماطمینانازبرقراری اصولکلی،نظیرآزادیانتخابروابطجنسیوعاطفی ،بدون
ارگانیگ با جامعه و بسیاری از اقشار اجتماعی برای حکومتی جدید است که با توجه به تجربه جمهوری اسلامی ارتباط با تحولات تاریخی جامعه ،به یکباره میتواند خط
در مقایسه با دوران پهلوی «وضع را از اینهم بدتر کند». بطلان بر عمیقترین تجربه بشری ،یعنی نهاد خانواده بکشد.
تجربه تاریخی نشان داده است تحریک انگیزه انقلابی از دموکراسی به عنوان شکل سیاسی قدرت و اداره جامعه
ضروریات مهم پیشبرد جنبش انقلابی است .در شرایطی که بدون وجود شرایط اجتماعی مناسب از جمله نظم اجتماعی،
تلاش برای تغییر رژیم حاکم نیازمند فداکاری و حتی گذشت ثبات قانونی و اداری و اقتصاد پیشرفته وابسته به بازار آزاد
از جان و مال و آزادی افراد است ،انگیزه و شوق و شور قوی