Page 11 - (کیهان لندن - سال چهل و یکم ـ شماره ۴۹۴ (دوره جديد
P. 11

‫صفحه‌‌‌‪‌‌‌1‌‌1‬شماره‌‪1۹۶0‬‬
‫‪ ۳‬تا پنجشنبه ‪ ۹‬ژانویه ‪۲۰۲۵‬‬

‫زﯾﺮ ﻫﻤﯿﻦ ﮔﻨﺒﺪ و اﯾﻦ ﺑﺎرﮔﺎه‪⠧ ...‬بزنشر‬                                                                                                   ‫باز ایی گذشته در »اکنون و آینده« آنهم در‬
                                                                                                                                       ‫صحنهی زندگی جمعی حامل و حاوی پیامهای گفته و‬
‫خیراندیش (‌احمد‌احرار‌)‬        ‫)ﮐﯿﻬﺎن ﻟﻨﺪن ﺷ ره ‪ (۱۱۱۶‬ﻣﺮداد ‪۱۳۸۵‬‬                                                                       ‫ناگفته است‪ .‬پیامهایی که در آنها آرمانهای مردمان دوران‬
                                                                                                                                       ‫بازتاب پیدا میکند‪ .‬قطعا کسی از آوردن گذش و یا اتصال‬
‫ریاست جمهوری را زیر نشیمنگاه خود داشتند شان هنوز‬         ‫روزی که بریدۀ ابومصعب الزرقاوی به معرض ایش‬                                    ‫به یک گفت ن نیمه ام برای ظهور و بروز بیکم و کاست‬
                                                         ‫گذارده شد این شعر زیبا و پر معنای صادق هجری در ذهن‬                            ‫گذشته ت ش یکند و این کار دشوار یا باید د یل و علل‬
‫روی گردن میچرخد اما به هرطرف که میچرخانند یا‬                                                                                           ‫عمیق و دقیق داشته باشد و یا اینکه مردمان به هر دلیلی‬
                                                                                                                          ‫من نقش بست‪:‬‬
‫تف نثارشان میشود یا دشنام و لعنت‪.‬‬                                                                                                                                      ‫آن را باور داشته و به آن مؤمن باشند‪.‬‬
                                                                                                       ‫ﻧﺎدره ﻣﺮدی زﻋﺮب‪ ،‬ﻫﻮﺷﻤﻨﺪ‬         ‫در همین ساختار و همین گ ن‪ ،‬انق ب ‪ ۵۷‬باز ای ِی‬
‫خانم زهرا رجائی‪ ،‬از »خواهر زینب«های معروفه و‬                                                  ‫ﮔﻔﺖ ﺑﻪ ﻋﺒﺪاﳌﻠﮏ )‪ (۱‬از روی ﭘﻨﺪ‬            ‫گذشتهای بود به نام تشیع در گفت نی مذهبی‪ .‬گذشتهای که‬
                                                                                                                                       ‫ایرانیان خواسته یا ناخواسته‪ ،‬آرمانهای خود را در آن یافتند‬
‫اعضای برجسته تیم احمدی نژاد و هم غ محسین الهام‬                                                           ‫زﯾﺮ ﻫﻤﯿﻦ ﻗ ٌﺒﻪ و اﯾﻦ ﺑﺎرﮔﺎه‬   ‫و ت ش کردند گسست و فرآیند نیمه ام گفت ن مذهبی را‬
                                                                                                   ‫ﭘﺎی ﻫﻤﯿﻦ ﻣﺴﻨﺪ و اﯾﻦ ﺟﺎﯾﮕﺎه‬          ‫در صحنهی جامعه و فرهنگ و سیاست به انجام برسانند‪.‬‬
‫سخنگوی دولت‪ ،‬در مقالهای مبسوط آنچه از کل ت رکیک‬                                                                                        ‫گفت نی که ایرانیان میپنداشتند‪ ،‬زندگی آنها را بسامانتر‬
                                                                                                            ‫ﺑﺮﺳﭙﺮی ﭼﻮن ﺳﭙﺮ آﺳ ن‬        ‫و عاد نهتر و آزادانهتر خواهد کرد‪ .‬گفت نی که ایرانیان‬
‫در چنته داشته نثار خا ی و رفسنجانی کرده که »اراذل و‬                                      ‫ﻏﯿﺮت ﺧﻮرﺷﯿﺪ‪ ،‬ﴎی ﺧﻮن ﭼﮑﺎن )‪( ۲‬‬                 ‫انتظار داشتند در گفتگو با جهان مسلطتر باشد و حتی ونه‬
                                                                                                                                       ‫و الگویی شود برای معا بودن در سایهی یک گفت ن‬
                            ‫اوباش« مودبانهترین آنهاست‪.‬‬                                               ‫ﴎ‪ ،‬ﮐﻪ ﻫﺰاران ﴎ و اﻓﴪ ﻓﺪا‬          ‫مذهبی در جهانی که مذهب را برای قرنها تبعید کرده‬
                                                                                                            ‫ﺻﺎﺣﺐ دﺳﺘﺎر رﺳﻮل ﺧﺪا‬        ‫بود‪ .‬اما حا پس از چهار دهه از بازگشت به یک گفت ن‬
