ظاهرا قرار بر این است که درفردای ایران، پس از آن که روضهخوانها و ملاهای حکومتی با اراده ملت، بساطشان برچیده شد و پی روضهخوانیشان رفتند در هر نظامی که روی کار بیاید اعم از سلطنتی یا جمهوری، همه بتوانند نظر و عقیده سیاسی خود را بدون بیم و هراس و انگ و تهمت آزادانه مطرح کنند.
نه به کسی برچسبی زده شود و نه فردی زیر سئوال برود که چراچنان مرام و مشربی رادر پیش گرفته است یا فلان دین و آئین را پذیرفتهای یا چرا اصلا بی دین است. نه به زعم برخی حزب «منحله» توده و نه فرقه «ضاله» بهائی دستاویز سیاستبازان قرار گیرد.
بر این اساس که مردم با هر مشرب و مرام و دین و آئینی با آزادی بتوانند نظر و عقیده خود را بیان دارند، و رسانهها نیز آزاد باشند آنها را بازتاب دهند، خبرنگار کیهان لندن در امریکا با یکی ازتلاشگران حزب کمونیست کارگری به گفتگو نشسته است تا این رسانه مانند همیشه پیشگام انجام وظیفه حرفهای خود در تعهد به آزادی بیان باشد چرا که آزادی را نه امری مربوط به فردا بلکه امر همین امروز و بلکه دیروز می داند.

با دکترعلی جوادی به گفتگو مینشینم. وی خود را عضو دفتر سیاسی حزب کمونیست کارگری و فارغ التحصیل رشته دکترای ریاضیات کاربردی از دانشگاه تگزاس امریکا معرفی میکند که برای رسیدن به هدف کمونیستی و کارگریاش تلاش و کوشش میکند.
ابتدا از دکتر جوادی میپرسم هدف حزب کمونیست کارگری به طور روشن چه هست؟ آیا شما در جستجوی این هستید که یک حکومت کمونیستی کارگری در ایران روی کاربیاورید و چرا کمونیستی؟
دکتر جوادی: دقیقا، ما دنبال این هستیم که یک انقلاب کمونیستی کارگری در جامعه ایران شکل بگیرد، انقلابی که ما آن را سازماندهی کنیم، هدایت کنیم و یک جامعه آزاد کمونیستی را در جامعه متحول کنیم.
ما عمیقا فکر میکنیم که کمونیسم راه حل معضل پایهای جامعه طبقاتی کنونی هست. جامعهای که بر مبنای ثروت اقلیت استثمارگر و فقر و محرومیت و شکاف طبقاتی اکثریت عظیم تولیدکنندگان در جامعه شکل گرفته است. جامعه طبقاتی سرمایهداری کنونی را دو نشان بشر میدانیم و فکرمیکنیم بشر میتواند سازماندهی اقتصادی، سیاسی و اجتماعی بکند که تعاون، همکاری، رفع نیازمندیهای همگان در جامعه هدف فعالیتهای اقتصادیاش باشد و نه تولید سود برای سرمایهدار… و در آن شرایط هست که دیگر نه از فقر باید اثری باشد، نه از بی خانمانی و نه از محرومیت، نه از گرسنگی، نه از عدم دسترسی به بهداشت، عدم دسترسی به آموزش و پرورش مناسب وغیره.
من فکر میکنم که جامعه آتیه ایران، و اصولا جامعه بشری باید به این سمت حرکت بکند.
