Page 4 - (کیهان لندن - سال چهلم ـ شماره ۴۳۱ (دوره جديد
P. 4
تیترهفته جمهور ِی سرکوب علیه جنبش ملّی صفحه4شماره18۹۷
جمعه ۷تا 1۳مهرماه 140۲خورشیدی
سرمقاله
تغییر هدفمند ترکیب جمعیت کشور
«مهاجران» در خدمت «انصار»!
مهاجرت و تغییر ترکیب جمعیتی بر کره زمین همواره وجود داشته.
در جوامع اولیه ،تغییرات اقلیمی نخستین دلیل آن بوده است .جنگ
که گاهی خود ناشی از شرایط اقلیمی بوده ،دومین دلیل مهاجرت و
تغییر ترکیب جمعیتی کشورها در طول تاریخ بوده است .دهههاست
که کوچک شدن جهان به دلیل گسترش ارتباطات نیز بر سرعت تغییر
ترکیب جمعیتی به ویژه در جوامع باز افزوده است.
خاورمیانه اما بر اساس همان دو علت اصلی یعنی شرایط اقلیمی
و جنگ ،احتمالا آخرین منطقهای باشد که تغییر ترکیب جمعیتی آن
=ایـن حجـم از «خلاقیـت» و «ابتـکار» در طراحـی برنامههایـی بـرای سرکـو ِب تـوأم بـا تحقیر شـهروندان از سـوی شبهنظامیان جمهوری اسلامی با پرچم جمهوری اسلامی و
جمهـوری اسـلامی یکـی از نمونههـای منحـر بـه فـرد در جهان اسـت. حزبالله لبنان و حشدالشعبی عراق و فاطمیون افغانستانی در
و اصلاحطلبان در تسلط بر جنبش دانشجویی کشور وارد در هفتهای که گذشت همزمان با بازگشایی مدارس و «روز قدس» / ۱۴۰۲تهران ۱۴ /آوریل ۲۰۲۳
آورد .سرکوب دانشجویان از همان پاییز گذشته آغاز شد دانشگاهها محدود ساختن فضای آموزشی با هدف مهار مانند جوامع باز دستخوش تغییر شود .نخست اینکه اهالی خاورمیانه
و جمهوری اسلامی با زهرچشم گرفتن از دانشجویان تلاش جنبش دانشجویی و دانشآموزی و همچنین فعالان صنفی هستند که ترجیح میدهند به کشورهای پیشرفته کوچ کنند آنهم در
کرد میان آنها و بدنه معترضان در خیابان شکاف بیاندازد. آموزگاران در دستور کار جمهوری اسلامی قرار داشت. حالی که بخش مهمی از آنها کولهبار سنگین سنتهای ضد آزادی و
هوشمندی دانشجویان با خواندن سرودهای ملی ،تحصن، نهادهای امنیتی با توسل به «مبارزه با بیحجابی» فضای حقوق بشر را با خود حمل کرده و در مقابل تطبیق خود با دموکراسی
اعتراض و تظاهرات در سطح دانشگاه ،به شکست تلاش اجتماع را بیش از پیش زیر سلطه قرار داده و قوه قضاییه مقاومت میکنند و آینده نشان خواهد داد که پیامدهای مهاجرت آنها
اصلاحطلبان در مدیریت جنبش دانشجویی انجامید. نیز با صدور احکامی علیه فعالان صنفی ،سیاسی ،مدنی و
همین موضوع سبب شد که سرکوب دانشگاه ابعاد تازهتر تا چه اندازه فراتر از فقط «تغییر ترکیب جمعیتی» بوده است.
و گستردهتری پیدا کند .هزاران دانشجو در سراسر کشور دادخواهان بخشی دیگر از پروژه سرکوب را پیش میبرد. دوم اینکه بخشی از تغییر ترکیب اجتماعی ،باز هم به دلیل اقلیمی
از سوی کمیتههای انضباطی و مدیریت دانشگاهها با
احکام بیسابقه اخراج ،تعلیق و تبعید به دیگر واحدهای جمهوری اسلامی یعنی سرکوب و جنگ ،درون خود کشورهای خاورمیانه روی میدهد.
دانشگاهی روبرو شدند .در خارج از دانشگاه نیز نهادهای نام جمهوری اسلامی ۴۴سال است با واژه «سرکوب» پیوند در این میان ،یک تغییر جمعیتی نیز بطور سازمانیافته از سوی
امنیتی و قوه قضاییه با احضار ،بازداشت و صدور حکم زندان، خورده و به مترادف آن تبدیل شده اما در هر مقطع زمانی حکومتهای شرور مانند جمهوری اسلامی با سه هدف پیش برده
تلاش کردند بخش دیگری از جنبش دانشجویی را فلج کنند. سناریوهای جدیدی برای سرکوب شهروندان در اتاقهای میشود :افزایش جمعیت مسلمان بطور کلی ،افزایش پیروان مذهب
فکر حکومت طراحی میشود .این حجم از «خلاقیت» و شیعه بطور ویژه ،بازتولید مزدوران سیاسی -عقیدتی رژيم! این
خالی کردن دانشگاهها از دانش «ابتکار» در طراحی برنامههایی برای سرکو ِب توأم با تحقیر سیاست را جمهوری اسلامی در هر جای جهان که بتواند ،از قلب اروپا
در آنسو ،سرکوب استادان دانشگاه که از نخستین ماههای شهروندان از سوی جمهوری اسلامی یکی از نمونههای و آمریکا و استرالیا تا روسیه و چین و آمریکای لاتین پیش میبرد اما
پس از پیروزی انقلاب ۵۷با عنوان «انقلاب فرهنگی» آغاز
و طی چهار دهه گذشته همواره جریان داشته است ،با منحصر به فرد در جهان است. پایگاه آن خاورمیانه و ستاد فرماندهیاش درایران است.
