شاهین فاطمی- پایان سال همیشه فرصتی است برای بازنگری و سبک- سنگین کردن آنچه در سال پیش گذشته و پارهای گمانهزنیها درباره آنچه در پیش است. ما ایرانیان دور از میهن دو بار درسال از این فرصت بهرهمند میشویم. در حالی که عید ملّی و باستانی ما نوروز است، نمیتوان در خارج زیست و از محیط کار و زندگانی خود بیگانه بود. از این رو نه تنها سال نو میلادی را به هموطنان مسیحیمان تهنیت میگوئیم بلکه خود را در شادی و سرور آنها شریک میدانیم.
اگر میتوانستیم حوادث میهنی را سوا و مستقل از رویدادهای جهانی بررسی کنیم کارمان سادهتر میشد و به هر یک جداگانه میپرداختیم. اما از آنجا که اقتصاد و سیاست کشورها در جهان امروز بیش از همیشه در هم تنیدهاند و کنشی در یک کشور میتواند واکنشهای متفاوتی را در دیگر کشورها موجب شود، در بسیاری موارد بررسی رویدادهای میهنی در انزوا از حوادث جهانی نه امکانپذیراست و نه سودمند.
درصحنه جهانی برای نخستین بار پس از سقوط کمونیسم، جنگ سرد دیگری میان جهان آزاد و بلوک نه چندان آزاد روسیه، چین و اقمار آنها در شرف تکوین است. متاسفانه برخلاف پیشبینی عجولانه فرانسیس فوکویاما، عواقب فروپاشی دیواربرلین موجی بود که عالمگیرنشد. شاید بهترباشد بگوئیم بذری بود که جز در اروپای مرکزی در سرزمین دیگری هنوز سبز نشده است. در روسیه، جوانه نزده خشک شد چون با آب و هوای ناملایم آن سرزمین استبدادزده احساس بیگانگی میکرد. روسها که زیر فشار کمونیسم نه آزادی داشتند و نه نان کافی، با دیکتاتور”محبوب” خود به نوعی تفاهم رسیدهاند که تا زمانی که بتواند رفاه اقتصادی را تضمین کند، گوسفندوار از او اطاعت و حمایت خواهند کرد. اکنون باید دید اگر سیر نزولی بهای نفت و تحریمهای غرب ادامه پیدا کند آیا “محبوبیت” رهبر دوام خواهد آورد یا او هم مثل دیگر دیکتاتورهای وابسته به مسکو دست به دامان پلیس و سرکوب و اعدام خواهدشد؟
روسیه تنها کشوری نیست که سرنوشت سیاسیاش با اقتصادش گره خورده است. چین هم که هنوز خود را کمونیست میخواند، سرنوشتی مشابه دارد. در انتهای راه آزادی اقتصادی تدریجی یا به آزادی سیاسی خواهیم رسید و یا به طغیان و دگرگونی. کشورهای کره جنوبی، اندونزی و برزیل تنها نمونههای این سرنوشت نیستند. در سال نو دور از احتمال نیست که هندوستان، این کهنترین و اصیلترین دمکراسی آسیا، در پرتو ارزانترشدن بهای انرژی و بازیابی آهنگ رشد بالای خود بتواند به چین نشان دهد که پیشرفت اقتصادی الزاماً با آزادی و دمکراسی در تضاد نیست.
در غرب، اقتصاد آمریکا مثل اینکه خواهد توانست لنگان لنگان خرک خویش به منزل برساند اما حتی تا این حد هم امیدی به آینده اقتصادی اروپا احساس نمیشود. با این حال اتحادیه پولی اروپا، هنوز زنده و در حال گسترش است. روز اول سال نو میلادی ۲۰۱۵ کشور لیتوانی (Lithuania) یورو را به عنوان پول رسمی کشور رایج خواهد کرد. اما همزمان با مشکلات اقتصادی یونان که در حال انفجار است و تداوم رکود اقتصادی در فرانسه، ایتالیا و اسپانیا، نمیتوان با اطمینان خاطر بحران اقتصادی اروپا را پایان یافته تصورکرد.