آذری- با توجه به اینکه کمونیسم یک ایسم وارداتی است و جامعه ایران هنوز آماده پذیرش یک چنین ایسمی نیست، نه تنها نیست بلکه آن را رد کرده است، از طرف دیگر خود کمونیسم که در اتحاد شوروی سابق توسط میخائیل گورباچف فرو پاشانده شد، شما چگونه میخواهید یک چنین ایسمی را در ایران جا بیندازید؟ آیا مردم آمادگی گرویدن به شما را دارند؟
-در پاسخ به چند نکته باید اشاره بکنم. تا آنجا که به مارکسیسم- کمونیسم بر میگردد تمام تاریخ تحولات فکری- سیاسی بشر تحولاتی هستندکه در اروپا و در غرب صورت گرفتند و به اعتباری شاید وارداتی باشند همان طوری که علم فیزیک وارداتی است همان طوری که علم ریاضیات پیشرفت معاصر خودش را به کشورهای غربی و فعالیت در کشورهای غربی مدیون است به این اعتبار که یک تفکری در سطوح جامعه بشری در خارج از مرزهای ایران شکل گرفته، نه میتواند عاملی باشد که مردم در ایران نتوانند از آن بهرهمند باشند، همان طورکه از علم پزشکی معاصر برای مداوای بیماریهائی که به آنها مبتلا هستند بهرهمند میشوند. در تحولات سیاسی هم نباید چنین مرزهائی را برای خودمان تعیین کنیم. اما تا آنجائی که به مسئله آمادگی یاعدم آمادگی اشاره کردید من فکر میکنم حق انتخاب را باید به مردم داد.مردم در آینده انتخاب خواهند کرد چه نوع حکومت سیاسی را میپسندند که متحقق کننده خواستهایشان باشد.
مردم خواهان آزادی هستند، مردم خواهان برابری هستند، مردم خواهان رفاه هستند و از نقطه نظر ما حکومت جمهوری سوسیالیستی حکومتی است که میتواند این خواستهای عمیق، پایهای و دیرینه مردم را متحقق بکند.
این که حکومت به اصطلاح کمونیستی میگویم (میخواهم تاکید کنم که) در شوروی شکست خورد به این دلیل بودکه آن حکومت، کمونیستی نبود. همه کسانی که تاریخ تحولات شوروی را دنبال کردند میدانند که دولت شوروی با هیچ معیاری چه سیاسی چه معیار اقتصادی- مارکسیستی و سوسیالیستی خوانائی با یک حکومت سوسیالیستی نداشت، یک نوع سرمایهداری دولتی در آن حاکم بود، همان حکومتی که ما امروز در چین مشاهده میکنیم. کسی کمتر حکومت چین را یا اقتصاد چین را با سوسیالیسم و اقتصاد کمونیستی اشتباه میگیرد اماحزبی است که حکومت میکند و از مشروعیت کمونیسم دردورانی استفاده کردند و خودشان را به این اعتبار در قدرت نگه داشتند.
بنا بر این ما یک حکومت آزاد سوسیالیستی- کارگری میخواهیم که همگان در آن آزاد باشند. اقتصاد نه بر مبنای تولید سود برای سرمایهدار بلکه برای رفع نیازمندیهای همگان در جامعه باشد.
اگر بخواهیم به جاذبههای حزب کمونیست کارگری در جامعه اشاره کنیم ویژگیهای سیاسی که این حزب را تشکیل میدهد انسانگرائی مفرط است. به شدت و عمیقا انسانگراست. انسان و نه هویتهای قومی نه هویتهای ملی، نه هویتهای مذهبی بلکه انسان یکی از مبانی پایه فکریاش است. یکی از ویژگیهای سیاسی این حزب این است که به شدت برابریطلب است. خواهان برابری مطلق زن و مرد در جامعه است. یک ویژگی دیگرش در این است که به نظرم تنها نیروی مذهبستیز در جامعه است. به شدت رادیکال است در مقابل مذهب، خواهان کوتاه کردن دست مذهب از شئون اجتماعی جامعه است.