سرعت زیادی ادامه پیدا کرد بطوری که بر اساس گزارشها ابعاد سرکوب شهروندان طی یک سال گذشته به ویژه با تلاشی مشابه را پیشتر رژيمهای کمونیست و فاشیست اما صرفا
از مهرماه سال گذشته تا اوایل شهریور امسال دستکم فرا رسیدن نخستین سالگرد اعتراضات جنبش ملّی و سالمرگ در محدودهی سرزمینی خود برای محافظت از نظام خویش پیش
۱۲۰استاد و عضو هیئت علمی دانشگاهها با احکام اخراج، صدهاتنازجانباختگان ،بهحدیگسترشیافتهکهاینروزها میبردهاند .در جمهوری اسلامی اما موضوع فراتر از ایران و پناهجویی
تعلیق و بازنشستگی پیش از موعد روبرو شدند .همزمان هر شهروند ،از هر صنف و طبقهای ،و ساکن در هر جای و مهاجرت به دلایل اقلیمی و جنگ است و شهروندان افغانستانی
گزارشهای دیگری از شکلگیری موج نگرانکننده مهاجرت کشور ،در خارج از خانه در معرض یکی از انواع سرکوبهای در ایران را از این زاویه میبایست مورد توجه قرار داد :پناهجویان
اساتید و اعضای هیئت علمی به دیگر کشورها منتشر حکومتی قرار میگیرد.در روزهای گذشته دانشگاهها به همان مهاجرانی نیستند که بطور سازمانیافته از افغانستان و پاکستان
شده است؛ موجی که جمهوری اسلامی با سرکوب و آزار هدف اصلی پروژههای امنیتی برای سرکوب و تحقیر قشر و همچنین از عراق و سوریه و لبنان و یمن وارد میشوند تا به
دانشگاهیان ایجاد کرده تا بتواند افراد «خودی» و «ارزشی» آیندهساز کشور تبدیل شدهاند .جمهوری اسلامی در محدود مزدوری برای رژیم علیه مردم بپردازند و نسلهای آنها در بلندمدت
ساختن دانشگاهها آنقدر افراط کرده که نظام آموزش عالی به عنوان شهروند ایرانی در رأس امور قرار گرفته و پاسدار جمهوری
را بدون هزینه جایگیزین کرسیهای خالی استادان کند. با تهدیدی جدی در ارتباط با تهی شدن از مفهوم واقعی اسلامی باشند! مبالغ کلا ِن سالانه را که رژیم برای رسیدگی به امور
هرچند رسانههای داخلی و حتی برخی خبرنگاران در خود و تُ ُنک شدن ساختار علم و دانش در کشور روبروست. «پناهجویان» از سازمان ملل و کشورهای دیگر دریافت میکند ،عمدتا
رسانههای خارج کشور روند سرکوب استادان را با عبارت حضور چشمگیر و بینظیر دانشجویان در اعتراضات
«قطع همکاری» تلطیف میکنند اما در واقعیت آنچه جنبش ملّی سال گذشته و عبور جنبش دانشجویی از به خرج این مهاجران میرساند!
جناحین حکومت و ایستادن بر سر «ایران» و «حقوق ملت» کسانی که در دفاع از حقوق بشر پناهجویان به غلط از ایران به
در حال رخ دادن است ،تیشه به ریشهی دانش و ضربه مهلکی بر چهار دهه طراحیهای امنیتی اصولگرایان عنوان کشور «مهاجرپذیر» نام میبرند باید بدانند اگر کشورهایی مانند
کانادا و استرالیا به دلیل وسعت و منابع و نیاز به نیروی کار و البته با
اتکا بر نظام سیاسی و حقوقی خود به عنوان «مهاجرپذیر» طبقهبندی
شدهاند ،اما ایران صرفا به دلیل شرایط جغرافیایی« ،پناهجو» پذیرفته
وگرنه گذشته از شرایط نامناسب اقلیمی و بحران منابع طبیعی مانند
آب ،جمهوری اسلامی از تأمین نیازمندیهای ۸۷میلیون ساکنان خود
نیز عاجز است چه برسد به آنکه «مهاجر» بپذیرد!
اما این روزها که مقامات و مسئولانی که همواره از پناهجویان
افغانستانی با عنوان تحقیرآمیز «افغانی» و «اتباع» یا «اتباع بیگانه» نام
میبردند ،حالا امتیازات ویژه برای «مهاجران»ی در نظر میگیرند که
قرار است از جمله با زاد و ولد در خدمت «انصار» و بقای نظام درآیند،
میبایستحساب«پناهجویان»افغانستانیراکهبسیاریازآنهاخودرا
بخشیازجامعهومتعلقبهقلمروایرانفرهنگیمیدانندازسیاستهای
هدفمند و تخریبی رژیم جدا کرد آنهم در حالی که سالانه بسیاری
از «پناهجویان» به افغانستان برمیگردند یا برگردانده میشوند در
حالی که «مهاجران» در خدمت «انصار» جمهوری اسلامی میمانند!