‫این اخطاری است به رفسنجانی که خیال نکند چون دادگاه‬                                                                                     ‫مذهبی و ناکامی آن در ایدهها و شیوههای زندگی فردی و‬
                                                                                                   ‫ﺑﻮدم و دﯾﺪم‪َ ،‬ﺑ ِﺮ اﺑﻦ زﯾﺎد )‪( ۳‬‬    ‫جمعی‪ ،‬ایرانیان بار دیگر به بازگشت میاندیشند‪ .‬بازگشت‬
‫ویژه روحانیت چند طلبه را به اتهام برهم زدن مجلس‬                                                   ‫دﯾﺪ و ﭼﻬﺎ دﯾﺪ‪ ،‬ﮐﻪ ﭼﺸﻤﻢ ﻣﺒﺎد‬          ‫به یک گسست‪ .‬به یک گفت ن نا ام به نام پهلوی‪ .‬گفت نی‬

‫سخ انی او در قم محکوم کرد‪ ،‬کار به آخر رسیده و حریم‬                                                    ‫ﺑﺎز ﺑﻪ ﭼﻨﺪی‪ ،‬ﴎ اﯾﻦ ﺑﺪ ﺳ َﯿﺮ‬                       ‫که ایرانیان معا شدن خود را در آن میبینند‪.‬‬
                                                                                                       ‫ﺑُﺪ ﺑﺮﻣﺨﺘﺎر )‪ ( ۴‬ﺑﻪ روی ﺳﭙﺮ‬     ‫ﻣﻌﺎﴏ ﺑﻮدن‪ ،‬ﺑﺎزﮔﺸﺖ ﺑﻪ ﻧﯿﻤﻪ ﺎمﻫﺎ در ﻧﮕﺎه ﺟﻮرﺟﯿﻮ‬
‫حرمت او برای دراز مدت تضمین شده است‪ .‬ضمنا تودهنی‬                                               ‫ﺑﺎزﮐﻪ ُﻣﺼﻌﺐ )‪ ( ۵‬ﴎ و ﴎدارﺷﺪ‬
                                                                                                        ‫دﺳﺘﺨﻮش او‪ ،‬ﴎ ﻣﺨﺘﺎر ﺷﺪ‬                                                                                             ‫آﮔﺎﻣ‬
‫محکمی به خا ی محض یادآوری این که دوران چهچهه زدن‬                                                  ‫وﯾﻦ ﴎ ﻣﺼﻌﺐ ﺑﻪ ﺗﻘﺎﺿﺎی ﮐﺎر‬             ‫جورجیو اگام اندیشمند معا ایتالیایی در برابر پرسش‬
                                                                                                                                       ‫»معا چیست؟« پاسخهای چندگانه قرار میدهد‪ .‬از‬
‫او به پایان رسیده و باید در دهانش را چفت کند و زیاده از‬                                                     ‫ﺗﺎﭼﻪ ﮐﻨﺪ ﺑﺎ ﴎﺗﻮ‪ ،‬روزﮔﺎر‬    ‫پاسخهای مرتبط با این نوشته یکی بازگشت به گسستها‪،‬‬
                                                                                                       ‫آه ﮐﻪ ﯾﮏ دﯾﺪۀ ﺑﯿﺪار ﻧﯿﺴﺖ‬        ‫شکافها و فاصلههاست‪ .‬من آنها را امور نیمه ام‬
                               ‫دهانش حرف نرند‪.‬‬                                                      ‫ﻫﯿﭽﮑﺲ از ﮐﺎر‪ ،‬ﺧﱪدار ﻧﯿﺴﺖ‬           ‫میخوانم‪ .‬و دیگری فاصله گرف از نظم دوران و دیگری‬
                                                                                                                                       ‫پرهیز از تحلیل خطی زمان‪ .‬و این سه با هم در ذهن و زبان‬
‫انق ب وقتی وع به خوردن بچههای خودکرد اول به اغ‬                                                            ‫ﻧﻪ ُﺧﻢ اﻣﮑﺎﻧﺶ ﴎازﯾﺮ ﺷﺪ‬       ‫امروز ایرانیان دیده میشود‪ .‬یعنی ایرانیان به دنبال گسستی‬
                                                                                                     ‫ﻧﻪ ﻓﻠﮏ از ﮔﺮدش ﺧﻮد ﺳﯿﺮﺷﺪ‬          ‫در گذشته هستند که میپندارند باید از ه نجا آغاز کنند‬
‫چاق و چلٌهترینشان‪ ،‬مرحوم مهندس بازرگان رفت‪ .‬شیخ‬                                              ‫ﻣﺎت ﺷﺪﺳﺘﻢ ﮐﻪ درﯾﻦ ﺑﻨﺪ و ﺑﺴﺖ‬               ‫و همزمان از نظم دوران جامعهی اکنو ِن خود گریزانند و‬
                                                                                     ‫اﯾﻦ ﭼﻪ ﻃﻠﺴﻤﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻧﺘﻮان ﺷﮑﺴﺖ‬
‫او را شکست و مریم بهروزی‪ ،‬سلف‬  ‫صادق خلخالی‬                                                                                                  ‫هویتدشان را در زمانی متعلق به گذشته پیدا میکنند‪.‬‬
                                                                                                                                       ‫نه به این معنا که تک تک ما آگاهانه اینها را میدانیم و‬
‫الصدق زهرا رجائی‪ ،‬به ریش او تف نثار کرد همراه با‬                                                                                       ‫لحاظ میکنیم اما روح جمعی ایرانیان بار دیگر عزم سفر به‬
                                                                                                                                       ‫گذشتهای را دارد که هم نزدیک است و هم زیست شده‬