حزب ما حزبی است به شدت آزادیخواه. ما تنها حزب یا جنبشی هستیم که میتوانیم ادعا بکنیم آزادی بدون قید و شرط سیاسی را در تمامی شئون جامعه و نقد تمامی مذاهب جامعه دنبال میکنیم و در دستور خودمان داریم. فکر میکنم که اینها جذابیتهای ویژهای را برای جوان در سطح جامعه، برای زن در جامعه، برای کارگر در سطح جامعه دنبال میکند. ما نیروئی هستیم که مشکل درد مردم را در جامعه میدانیم، جامعهای که فقرزده است، جامعهای اسلامزده است، جامعهای که زنستیزی در آن حاکم است. جامعهای که نا برابری در تمامی شئون آن توسط حکومت رسوخ کرده. آیا شما راه حلی در دست دارید؟ این ویژگیها به نظرم جذابیتهای بسیار زیادی برای جوانان در سطح جامعه و برای اقشار زحمتکش و کارگر در جامعه فراهم میکند.
-با توجه به همه این جذابیتهایی که گفتید، حزب کمونیست کارگری در کجای جهان عضو دارد و چه تعداد عضو توانسته است برای خود فراهم کند؟
-حزب کمونیست کارگری در اقصی نقاط جهان دارای عضو است. از ایران گرفته، در مرکز کارگری گرفته، در سطوح مختلف جامعه گرفته، هر جا که اعتراض هست، به نظرم شما وجود حزب کمونیست کارگری را در جامعه ایران مشاهده میکنید. در خارج از کشور، در کشورهای مختلف اروپا، آمریکا، استرالیا، در کشورهای آسیائی، هند و غیره شما حضور این حزب را مشاهده میکنید.
حزب کمونیست کارگری یک مبارزه رادیکال علیه جمهوری اسلامی را با خواسته آزادی، برابری، توانائی دنبال میکند که در اعتراضات مختلف مشاهده میکنید.
در مورد تعداد اعضا، من نمیتوانم لیستی از اعضای داخل کشور به شما ارائه بدهم. سیاست سازماندهی ما مبتنی بر این است که اعضای داخل کشور مخفی هستند، اما در خارج از کشور شما کنگرههای حزب کمونیست کارگری را میبینید که برگزار میشود. جلساتش را میبینید که صدها نفر در این جلسات شرکت میکنند و نمونهای از به اصطلاح تحزب مدرن رادیکال و سوسیالیستی را مشاهده میکنید.
-خب، تا اینجا که به یک نتیجهگیری قاطعی نرسیدیم. آیا شما پیشبینی میکنید که به هر حال بتوانید بالاخره روزی اهداف خودتان را به صورت حاکمیت حزب کمونیست کارگری در ایران پیاده کنید؟
-ببینید، اینجا چند تا مسئله هست. تا زمانی که جمهوری اسلامی سرنگون نشده، هیچ حزبی در اپوزیسیون به اهداف خودش نخواهد رسید. نتیجتا قانونی که شامل حزب ما میشود، شامل تمام احزاب اپوزیسیون هم میشود. اما اینکه ما میتوانیم متحول شویم، ما بر این باور عمیق هستیم که میتوانیم و اتفاقا ضرورت و مطلوبیت ویژه و معینی جامعه ایران دارد برای متحقق کردن آرمانهائی که ما، در دستگاه سیاسی و پروژه سیاس داریم. ببینید، مردم دچار فقر هستند. مردم دچار نابرابری هستند. زن انسان فرودستی در آن جامعه است. جنس دوم، دست دوم تلقی میشود. جوان نا امید و محروم از آینده در آن جامعه است. مذهب جامعه را زیر چنگال خود دارد خفه میکند، کارگر استثمار شده است، زیر خط فقر زندگی میکند، پاسخ این سئوالات در صفوف حزب کمونیست کارگری به روشنی داده شده و اگر جامعه بخواهد بر این مصائب خود، بر استبداد، فقر، فلاکت، نابرابری، زنستیزی فائق شود آلترناتیوی غیر از حزب کمونیست کارگری در برابر خود ندارد.
