جلسه مشترک رئیس جمهور ایالات متحده با مقامات کشورهای عربی حوزه خلیج فارس در کمپ دیوید حرف و حدیث بسیار داشت.

این جلسه که بدون حضور پادشاهان عربستان سعودی و بحرین گمانهزنیهای بسیاری را پیرامون اعتراض این کشورها به سیاستهای منطقهای ایالات متحده تقویت کرد در کنار همراه نشدن سلطان قابوس رهبر عمان و خلیفه بن زاید آل نهیان رئیس امارات متحده عربی، از همان آغاز با چالش روبرو شد. با اینکه عادل جبیر وزیر خارجه عربستان در واشنگتن به خبرنگاران گفت که این حرکت ربطی به اختلافات دو کشور ندارد، اما ناظران نظری دیگری داشتند. (برای آگاهیهای بیشتر در مورد حاشیههای جلسه کمپ دیوید، گزارش سیاسی کیهان لندن شماره ۸ را مطالعه فرمایید).
برگزاری این جلسه اما از جهات متفاوتی مورد بررسی قرار گرفته و به همین منظور کیهان لندن به سراغ مارک فیتزپاتریک مدیر موسسه مطالعات استراتژیک در لندن رفت و در گفتگویی نظر وی را جویا شد.
-اجازه دهید ابتدا به نیت برگزاری این نشست توسط باراک اوباما بپردازیم. به نظر شما اوباما چه اهدافی برای برگزاری این جلسه داشت و آیا به اهداف خود دست پیدا کرد؟
-این بسیار مهم بود که باراک اوباما به نگرانیهای کشورهای عربی خلیج [فارس] پاسخی مناسب دهد. اینکه مذاکرات اتمی با ایران در سایر موضوعات این کشورها را به حاشیه نخواهد راند و همچنین اینکه آنها بسیار نگران یک توافق پنهانی با ایران بر سر برنامه اتمی بودند. بنا بر این برای دولت ایالات متحده آمریکا بسیار مهم بود که به کشورهای شرکت کننده در جلسه کمپ دیوید اعتمادی دوباره را بازگرداند و این جلسه فرصت مناسبی بود برای آنکه با خوشرویی به آنها مجددا نشان دهد که رابطه حسنهای میان آنها برقرار است.

عدم حضور سلمان، پادشاه عربستان و پادشاه بحرین در ابتدای امر یک امر منفی بود اما جلسه بهتر از آنچه بسیاری تصور میکردند پیش رفت و آنها بدون هیچ مشکلی با یکدیگر دیدار داشتند. باید در پاسخ به سوال شما بگویم نتایج به دست آمده بهترین نتیجه ممکن در حال حاضر و با توجه به شرایط بود، تاکید میکنم که میتوانست بهتر از این باشد اما اوباما میخواست به آنها دوستی و اعتماد خود را نشان دهد و از سویی دیگر تاکید کند که آنها در موضوعات مهم منطقهای همچنان تاثیرگذار هستند.
-اما خواست کشورهای عربی با آنچه ایالات متحده به دنبال آنست همسان نیست. به نظر میرسد که آنها به دنبال یک توافق امنیتی مانند اصل ۵ ناتو هستند تا ایالات متحده را ملزم کند در صورت حمله به یکی از سرزمینهای عربی آن کشور را وارد نبرد کند. آیا چنین تفاهمی امکانپذیر است؟
-توجه داشته باشید که مذاکرات ایران و ایالات متحده آمریکا تنها بر سر برنامه اتمی است و در کنار آن بسیار محدود در مورد یمن صحبت میشود. اما برای کشورهای عرب منطقه موضوعات بسیار زیاد دیگری نیز مطرح است. فعالیتهای ایران در منطقه بسیار بیشتر از برنامه اتمی آن برای کشورهای عرب منطقه اهمیت دارد. به همین دلیل آنها به دنبال یک اطمینان دوباره از سوی ایالات متحده آمریکا در حمایت از خود بودند. آنها همان طور که گفتید به دنبال یک همکاری مانند ناتو هستند اما این موضوع امکانپذیر نیست. ایالات متحده به هیچ کشور دیگری آن ضمانتی را که به ناتو داده است پیشنهاد نخواهد کرد. اول از همه بسیار سخت است که این موضوع را بتوان در کنگره آمریکا مطرح کرد و از طرف دیگر ایالات متحده آمریکا و کشورهای عرب منطقه نقاط اشتراک متعدد مانند آنچه آنها با اروپاییها دارند، ندارند. آنها در مورد ایران با هم دغدغههای مشترک دارند اما در دیگر موارد، ارزشها و اهداف مشترکی ندارند.
در بهترین حالت ایالات متحده آمریکا به آنها پیشنهاد خواهد داد که از آنها در برابر تهدیدات ایران حمایت خواهد کرد. در حال حاضر ایالات متحده به صورت نظامی تجهیزات بسیاری را به این کشورها فروخته است، این فقط در بعد تجهیزات نیست بلکه در زمینه آموزش نیز بسیار گسترده است. این موضوع ادامه خواهد داشت و آمریکا علاقه دارد که کشورهای عرب منطقه با یکدیگر در یک رابطه نزدیک همکاری داشته باشند برای نمونه در راه انداختن یک سیستم دفاع موشکی مشترک که آمریکا سالهاست به آنها پیشنهاد داده و به روی آن تاکید دارد.

