Page 41 - (کیهان لندن - سال چهل و یکم ـ شماره ۴۸۷ (دوره جديد
P. 41

‫صفحه‌‌‌‌‪‌‌4‌‌1‬شماره‌‪1۹۵۳‬‬
‫جمعه ‪ ۸‬تا پنجشنبه ‪ 14‬نوامبر ‪۲۰۲4‬‬

‫دیگری در نخستین ساعات و روزهای پس از انفجار خود را‬                                  ‫ﭼﻬﻞ روز ﭘﺲ از اﻧﻔﺠﺎر‬                                                   ‫مقامات مدرسه و تهدید به اخراج‪ ،‬در اقدام به‬
‫با جتهای شخصی به معدن رساندند و عکس و گزارش از‬                                          ‫»ﻣﻌﺪﻧﺠﻮ«؛ ﺑﯿ ری‬                                                                                 ‫خودکشی آرزو خاوری موثر بوده است‪.‬‬
‫حضور آنها تهیه شد‪ ،‬هنوز نامی از مسئو ن این حادثه که‬                                    ‫و ﻓﺮاﻣﻮﺷﯽ ﺑﺮﺧﯽ از‬
                                                                                       ‫ﻧﺠﺎتﯾﺎﻓﺘﮕﺎن و رﻧﺞ‬                                                   ‫بر اساس گزارش »دادبان« آرزو خاوری در مدرسه »کوثر«‬
               ‫مالکان و مدیران معدن هستند برده نشده است‪.‬‬                                ‫و داغ ﺧﺎﻧﻮادهﻫﺎی‬                                                   ‫در منطقه ‪ ۲۰‬آموزش و پرورش درس میخواند و بطور مکرر‬
‫‪ ۵۳‬خانواده مرد نانآور خود را در این حادثه از دست‬                                       ‫ﻣﻌﺪﻧﮑﺎرانﺟﺎﻧﺒﺎﺧﺘﻪ‬                                                   ‫از سوی مسئو ن مدرسه به اخراج تهدید شده بود که همین‬
‫دادند و ‪ ۱۰۵‬کودک یتیم شدند‪ .‬بسیاری از کارگرانی که زنده‬
‫از معدن بیرون آورده شدند همچنان با عوارض روحی و‬                                     ‫‪ ۵۳‬ﺧﺎﻧﻮاده ﻣﺮد ﻧﺎنآور ﺧﻮد را در اﯾﻦ ﺣﺎدﺛﻪ از دﺳﺖ=‬                            ‫تهدیدها علت خودکشی او در روز ‪ ۱۳‬آبان بوده است‪.‬‬
‫جسمی ناشی از حادثه درگیر هستند‪ .‬بسیاری از آنها هنوز‬                                                                                                        ‫به نوشته »دادبان«‪ ،‬ماجرای تهدید به اخراج از یک اردوی‬
‫در شوک ب میبرند و برخی دیگر دچار فراموشی شدهاند‪.‬‬                                    ‫دادﻧﺪ و ‪ ۱۰۵‬ﮐﻮدک ﯾﺘﯿﻢ ﺷﺪﻧﺪ‪ .‬ﺑﺴﯿﺎری از ﮐﺎرﮔﺮاﻧﯽ ﮐﻪ زﻧﺪه‬                 ‫دانشآموزی وع شد که در آن دانشآموزان‪ ،‬مانتوهای‬
‫خانواده این مصدومان نیز در عمل و تا بهبود کامل این افراد‬                            ‫از ﻣﻌﺪن ﺑﯿﺮون آورده ﺷﺪﻧﺪ ﻫﻨﻮز در ﺷﻮک ﺑﴪ ﻣﯽﺑﺮﻧﺪ و‬                       ‫خود را درآورده و بیاعتنا به تذکر مسئو ن مدرسه با‬
                                                                                                                                                           ‫»سوی ت« اردو را سپری کردند‪ .‬پس از این اتفاق‪ ،‬مدیر‬
                        ‫که زمانش مشخص نیست‪ ،‬نانآوری ندارند‪.‬‬                                                           ‫ﺑﺮﺧﯽ دﯾﮕﺮ دﭼﺎر ﻓﺮاﻣﻮﺷﯽ ﺷﺪهاﻧﺪ‪.‬‬       ‫مدرسه خانواده آرزو را به دلیل »پوشیدن شلوار لی و‬
‫روزنامه » ق« در گزارشی از وضعیت چند معدنکار‬                                                                                                                ‫درآوردن مانتو« به مدرسه احضار و او را به اخراج تهدید‬
‫صدمه دیده در حادثه انفجار معدنجو گزارش تهیه کرده‬                                    ‫ﯾﮑﯽ از ﻣﺎﻧﻮرﻫﺎی ﺗﺒﻠﯿﻐﺎﺗﯽ و اﻟﺒﺘﻪ دروغ دوﻟﺖ اﻫﺪای=‬
‫است‪ .‬مهدی علیزاده از جمله معدنکارانی بود که روز حادثه‬                                                                                                                                                                                 ‫کرده بود‪.‬‬