-من هنوز به پاسخ سئوالم نرسیدم که شما ایسم داخلی را در پیش نگرفتید. فرض کنید فلسفه و اندیشه مولانا را، اندیشههای مولانا را که یک ایسم داخلی است چرا جایگزین حزب کمونیست کارگری که ایسم وارداتی است نمیکنید؟
-ببینید، همان طوری که شما در علم پزشکی یا در علم شیمی و فیزیک به دستاوردهای محدوده کشوری خودتان بسنده نمیکنید، در علم اجتماع هم دستاوردهای بشر را مبنا قرار میدهیم و اتفاقا این ویژگی ما است که تلاش میکنیم که آنچه را بشر امروز، در سطح تحولات فکری- سیاسی وعلمی به دست آورده آن را برای جامعه خودمان بخواهیم. نه آنچه را که در یک گوشه جامعه ما به اصطلاح رشدکرده. ما هیچ نوع نگرش ملی و محدودنگری ملی در این زمینه نداریم. ما بهترینهای جامعه بشری را برای جامعه ایران میخواهیم.
جامعه ایران در آستانه یک تحول عظیم قرار گرفته و مسئله اینجاست که ما چه وعدهای به جامعه میدهیم. بعضیها میگویند بیائید از محصولات خودی استفاده کنید. ما میگوئیم، اتفاقا، نه. جامعه ایرانی بهترین محصولات فکری- سیاسی- حکومتی، اقتصادی جامعه بشری را باید بگیرد و از حقاش و سهماش استفاده کند.
شما اشاره کردید به حکومت حزب کمونیست کارگری. ما حکومت حزب کمونیست کارگری را نمیخواهیم شکل بدهیم. ما میخواهیم یک جمهوری سوسیالیستی را شکل بدهیم که بر مبنای شوراهای مردم در جامعه شکل میگیرد. همه کس میتوانند انتخاب بشوند که به سن بلوغ رسیده باشند و همه کس میتوانند اگر در سن بلوغ باشند، انتخاب بکنند و هر زمانی که اراده کنند حکومت را تغییر بدهند. به این اعتبار ما دنبال حکومت حزبی نیستیم. حکومت شوراهای مردم را دنبالش هستیم که منعکس کننده اراده همه مردم است در جامعه…
-از توضیحاتی که دادید سپاسگزارم.
فقط نام کارگری برخود دارید اما دکتر و مهندس و بعضا هم سرمایه دار و با دارای حقوق های خوب هستید یعنی از مظاهر کارگری چیزی در وجود شما جز ادعا نیست . طبقه شما تحصیل کردگان هم که بقدرت برسد همان خواهد شد که استالین و خروشچف و برژنف و کاسیکین و پوتین (هیچکدام کارگرنبودند) و یا رهبران چین کمونیست حتا کره شمالی و کوبا رهبران آنها خود در ناز و نعمت و کارگران بدبخت و در فلاکت . برادر گرامی این چه حکومت کارگری است که باز هم کارگر در آن جز سهم کار کردن سخت ندارد و رهبرانش هم مانند قدرتمندان کاپیتالیسم باشند . در ضمن مانند اسلام که هیچ کشورش به آبادی نرسید کدام کشور کارگری کمونیستی در جهان تا کنون تشکیل شده که کارگرانش راضی باشند
هم میهن گرامی البته که هر ایرانی و هر انسانی حق دارد آرزوی چیزی را کند که دوست دارد . اما شما هرگز اندیشیده اید که کارگران در همه جای دنیا از کم سوادان و یا بیسوادان جامعه خویشند . یک چنین کارگری چگونه میتواند کشوری را بگرداند؟ و بقیه که از آنها باسوادتر هستندچگونه میتوانند زیر فرمان و قوانین یک عده بیسواد زندگی کنند؟ حتما خواهید گفت کارگران کم سواد و بیسواد رهبری کشور را بما تحصیل کردگان خواهند سپرد که از کارگری فقط نامش را داریم چونکه در حقیقت شما (بقیه در پست بعد)