از هر چه بگذری روزگار خویش تلختراست
در سال پیش رو داستان غمانگیز و زیانبار مذاکرات هستهای، اگر عقلی در میان باشد، قاعدتاً باید حل شود. اما هر گونه اطمینان خاطری در این مورد ممکن است با یأس و ناامیدی پایان پذیرد. پرونده و سابقه جمهوری اسلامی نشانگر آنست که در مذاکرات بینالمللی زمانی فکر راهیابی به مخیلهشان خطور میکند که دیگر دیر است و همه امکانات را از دست دادهاند، و جز باخت مطلق گزینهای باقی نمانده است. تجربه پایان شرمآور پرونده گروگانگیری که با تقدیم تحفهای به مناسبت ادای سوگند ریاست جمهوری به ریگان بسته شد و قبول عجولانه قطعنامه خفتبار ۵۸۹ که به جنگ شش ساله پایان بخشید به عنوان نمونههائی نه چندان درخشان از مهارتهای دیپلماتیک این رژیم به ثبت رسیده است.
با فضائی که شخص خامنهای و اطرافیانش ایجاد کردهاند، حتی اگر سرانجام نوعی توافق در مذاکرات جاری حاصل شود، آیا روحانی و ظریف خواهند توانست توافقنامهای راکه در آن حق غنیسازی برای ایران منع و یا شدیداً تحدید شده است با خود به ایران ببرند؟ آیا هم اکنون که سرانجام در درونمرز حداقل دو نفر شهامت آن را یافتهاند که سیاست خانمانسوز هستهای را به چالش بکشند و هزینه زیانبارش را بیشتر از جنگ شش ساله اعلام کنند، پاسخ مردمی را که تا کنون فریفتهاند چگونه خواهند داد؟
فرار از جهنم سرکوب، فقر و تبعیض
در سالی که گذشت موج جلای وطن جوانان از مرز پرگهر کماکان ادامه داشت. هر روز و هر ساعت از هر گوشه کشور گروهی از جوانان بدون آن که بدانند به کجا میروند و چه سرنوشتی در انتظارشان هست، از بهشت آخوندها و جهنم انسانها فرار میکنند. هرگاه که این ارقام و آمار را نگاه میکنم از خود میپرسم آیا این یک صد و پنجاه تا دویست هزارجوانی که از جهنم جهل و استبداد میگریزند از مشکلات زندگانی در “خارج” که خود گرفتار در بحران شدید اقتصادی است آگاهند؟ فرار آنها از جمهوری وحشت و خشونت به سوی آیندهای مبهم، در ذهن من متاسفأنه روز یازده سپتامبر۲۰۰۱ و آنهایی را که از پنجرههای دو بُرج سوزان از ارتفاعهای نزدیک به هزار متر به برون پرواز میکردند تداعی میکند. آنگاه که دیگر صبر و تحمل انسان به پایان میرسد، هر خطر و مشکلی را به جان خریدار میشود. از این رو هرروز که میگذرد بر سیل پناهندگان از خاورمیانه افزوده میشود و متاسفانه شرایط برای هموطنان ما مشکلتر. به هر یک از پناهگاههای پناهندگان که بروید تعداد زیادی از جوانان ایرانی را در میان دیگر آوارگان گریخته از جنگ، فقر و حکومتهای جابرمشاهده خواهید کرد. در این زمستان سختتر از دل سنگ آخوند و مرزبانان پلیس راه، آیا کسی به فکر این پناهندگان بیگناه خواهد بود؟ جمهوری اسلامی نه تنها در فکر چارهای برای مسأله فرارمغزها و جلای وطن جوانان تحصیلکرده یعنی پر ارزشترین سرمایه ملی کشورنیست، بلکه فرار جوانان از کشور را عملاً تشویق میکند.حتی یک بار شنیدهاید که خامنهای یا دیگرمسئولان حکومتی از این فاجعه اظهارنگرانی کنند؟
آنچه مسلم است جهان کماکان به سوی آزادی و رفاه بیشتر در حرکت است. آنچه در منطقه و جهان میگذرد هر روز بیشتر از روز پیش نوای امیدبخش آزادی و حقوق بشر را طنینانداز میکند. پایههای رژیم مذهبی ظلم و استبداد در ایران پوسیده است و مانند دیگررژیمهای توتالیتر و دیکتاتورمنش مانند شیر برفی، از درون ذوب میشود و یکباره فرو خواهد ریخت. نظامی که پایههای آن بر مبنای تبعیض، ظلم و فساد بنا نهاده شده است محکوم به زوال و نابودی است. باید از هم اکنون به فکر آینده و دوران بازسازی معنوی، انسانی و اقتصادی کشوربود.
پاریس، دوشنبه ۲۲ دسامبر ۲۰۱۴