پایگاه خبری هیل در گزارشی نوشته دولت دونالد ترامپ به دنبال آن است که در خاورمیانه با کمکهای دولتهای عربی منطقه در مقابل ایران رویکرد تهاجمی اتخاذ کند، اما منافع مصر در قبال ایران این اجازه را از او گرفته است.
دولت ترامپ رویکردی تهاجمی نسبت به ایران اتخاد کرده است. این دولت به دنبال استقرار جبههی متحد دولتهای سنّی عرب منطقه علیه جاهطلبیها و اقدامات ایران است. این جبههی متحد باید با دخالت ایران در خلیج فارس و سوریه، عراق و یمن مقابله کند، اما به نظر میرسد تغییر رویکرد تدریجی مصر نسبت به ایران، مانع این اتحاد به رهبری آمریکا شود.
هیل با این مقدمه مینویسد، محرکهای اولیه تغییر سیاست خارجی مصر، ترس این کشور از اسلامگرایی سنّی و تمایل این کشور برای بازیابی موقعیت خود به عنوان قدرت منطقهای و همچنین بحران عمیق مالی این کشور است. این سه دلیل مصر را به سمت همسویی خود با دخالتها و نفوذ ایران در منطقه پیش رانده است.
روابط مصر و ایران
روابط ایران و مصر طی شش دههی گذشته سه وضعیت داشته است:
اول، در دههی ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ بود که رئیسجمهوری مصر جمال عبدالناصر و محمدرضاشاه پهلوی در ایران به سبب دیدگاههای متضادشان در مورد منطقه به شدت در برابر هم قرار گرفتند. ناصر، مصر را رهبر اردوگاه انقلابی ضدآمریکایی در جهان عرب میدانست، این در حالی بود که شاه ایران خود را در اردوگاه طرفدار آمریکا قرار داده بود و حتی برای تحقیر ناصر به اسراییل نفت فروخت.
دوم، روابط ایران و مصر پس از روی کار آمدن انور سادات رئیسجمهور سابق مصر بود، که روابط این کشور را با اتحاد جماهیر شوروی قطع و به اردوگاه آمریکا نزدیک کرد. مصر به عنوان شاهدی بر روابط نزدیک این دو کشور، پس از انقلاب اسلامی ۱۹۷۹ میزبان شاه ایران شد.
سوم، پس از انقلاب اسلامی در سال ۱۹۷۹ روابط این دو کشور به شدت رو به وخامت گذاشت. روابط دوستانهی مصر و اسراییل و اتخاذ مواضع حامی آمریکا در منطقه و حمایت از عراق در جنگ میان این کشور با ایران و نامگذاری خیابانی در تهران به نام یکی از قاتلان انورسادات، روابط نزدیک مصر با کشورهای حوزهی خلیج فارس منجر به تنش عمیقی در روابط مصر و ایران شد. تلاشهای گوناگون برای برقراری ارتباط و نزدیکی دوبارهی این دو کشور فایدهای نداشت و هنوز هم مصر و ایران با هم مبادلهی سفیر ندارند.
یکی از تلاشها برای ایجاد روابط حسنه بین ایران و مصر، پس از برکناری مبارک در سال ۲۰۱۱ اتفاق افتاد. هفت روز پس از برکناری حُسنی مبارک، شورایعالی نیروهای مسلح به ناوهای نیروی دریایی ایران اجازه داد که پس از سی سال از کانال سوئز عبور کنند. اخوان المسلمین نیز برای رفع اختلافات با ایران تلاشهای زیادی کرد. اما این تلاشها عمر کوتاهی داشت و مصر به طور کامل روابط دیپلماتیک خود را با ایران از سر نگرفت. با وجود این، رئیسجمهور کنونی مصر، ژنرال السیسی، اسلامگرایی را تهدیدی اصلی برای منطقه میداند.