-در برخی تحلیلها گفته میشود که نگرانی کشورهای عرب منطقه از نزدیک شدن ایران و ایالات متحده آمریکا پس از مذاکرات نهایی اتمی است. در واقع همان اتحاد غیر دوستانه با ایران در کنار رابطه دوستانه نامتحد با کشورهای عربی، شما تا چه حد شکلگیری این دوگانه را محتمل میدانید؟
-رابطه ایالات متحده و کشورهای عربی منطقه یک رابطه قدیمی است و ادامه خواهد داشت، اما رابطه ایالات متحده و ایران یک رابطه غیردوستانه بعد از انقلاب سال ۵۷ است و این موضوع هم ادامه خواهد داشت. رابطه غیردوستانه با ایران بسیار عمیق است و این رابطه از هر دو سوی ماجرا نیز پر از خشم است.
نگاه ایران به اسرائیل، حمایت ایران از حزبالله حماس، حمایت از اسد و حتی حمله شیمیایی به مردم عادی، نقش ایران در عراق که به ناپایداری وضعیت این کشور کمک میکند. درست است که بخشی از فعالیتهای آنها مثبت است اما آنها تنها از بخشی از شیعان که بعدها میتوانند مشکلات بسیاری به بار بیاورند، حمایت میکند. به تمام این موضوعات حمایت از حوثی ها در یمن را هم باید اضافه کرد.
با توجه به تمام این موارد ایران و آمریکا دوست نخواهند بود. شاید در بهترین حالت با هم دشمن نباشند اما دوست نخواهند بود. جورج پورکوویچ [معاون موقوفه کارنگی برای صلح بینالمللی] یکی از دوستان من میگوید ایران و آمریکا همچنان در حال مشت زدن به یکدیگر هستند و تفاوتاش با قبل تنها در این است که حالا دستکش به دست کردهاند. این دو همچنان با هم مشکل دارند.
-عدم شرکت پادشاه عربستان و بحرین به گفته ناظران در اعتراض به سیاستهای منطقهای ایالات متحده آمریکا بوده است. جدا از اینکه چقدر شما این عدم حضور را معنیدار میدانید، شرکت دیگر شرکت کنندگان را تا چه حد تاثیرگذار میدانید؟