‫بیهوش از بلوک ‪ B‬معدن بیرون آورده شد‪ .‬حا حدود ‪،۱۵‬‬                                    ‫ﯾﮏ واﺣﺪ آﭘﺎر ﺎن ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻮاده ﻣﻌﺪﻧﮑﺎران ﺟﺎﻧﺒﺎﺧﺘﻪ ﺑﻮد اﻣﺎ‬                  ‫خ گزاری »رکنا« نیز با پدر آرزو گفتگو کرده و پدر این‬
‫‪ ۲۰‬روز است که از بی رستان مرخص شده اما توان هیچ‬                                     ‫اﯾﻦ ﺧﺎﻧﻪﻫﺎ »اﻫﺪا« ﯽﺷﻮد ﺑﻠﮑﻪ ﺑﺎ »ﺗﺨﻔﯿﻒ« و ﺑﺎ اﻗﺴﺎﻃﯽ‬
                                                                                                                                                              ‫دخ نوجوان درباره حادثهای که منجر به جان باخ‬
                                                                    ‫کاری را ندارد‪.‬‬             ‫ﭼﻨﺪ ﻣﯿﻠﯿﻮن ﺗﻮﻣﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻮادهﻫﺎ ﻓﺮوﺧﺘﻪ ﻣﯽﺷﻮد‪.‬‬                ‫فرزندش شد توضیح داده که »روز ‪ ۱۳‬آبان ماه‪ ،‬دخ م آرزو‬
‫برادرخانم این کارگر به » ق« توضیح میدهد که‬                                                                                                                 ‫به همراه مدرسه به اردو رفته بود‪ .‬نزدیک ساعت ‪ ۵‬بود که‬
‫»شوهرخواهرم حتی توان حرفزدن هم ندارد… دک ها به‬                                      ‫در ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ دوﻟﺖ ﻣﺪﻋﯽ ﭘﺮداﺧﺖ ﺣﻘﻮق ﮐﺎرﮔﺮان ﺑﻪ=‬                           ‫زنگ زدند‪ .‬از مدرسه بود‪ ،‬گفتند‪ :‬میدونید دخ تون چیکار‬
‫ما گفتند شاید شش ماه یا یک سال دیگر وضع به شود و‬                                                                                                           ‫کرده؟ منم متعجب گفتم‪ :‬نه‪ ،‬چی کار کرده؟ گفتند‪ :‬موقع‬
‫امیدواریم هرچه زودتر از روی تخت بلند شود؛ چون حتی‬                                   ‫ﺑﺎزﻣﺎﻧﺪﮔﺎن اﺳﺖ اﻣﺎ ﺧﺎﻧﻮادهﻫﺎی ﻣﯽﮔﻮﯾﻨﺪ ﺑﺮای درﯾﺎﻓﺖ‬
‫غذا هم از لوله به او میدهیم‪ .‬راستش زندگی برای همه‬                                                                                    ‫ﻣﺴﺘﻤﺮی ﴎﮔﺮدان ﻫﺴﺘﻨﺪ‪.‬‬                   ‫رف ‪ ،‬بهجای شلوار فرم‪ ،‬شلوار لی پوشیده بود‪«.‬‬
‫مخصوصا برای خواهرم و خود مهدی خیلی سخت شده‬                                                                                                                 ‫او افزوده »نیم ساعت بعد مدیر مدرسه اش مجددا اس‬
‫است‪ .‬ما فقط به او غذاهای مایع میدهیم که آنهم با لوله‬                                ‫چهل روز از بروز انفجار معدن در معدن زغال سنگ‬                           ‫گرفت و گفت آرزو ساعت ‪ ۴‬بعد از ظهر‪ ،‬بدون ه هنگی‬
‫است؛ یعنی آنقدر این مرد ناتوان شده که خودش یتواند‬                                                                                                          ‫از مدرسه خارج شده و از اون زمان هم دیگه خ ی ازش‬
‫با دهان غذا بخورد‪ .‬هوشیاری بسیار پایینی دارد که باعث‬                                ‫»معدنجو« گذشت و حا بازماندگان ‪ ۵۳‬معدنکار جانباخته‬                      ‫نداریم‪.‬هم م به همراه پ م راه افتادند تا دنبالش بگردند‪،‬‬
‫فراموشی او شده است‪ ،‬برای همین مجبوریم خیلی با او‬                                    ‫با رنج و فقر و داغی که بر دلشان نشسته دست و پنچه نرم‬                   ‫اما هیچ اثری از دخ م پیدا نکردند تا اینکه یک ساعت بعد‪،‬‬
‫صحبت کنیم تا اتفاقات را به خاطر بیاورد‪ ،‬ولی در هر حال‬                               ‫میکنند‪ .‬برخی از معدنکارانی که جان سا از حادثه به در‬                    ‫از مدرسه باهامون اس گرفتند و گفتند که یع خودمون‬
‫هوشیاری خیلی کمی دارد‪ .‬خواهرم بدون پرستار و تنهایی‬                                  ‫بردند نیز همچنان بعد از ‪ ۴۰‬روز با سطح هوشیاری بسیار‬                    ‫رو به بی رستان برسونیم‪ .‬من شغل ضایعات آهن دارم و با‬