دولت کنونی مصر اسلامگرایی سنّی را عامل اصلی بیثباتی در خاورمیانه قلمداد میکند. این ترس منجر شده که سیاستگذاران قاهره خود را همسو با بازیگران دیگری چون ایران و روسیه قرار دهند که به نظر قاهره در حال مبارزه با نیروهای اسلامگرای سنّی در منطقه هستند. ضمن اینکه قاهره حمایت از ساختارهای کنونی نهادها و دولتها را بهترین گزینه برای ایجاد ثبات در منطقه و همچنین در برابر اسلامگرایانی میداند که میکوشند ساختارهای دولتها را تغییر دهند و حکومتهای دینی را مستقر سازند.
مصر علیه افراطیون و به دنبال سیاست مستقل
سیاستگذاران مصر احساس میکنند در میان نیروهای اسلامگرای سنّی در سوریه و لیبی و یمن و سودان و نوار غزه و ترکیه محاصره شدهاند. این ترس، آمیخته با تجربهی اخوانالمسلمین بین سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۳ است.
همه اینها موجب شده که مصر برای جلوگیری از نفوذ نیروهای اسلامگرای سنّی، آشکارا طرفِ اسد را بگیرد. مصر، ایران و روسیه را به عنوان کشورهایی میشناسد که در خط مقدم مبارزه با اسلامگرایان افراطی میجنگند. اسلامگرایانی که در شمال شرق صحرای سینا هم در حال جنگیدن هستند. رژیم مصر در وهلهی اول به سبب ترس از ظهور شاخهای از اخوانالمسلمین در یمن در صورت شکست ائتلاف عربستان از حوثیها و علی عبدالله صالح، حاضر به اعزام نیروهای زمینی برای مبارزه در یمن نشد.
سیاستگذاران مصر به دنبال مسیر مستقلی برای کشور خود هستند که در آن مسیر سایر کشورهای عرب را رهبری کنند و این کشورها دنبالهروی مصر باشند. بنابراین، عبدالفتاح السیسی رییس جمهوری این کشور پس از گرفتن قدرت در ژوئن ۲۰۱۴ تلاش کرد به آنچه وضعیت برحق مصر در منطقه میداند نیرویی تازه ببخشد. به همین دلیل حسن روحانی، رئیس جمهوری اسلامی ایران را نیز به مراسم تحلیف خود دعوت کرد.
یکی از ابتکارات السیسی، عزم راسخ او برای ایجاد نیروی مشترک عربی بود که البته به سبب اعتراضات چند کشور، از جمله عربستان سعودی با شکست مواجه شد. پس از آن بود که عربستان ائتلاف اسلامی خود را تشکیل داد و از مصر دعوت کرد که به این ائتلاف ملحق شود. مصر با اکراه به این ائتلاف پیوست اما تمایلی به اعزام نیروهای زمینی به جنگ یمن نداشت.
علاوه بر این، حمایت مصر از مداخلهی روسیه در سوریه منجر به تیره شدن روابط مصر و عربستان شد. ضمن این که مصر از نقض حقوق بشر توسط گروههای سنّی دائماً انتقاد میکند و این در حالیست که نقض حقوق بشر از سوی شبهنظامیان طرفدار ایران و حزبالله را نادیده میگیرد. نهایتاَ، پس از رأی اخیر مصر به راه حل روسیه در شورای امنیت سازمان ملل در ماه اکتبر سال ۲۰۱۶، عربستان سعودی ارسال نفت خود را به مصر برای مدت نامحدودی قطع کرد.
اختلاف عربستان و مصر
ماهیت اختلاف عربستان و مصر بر سر مدارای مصر با نفوذ ایران در سوریه و یمن ناشی از درک متفاوت این دو کشور از خطر است.
در حالی که عربستان سعودی اسلامگرایی شیعه را تهدید اصلی قلمداد میکند، مصر اسلامگرایی سنّی را دشمن اصلی در خاورمیانه میداند. مصر همچون عربستان و دیگر کشورهای حوزهی خلیح فارس در مورد خطر و تهدیدات قدرت و نفوذ روزافزون ایران در منطقه احساس فوریت نمیکند.