-این کاملا مشخص است که عدم حضور پادشاه عربستان سعودی و بحرین در اعتراض به سیاستهای ایالات متحده امریکا بوده است. این جلسه در واقع تغییردهنده بازی نبود که بخواهد یک رابطه جدید به وجود آورد. این جلسه تنها برای آن بود که آمریکا کشورهای عرب منطقه را همچنان در جریان امور قرار دهد و این حس را به آنها بدهد که حرفهای آنها نیز شنیده میشود و به نظرم این مذاکره موثر بود.
-پیشتر در مصاحبهای با خود شما که در کیهان لندن داشتیم، شما به شانس مذاکرات ایران و ایالات متحده بعد از تفاهم نهایی هستهای بر سر دیگر موضوعات منطقهای اشاره کردید. اما امروز مساله تنها شانس نیست بلکه تا چه حد با توجه به واقعیتها این موضوع امکانپذیر است؟ به طور مشخص در مورد یمن که خود شما به آن اشاره کرده و امروز به مهمترین چالش پادشاهی سعودی تبدیل شده است.
(مصاحبه کیهان لندن با مارک فیتزپاتریک در ۱۹ اسفند ۱۳۹۳ را میتوانید در اینجا مطالعه فرمایید).
-این مسلم است که بعد از رسیدن به توافق نهایی امکان مذاکره در مورد سایر دغدغهها نیز وجود دارد اما باید توجه داشت که هنوز مذاکرات اتمی به مرحله نهایی نرسیده است بنا بر این ایالات متحده و طرفهای اروپایی مذاکرات تنها به روی مساله اتمی تمرکز دارند. اما وقتی توافق نهایی به دست آمد این شانس وجود خواهد داشت که مذاکرات دیگری نیز انجام شود اما تا آن زمان نمیتوان گفت که مذاکرات در مسائل غیرهستهای با عمق زیادی پیگیری شود.
در مورد یمن هم به این موضوع باید توجه داشت که نقش ایران را نمیتوان به دقت اندازهگیری کرد. ایران یک کشتی به آنجا میفرستد و آمریکا از آن طرف نیروی نظامی خود در خلیج [عدن] را تقویت میکند و در تقابل آنها کشتی ایرانی برگشت میخورد. این خودش یک نوع ارتباط است که از طریق این کشتیها انجام شده. ایران به دنبال چالش با ایالات متحده نیست و تلاش میکند از آن دوری نماید.
اما از سویی دیگر ارسال یک کشتی محموله به همراه کشتیهای نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی امری غیرقانونی و البته غیرقابل قبول است. این تنها بحران آفرینی سپاه پاسداران در منطقه نیست اما از سویی دیگر به نظر میرسد که حسن روحانی و محمدجواد ظریف از این موضوع خوشحال نیستند.
تندروها از جمله در سپاه پاسداران خواهان یک رابطه معقول و بدون تنش با ایالات متحده آمریکا نیستند. آنها در حال انجام برنامههایی هستند که با امریکا وارد تقابل شوند و در ماههای آینده این برخوردها بیشتر خواهد شد.
-پایان تحریمهای بینالمللی علیه برنامه هستهای ایران امروز یکی از چالشهای مهم در مذاکرات است. طرفهای مذاکره کننده نظرات متفاوتی را در این زمینه مطرح میکنند در عین حال ما شاهد خبرهایی هستیم که شکسته شدن تحریمها علیه جمهوری اسلامی را نشان میدهد. موضوعی که نگرانی مقامات کاخ سفید را به همراه داشته و در مورد هرگونه اقدام پیش از دستیابی به توافق نهایی هشدار داده شده است. به نظر شما شما تا چه حد شکسته شدن این تحریمها میتواند به روی توافق نهایی تاثیرگذار باشد؟
-کاخ سفید به دو دلیل نگران است. اول به دلیل اقداماتی که ایران برای دور زدن تحریمها انجام میدهد، از طرف دیگر به دلیل خواست و کارهایی که به عنوان مثال چین انجام میدهد و یا شرکتهای متعددی که امروز در اتحادیه اروپا حتی در دادگاههای این حوزه درگیر موضوع تحریمهای ایران هستند.

به همین دلیل است که ایالات متحده به درستی نگران موضوع است. مخصوصا وقتی در ایران تمایل خود را به انجام مذاکرات نشان میدهند در ایالات متحده کسانی هستند که می خواهند تفاهم را در نطفه خفه کنند.
-اسرائیل و کشورهای عربی منطقه نگرانی خود را پیرامون ایران بعد از مذاکرات آشکارا بیان میکنند. به باور آنها ایران با توجه به حجم آزاد شده منابع مالی بلوکه شده خود به سراغ گسترش برنامههای نظامیاش خواهد رفت. شما تا چه حد این نگرانی را واقعی میدانید در حالی که روحانی و تیم او بارها تاکید کردهاند که این پولها را صرف بازسازی اقتصاد کشور خواهند کرد؟
-ایران حجم بسیار زیادی از منابع مالی خود را دریافت خواهد کرد. پولهای بلوکه شده بیش از ۱۳۰ میلیارد دلار است که میتواند نقش بسیار مهمی در اقتصاد ایران داشته باشد.
من دلیلی نمیبینم که روحانی بخش بزرگی از این پول را در مسیر اقتصادی خرج نکند اما مبلغ بسیار زیادی باقی خواهد ماند و باز هم دلیلی نمیبینم که این پول در بخش هزینه نظامی و برنامههای ایران در منطقه خرج نشود.
اوباما تاکید دارد که فعالیتهای ایران امروز در منطقه (در یمن و حزب الله) با هزینه بسیار کمی انجام میشود، اما به نظر نمیرسد آزادسازی منابع مالی بلوکه شده تاثیر مستقیمی بر این فعالیتها داشته باشد.
تاکید میکنم که مجادلههای منطقهای افزایش پیدا خواهد کرد نه به دلیل اینکه ایران پول بیشتری به دست میآورد بلکه به دلیل اینکه تندروها یک رابطه بدون تنش با آمریکا را نمیخواهند و به همین منظور تشنج ایجاد خواهند کرد.