‫همه این کارها و مراقبتها را انجام میدهد‪ ،‬یعنی یک‬                                    ‫پایین و فراموشی درگیر هستند و به گفته پزشکان شاید روند‬                 ‫وانت کار میکنم‪ ،‬وقتی این خ رو شنیدم‪ ،‬همه چیز رو رها‬
                                                                                                                                                           ‫کردم و به بی رستان رفتم و با جسد دخ م روبرو شدم که‬
‫مراقبت شبانهروزی‪ .‬ما اص مهدی را یتوانیم جابهجا کنیم‬                                                 ‫بهبود هوشیاری آنها تا یک سال هم طول بکشد‪.‬‬
                          ‫و مرتب هم باید تحت نظر پزشک باشد‪«.‬‬                        ‫با گذشت چهل روز از انفجار در معدن زغال سنگ‬                                                                                             ‫فوت کرده بود‪«.‬‬
                                                                                    ‫»معدنجو« و با وجود وعدههای مقاماتی که یکی پس‬                           ‫پدر آرزو توضیح داده که »ظاهراً ساخت نی که آرزو به‬
‫روزنامه »هممیهن« هم گزارش داده امید سلطانیان ‪۳۰‬‬                                                                                                            ‫اونجا رفته بود‪ ،‬خونه یکی از دوستانش بوده‪ ،‬تنها بوده و‬
‫ساله یکی دیگر از معدنکاران آسیبدیده در معدنجو است‬                                                                                                          ‫یدونم چی تو ش گذشته که خودش رو از اونجا به‬
‫که هنوز یداند خیلی از دوستانش را در معدن طبس‬                                                                                                               ‫پایین انداخته‪ .‬مردم توی کوچه صداش رو شنیده بودن و‬
‫از دست داده است‪ .‬سه سال پیش با لیسانس کامپیوتر‪،‬‬                                                                                                            ‫به اورژانس زنگ زده بودن‪ ،‬اورژانس هم اومد و اون رو برد‬
‫پیکورکار معدن شد و روی دستش تتو کرد‪» :‬عشق است‬
                                                                                                                                                                                                                         ‫بی رستان‪ ،‬اما…«‬
                                                   ‫معدن زغالسنگ طبس‪«.‬‬                                                                                      ‫او همچنین گفته »آرزو بچه سومم بود‪ ،‬دو پ دارم و‬
                                                                                                                                                           ‫این دخ امید و آرزویم بود‪ .‬آرزو برای من دخ نبود‪ ،‬مادر‬
                                                                                                                                                           ‫بود‪ ،‬همدم بود‪ .‬یه دخ خیلی خوب بود‪ ،‬اص ً به من بدی‬
                                                                                                                                                           ‫یکرد‪ .‬صبحها اگر وقت یکرد ظرفها رو بشوره‪ ،‬یه‬
                                                                                                                                                           ‫یادداشت با ماژیک برام میذاشت که بابایی‪ ،‬قول میدم‬

                                                                                                                                                                                                       ‫ظهر بیام ظرفها رو بشورم‪«.‬‬