رابطه با ایران چه منافعی برای مصریها دارد؟
السیسی به واسطهی فقدان مخالفان نیرومند داخلی در برابر مدارایاش با نفوذ ایران در سوریه و عراق و لبنان و یمن، جسارت بیشتری پیدا کرده است. از طرفی، نخبگان غیراسلامگرای مصر از جمله وزارت امور خارجه این کشور نیز عمدتاً از عادیسازی روابط با ایران، از جمله تبادل سفیران دو کشور، حمایت میکنند. حسنی مبارک، رئیسجمهوری پیشین مصر در برابر فشار وزارت امور خارجه برای بهبود روابط با ایران مقاومت کرد و همواره طرف سرویسهای اطلاعاتی مصر را گرفت که ایران را تهدید بسیار مهمی برای امنیت ملی مصر میدانند.
علاوه بر این ایدههای ناسیونالیستی عربی نیز بر روشنفکران مصر تاثیر زیادی داشته؛ آنها ایران را تمدنی قدیمی با تاریخی کهن میدانند و در مقایسه با عربستان که از مراتب پایینتری در این حوزه برخوردار است، به ایران نگاه مطلوبتری دارند.
از طرف دیگر، اسلامگرایان مصر از ایران به عنوان حکومتی شیعه منزجرند و قابلیت بسیج بخش بزرگی از جمعیت علیه رژیم مصر را دارند. هرچند السیسی تا کنون مخالفان اسلامگرای خود را خنثی کرده است.
وضعیت مالی تیره و تار مصر نیز یکی دیگر از دلایل همگرایی این کشور با منافع ایران در منطقه است. دولت مصر توانسته در مورد معاملهای نفتی با عراق مذاکره کند که در صورت به سرانجام رسیدن این معامله، میتواند تا حدی جایگزین محمولهی نفت عربستان شود که در اکتبر ۲۰۱۶، به دنبال رای مثبت مصر به قطعنامه روسیه در شورای امنیت سازمان ملل ارسال آن توسط سعودیها متوقف شده است. اگر شکاف بین مصر و عربستان ادامه پیدا کند، ایران به ویژه پس از رفع تحریمهای اقتصادی، میتواند به گزینهی اصلی مصر در منطقه تبدیل شود. ناامیدی قاهره در مورد بودجهی این کشور ممکن است دولت مصر را مجبور به از سر گرفتن پذیرش گردشگران ایرانی کند. رئیسجمهور پیشین، محمدالمرسی، با وجود پس زمینهی سنّیاش که ایران را عامل اختلافات فرقهای در منطقه میداند، در سال ۲۰۱۳ با ورود گردشگران ایران موافقت کرد تا درآمد مصر را افزایش دهد. او پس از فشار گروههای سلفی و سازمان اطلاعاتی و امنیتی بود که تصمیم خود را تغییر داد.
به هر تقدیر مصر میداند که ائتلاف کامل با ایران یعنی یک ضرر مالی عظیم برای مصر. کشورهای خلیج فارس میلیاردها دلار در مصر سرمایهگذاری کردهاند و پس از کودتای سال ۲۰۱۳ مصر نیز، ۳۰ تا ۵۰ میلیارد دلار به این کشور کمک کردهاند. به علاوه، میلیونها نفر از مصریها در کشورهای حلیج فارس مشغول کار هستند. بنابراین مصر نفوذ و مداخلهی ایران را در خلیج فارس تحمل نخواهد کرد. هرگونه تغییر تدریجی رویکرد مصر به سوی ایران به احتمال زیاد فقط برای به حداقل رساندن زیان و به حداکثر رساندن سود خواهد بود.
شکست آمریکا برای ممانعت از اختلاف مصر و عربستان و نگرانی مصر از اسلامگرایی سنّی و مشکلات مالی قاهره ممکن است تلاشهای آمریکا برای مهار ایران را با خطر مواجه کند. اگر به مصر اجازه داده شود که با شیب بیشتری به سوی منافع ایران در منطقه میل کند، احتمالا به قدرتمند ساختن ایران و متحدانش و نتیجتاً به بیثباتی بیشتر و شکست تلاشهای آمریکا منجر خواهد شد. استراتژی ایالات متحده که هم ایران را دربربگیرد و هم در برابر اسلامگرایی سنّی هیچ مدارایی نداشته باشد، راهی رو به جلو برای ایجاد ثبات در خاورمیانه و به رهبری آمریکا است.