برچسب: رضا مقصدی
کمی شمالی باش!
رضا مقصدی - برقص !
بسانِ نرمترین خندهی ستاره، برقص !
سخنسرای نفسهای سرخِ قالی باش!
بپوش پیرهنِ گُل گُلیی خاطره را
کمی، شمالی باش!
عشق! مرا تا به کجا می بری؟
رضا مقصدی- چهره بیارا وُ بیا با توام!
دست مَنِه بر دل ما با توام!
باز تویی در همه جا بی منی،
باز منم در همه جا...
آوازهای «ناظم حکمت» به خون نشست
رضا مقصدی- همسایگان ما
در خاکهای خاطره خفتند.
همسایگانِ آینه وُ آه،
آوازِ روسفیدی ِ صبحی بلند را
بر سینهی سپیده نوشتند.
در اوجِ مهربانی ِ دلهای شادمان
در رویش...
جغرافیای اندوه
من نیز از تبار ِ شمایم،
آوارگانِ درد!
آوارگانِ تیرهترین لحظههای مرز!
آوارگانِ خاطرهی آبهای سرد!
چشمانتان: ترانهسُرای سپیده دم.
دستانتان: شکوهِ درخشانِ آرزو.
در سینهتان: تغزلِ یک عشقِ سربلند.
در...
پلّه برقی
شمس لنگرودی- در شعر پایانی این مجموعه که خطاب به «رضا مقصدی» نوشتهام تمام این بی اعتباری و بی اعتمادی و شکنندگی که پیرامون من...
پیشانیِ بلندِ ترا «طنز»، بوسه داد
رضا مقصدی- ایرج پزشکزاد، چهره پرداز شکوهمندِ طنز فاخرِادبیاتِ داستانیِ ماست. او به غیراز نوشتههای ارجمندِ بسیار، چه با نام خود و چه با نام...
باز به «چمخاله»ام
رضا مقصدی - باز به «چمخاله» رفت
خاطرهی خوب من.
باز به خونم نشست
شادیِ محبوبِ من.
پردهی مهتاب را
مَیزده ، پس مِیزنم.
باز...
قاصدک
رضا مقصدی - قاصدک را به حرف آوردم
گفت: از دور دست ، آمده است.
چون خیالی به نازکیِ نسیم
مثل مهتابِ مست، آمده...
من همینم وُ همین وُ بس. (رضا مقصدی)
خسته نیستم.
با تمام زخم های کهنهای که در من است
دلشکسته نیستم.
من بر آن سرم که تا طنینِ واپسین نفَس
همنشین مهربانِ عاشقان...
آتش نیم مُرده را باز بیا! بِدَم! بِدَم! (رضا مقصدی)
چهره به چهره گشتهام
با نفَس سپیده دم.
پرده به پرده، میدَرَم
لحظهی اضطراب را.
ماه ، ز پیشِ چشم من
دلنگران، عبور کرد.
آه...
هیهات (رضا مقصدی)
این چیست که در شبانِ من، جاریست ؟
آوای تو؟
یا صدای نیلوفر؟
با هرچه زُلال
از تو میگویم.
با پیرهنِ سپیده
از شبنم.
ای شعرِ...
غصهی تابوتِ او در دلِ «کابُل» نشست (رضا مقصدی)
همسفر ِآبها
همنفس ِ روز بود.
در دل ِآیینهها
چهره برافروز بود.
شادی ِایام را
نام ِ برازنده، داشت.
با غم ِ دیرینهاش
خندهی فرخنده،...
بگشا، بگشا، دریچهها را بگشا…
چهارپارههای بهاری رضا مقصدی با صدای فریدون فرحاندوز
https://youtu.be/D0T5_BuQcGU
قاصد روزانِ ابری… (رضا مقصدی)
کیهان آنلاین - 14 آذر 93 - شانزده سال است در میان ما نیست اما نام وُ خاطرهی معطرش پیوسته در ما، سینه به...
آفتاب ِ صبح ِلنگرودِ من، کجاست؟ (رضا مقصدی)
کیهان آنلاین - 9 آذر 93 - شانزده سال است "محمود پاینده" از چهرهپردازانِ صمیمیِ گُسترهی ادبیات گیلک و از پیشتازانِ جنبشِ شعرِ نیمایی،...
کاغذ وُ مداد (رضا مقصدی)
پشتِ میز سادهام نشستهام.
پیش روی من، مداد و ُکاغذیست.
از تو با گُلی که در کنار پنجرهست-
حرف میزنم.
همنشینِ قصهی شبانهام ، همین گُل است.
گل، مرا...
ریحانهی زمانهی بیداد! زیباییِ زنانه، ترا آه… میکشید (رضا مقصدی)
در جستجوی عاطفهی ناب بوده است
در جستجوی خاطرهی آب وُ آفتاب
با "نوزده"، ترانه ی پَرپَر، به سینه اش.
بیدار، از کنارِ سپیدارها گذشت
با دستی از...