‫مقداری از این تعارفات و ادبیات انق بی که هم مح مه‬                                                                                      ‫است‪ .‬گذشتهای که رویا و خیال و وهم نیست؛ شنیدهی‬
                                                                                                                                       ‫تاریخی نیست؛ روایت باستانی نیست؛ گفت نی است که‬
‫و م ٌکرمه سخنگوی دولت چاشنی مقالۀ خود زده است‪.‬‬                                                                                         ‫هنوز میلیونها انسان ایرانی در چهارچوب آن گفت ن‪،‬‬
                                                                                                                                       ‫سطح متفاوتی از زندگی فردی و جمعی را تجربه کرده و‬
‫رئیس دولت موقت و نخست وزیر برگزیدۀ امام خمینی‪،‬‬                                                                                         ‫ه نطور که اشاره شد هم خود را در دوران معا دیده و‬
                                                                                                                                       ‫هم در گفتگو با جهان معا موفقیت بیش ی داشته است‬
‫آنچنان از زخم زبان اینده مح م مجلس شورای اس می‬                                                                                         ‫انسان ایرانی در صدد بازگشت به گفتگویی نیمه ام است‬
                                                                                                                                       ‫که خود را در آن گفت ن وا و با دیده است و به این معنا‬
‫رنجید که به تح ٌ میجنباند و میگفت‪:‬‬                                                                                                     ‫ایرانیان در حال گریز از »اکنون« و بازگشت به گفت نی‬
                                 ‫آن ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﺎ ﻧﺮﯾﺪه ﺑﻮد‬                                                                                 ‫نیمه ام با هدف »معا « شدن هستند! اگر موافق باشیم‬
                                                                                                                                       ‫که آینده‪ ،‬روزگار باز ایی گذشته است و معا شدن‬
                            ‫ﻣﺮﯾﻢ ﭼﺸﻢ درﯾﺪه ﺑﻮد!‬                                                                                        ‫خواستهی انسان ایرانی و آن را گفتگو با جهان بجای جنگ‬
                                                                                                                                       ‫با جهان و فرستادن خدا به آس ن و قرار دادن انسان بر‬
        ‫‪ ۱‬ـ عبدا لک مروان خلیفه اموی‬                     ‫شور بختانه‪ ،‬در دستگاه خ فت و و یت جمهوری اس می‬                                ‫زمین و برقراری آزادیهای و ارزشهای انسانی معنا کنیم‪،‬‬
 ‫‪ ۲‬ـ اشاره به بریده حسین بن علی‬                          ‫از آن »نادره مردان« وجود نداشتهاند و وجود ندارند که‬                           ‫آنگاه بازگشت انسان ایرانی به گفت ن نیمه ام پهلوی یکی‬
‫‪۳‬ـ حاکم کوفه و کارگردان عملیات کرب‬                       ‫حاک ن را پند دهند و با یادآوری اوضاع گذشته و احوال‬                            ‫از انتخابها و فرصتهای قوی و مؤثر ایرانیان برای گریز از‬

                   ‫‪۴‬ـ مختار ابو عبیده ثققی‬                                                         ‫گذشتگان‪ ،‬ع تشان را برانگیزند‪.‬‬                                                      ‫ایط »اکنون« خواهد بود‪.‬‬
                            ‫‪ ۵‬ـ مصعب بن زبیر‬             ‫رفسنجانی و خا ی‪ ،‬که هرکدام به مدت هشت سال کرسی‬
                                                                                                                                       ‫*ﺟﻼل ﺣﯿﺪری داﻧﺶآﻣﻮﺧﺘﻪ ﺟﺎﻣﻌﻪﺷﻨﺎﺳﯽ از داﻧﺸﮕﺎه ﺗﻬﺮان‬
                                                                                                                                                                                                     ‫و ﺳﺎﮐﻦ ﮐﺎﻧﺎدا اﺳﺖ‪.‬‬
   6   7   8   9   10   11   12   13   14   15   16