                                                                                                                                                           ‫پدر آرزو توضیح داده که »بعد از این اتفاق‪ ،‬تو ک ن ی‬
                                                                                                                                                           ‫شهرری از مسئو ن مدرسه شکایت کردیم‪ .‬تا ا ن حتی‬
                                                                                                                                                           ‫یه اس هم از طرف مدرسه نداشتیم‪ ،‬هیچ احوالی از ما‬

                                                                                                                                                                                ‫نپرسیدند‪ .‬ما از مدیر مدرسه شکایت کردیم‪«.‬‬
                                                                                                                                                           ‫آموزش و پرورش شهرستانهای تهران در اط عیهای درباره‬
                                                                                                                                                           ‫»علت مرگ یک دانش آموز افغانستانی در شهرستان ری«‬
                                                                                                                                                           ‫نوشت روز یکشنبه ‪ ۱۳‬آبان ‪ ۱۴۰۳‬یکی از دانشآموزان‬
                                                                                                                                                           ‫دخ تبعه افغانستان ساکن شهرری‪ ،‬پس از ترک مدرسه‪ ،‬بر‬
                                                                                                                                                           ‫اثر سقوط از ارتفاع یک ساخت ن مسکونی مصدوم شد و‬
                                                                                                                                                           ‫پس از انتقال فوری به بی رستان و با وجود ت ش های تیم‬

                                                                                                                                                                                               ‫پزشکی‪ ،‬جان خود را از دست داد‪«.‬‬
                                                                                                                                                           ‫آموزش و پرورش در این اط عیه ادعا کرده که »هنوز‬
                                                                                                                                                           ‫انگیزه و د یل قطعی این اقدام از سوی دانشآموز مشخص‬
                                                                                                                                                           ‫نشده« و نوشته که »موضوع از سوی مسئو ن آموزش و‬
                                                                                                                                                           ‫پرورش شهرستانهای استان تهران و دیگر نهادهای ذیربط‬

                                                                                                                                                                                                  ‫در حال مطالعه و بررسی است‪«.‬‬
   36   37   38   39   40   41   42   43   44   45   46