برچسب: رضا مقصدی
ققنوس در آتش
رضا مقصدی - در نوزدهمین سالگردِ از دست دادن عزیزِ شعرِ پارسی ایستادهایم.
این شعر سالها پیش در اسپانیا با یادِ آن یار «آن، یگانهترین...
شعری از رضا مقصدی به خاطرهی خونینِ امیر جوادی فر؛ شهر غمگینِ بارانیِ من!
(+ویدئو) امیر جوادی فر در کنار «ندا» وُ «سهراب» وُ «سینا» و «امیر ارشد» از تبارِ آب وُ آینهست که شعرِ سپیدِ عشق را...
زیبایی ِ زنانهی ما، دشمنِ شماست!
این روزها در کلن به دلیل نمایشگاه نقاب و برقع که با حمایت نهادهای دولتی ایالت غرب آلمان برگزار شده، زنان کشورهای مسلمان از...
سیروس مُشفِقی: شاعر ِعاطفههای سربلند
رضا مقصدی - سیروس مُشفِقی از چهره پردازانِ صمیمی شعر نیمایی در دههی چهل خورشیدیست. با سیمایی زیبا وقامتی بالا وُ بلند، چون پارهای...
شعری از رضا مقصدی: درین کابوس، مرا بنواز ای رنگینترین آواز!
چه باید گفت با جانان؟
چه باید گفت با باران ِ سیلا سیل؟
چه باید گفت با خَیل ِ خراب ِ خانه بر دوشان ِ خوزستان؟
ویا...
شعری از رضا مقصدی: خندههای چاک چاک
ماه، عاشقانه نیست.
راه، مِه گرفته است.
ای دل ِ فرو خمیده، روی خاک!
« شمس» را بگو فرو بخوانَد این زمان
شعری از قصیدهی سیاهِ خندههای...
شعری از رضا مقصدی؛ خورشید، زنده باد
سیل آمد وُ جهان ِ دلم را خراب کرد.
شادابی ِ ترانهی مارا به غم، سپُرد.
وان مژده را که همچنان، شاداب وُ ناب بود-
غمگینتر از...
رباعیهای بهاری رضا مقصدی
از پونه، پیامِ آشنا میآید
عطرِ علف از عاطفهها میآید
خیزید و به روی عاشقان گل ریزید
ای منتظران! بهارِ ما میآید
*****
باز آمدن تو، باز دیدن دارد
سرسبزی...
شعری از رضا مقصدی: هیمه هیمه، شعله میکشیم
زردیِ زمانه را ز جانِ ما بَبَر !
سرخیِ ترانههای شعلهبار را -
روی لحظههای بیقرارِ ما بریز !
ای تو یادگارِ روزگارِ دوردست !
در شبی که...
«فروغِ فرزانه» شعری از رضا مقصدی
با یاد مادرم که شعر وُ شور وُ شیدایی را او به من آموخت و نیز نخستین «آموزگار»م بود.
از شهرهای خاطره، میآیی
از باغهای عشق.
زیبایی...
شعری از رضا مقصدی: بهمنِ بیدادگر…
باز، تو باز آمدی
ظلمتِ آن خاک وُ خِشت!
باز، نمیخواهمت
بهمنِ خونینسرشت!
شعری از رضا مقصدی؛ در زمستانم
چه کسی گفت
فصل
فصل تنهاییِ گلها نیست؟
دشت، بی رقصِ نفسهای تو سرگردانست
یاسها
بوی دستانِ ترا میجویند.
از تو با خندهی آب
از تو با نابترین زمزمه، در لحظهی...
شعری از رضا مقصدی: سرودِ سبزِ «سپیده»- به رنجهای سکوتِ سیاه چیره شدهست
صدای دخترم از دور دست می آید.
صدای دخترم از نزدیک.
اگرچه تاریکم
وآسمان، به نَفَسهای سرد، خیره شدهست.
ترانهای به زبان ِ سپیده میگذرد
که لحظههای دلم را...
شعری از رضا مقصدی: کدامین باغ؟ با نام تو زیبا نیست «اسماعیل»!
صدای تو اگر شادیست.
و یا گُلبانگِ آزادیست.
صدا در سینهمان، پژواکِ دیگر داشت.
صدا از دوردست ِ جان ِ مشتاقان-
به سوی آرزومندان ِ باغ ما، قدم...
شعری از رضا مقصدی: موسیقیِ سفیدترین برف
خانهام خالیست.
خالی از رنگین کمانِ مهربانِ آسمانِ باز.
خالی از آوازِ مَستا مَست.
برف میبارد، ولی در سینهی خود، آفتابِ تازهای دارم.
با دلِ تنهای من، اما...