سیاوش آذری – فرار مغزها از ایران دیرزمانی است که یکی از مشکلات عمده ایران است. مشکلی گستردهتر از همیشه که همچنان ادامه دارد.

سابق بر این اگر برخی تحصیلکردگان خارج به کشور باز نمیگشتند به علت جذب در جوامع پیشرفتهای بود که آنها را با پرداخت حقوق گزاف و دادن امکانات زیست و زندگی بهتر به ویژه خانه و غیره جذب میکردند و ایران میبایست با تلاش و توسل به راههای مختلف آنان را به میهن باز گرداند که یکی از آنها طرحی بود که از سوی اسدالله علم وزیر دربار به کار بسته شد و دهها تحصیلکرده خارج به میهن بازگشتند و در میهن خود به کار پرداختند. اما اکنون بازنگشتن محدود به دانشجویان و تحصیلکردگان خارج نیست و فرار مغزها و حتی بی مغزها در سراسر۳۵ سال گذشته با رفتار سخت و پرغلاظ و شدادی که در جمهوری اسلامی علیه هزاران متخصص و کارشناس عاشق وطن به کاربسته میشود به نقطه اوج خود رسیده است. در واقع ۳۵ سال است که از هر طبقه و صنف و دستهای تحصیلکرده و تحصیلنکرده به دلایل مختلف جلای وطن کرده واینجا و آنجا متوطن شدهاند.
گرچه شرایط زیستن در امریکا هم به مراتب سختتر از گذشته شده و اینک اگر کسی بخواهد در امریکا ساکن شود یا باید به عقد ازدواج یک امریکائی یا شهروند امریکایی در آید، یا نیم میلیون دلار در رشتهای سرمایهگذاری کند. البته با دلار ۳۵۰۰ تومان که همه اینها فاکتورهایی است که بسیاری قادربه انجام آن نیستند.
جمهوری اسلامی در آغاز روی کار آمدن شتابزده و بدون مطالعه بسیاری را بی جهت پاکسازی کرد. خمینی حتی با بی اعتنائی گفت اگر تحصیلکردهها از مملکت میروند بگذارید بروند ما فیضیه را داریم! اما بازماندگانش پس از او متوجه شدند کشور برای گردش چرخهای جامعه به افراد تحصیلکرده و متخصص نیاز دارد، لذا با وعده و وعیدهای مختلف در صدد بازگرداندن آنها برآمدند اما کوچکنندگان گفتند رغبتی به بازگشت به میهن اسلامی شده ندارند.
بر این اساس به سراغ یکی ازتحصیلکردگان مانده در خارج رفتم. به سراغ استاد دانشگاههای امریکا و کانادا. پای صحبت حمید کشاورزنیا نشستم. اهل شیراز که تحصیلات مقدماتی را در ایران و دوره دانشگاهی را در کانادا در رشته مهندسی و فیزیک مکانیک تا اخذ درجه دکترا به پایان برده و سالها در دانشگاههای هر دو کشور به تدریس پرداخته است.
در پاسخ نخستین پرسش که چه بهرهای از آن همه تحصیل در داخل و خارج ایران بردید به سادگی میگوید: هیچ، فقط تدریس کردم و حقوق گرفتم و بی دغدغه زندگی کردم.
میپرسم: دلتان میخواهد درایران میبودید.
بلافاصله میگوید: نه!
-چرا؟
-حوصله درد سرندارم. میخواهم دور دنیا مسافرت کنم و از هر کشوری چیزی بیاموزم.
میگویم: متوجه شدم محقق کارآمدی هستید ممکن است بفرمائید تحولات امروز جهان راچگونه میبینید.
میگوید: جهان امروز با شتاب به سوی بدبختی و بیچارگی در حال حرکت است. مشکلات اقتصادی در سراسر جهان، زیادهخواهی کشورهای قدرتمند و جهانخوارانی که مردم را به نوعی بردگی کشاندهاند.بردگی که نوعاش فرق کرده است. بسیاری از پولها را از امریکا بردهاند، کارخانهها را به جاهای دیگری منتقل کردهاند و بنا بر این مشکلات اقتصادی وجود دارد و وقتی مشکل اقتصادی در امریکا باشد بالطبع در سایرنقاط جهان هم هست.
دکتر کشاورزنیا تاکید میکند با این جنگ و خونریزی که به راه انداختهاند جهان شتابزدهتر به سوی نابودی کشانده میشود. احتمال دارد جنگ جهانی سوم هم به راه بیفتد. جنگی که در واقع آغاز شده و هنوز گسترش پیدا نکرده ممکن است توسعهاش در زمان حیات من و شما اتفاق نیفتد ولی در زمان فرزندان ما حتما رخ خواهد داد. در عین حال باید گفت بشر امروز با بشر ۴۰ یا ۵۰ سال گذشته تفاوت پیدا کرده. ما امروز دچار لعنتیهای روانی و روحی هم هستیم که باید حتما داروی افسردگی مصرف کنیم. ما در گذشته مشکل کمخوابی، مشکل کارتهای اعتباری نداشتیم، مشکل اعتبار منزل برای دریافت وام نبود. ما داشتیم در یک مجموعه آرام، راحت و ساده زندگی میکردیم.
این تکنولوژی که امروز بدون آن نمیتوان زیست از سوی دیگر دارد بشر را به سوی نابودی میکشاند، حتی میان افراد یک خانواده، شوهر با همسر، بچه با پدر و مادر جدائی انداخته است و ما این مشکلات را به وضوح میبینیم که همه اینها واقعا جای تاسف است.
صریحا بگویم، من به وضوح میبینم که متاسفانه امریکا روز به روز از لحاظ اقتصادی به سوی سقوط پیش میرود، زمانی خواهد رسید که مردم امریکا خود انقلاب کنند. حتی صحبت از این است که ممکن است آرتش امریکا کودتا کند.
میگویم حتی میخائیل گورباچف سال گذشته طی یک سخنرانی در دانشگاه استانبول گفت زیادهخواهیهای امریکا به جائی خواهد رسید که در آینده مانند کشور ما سقوط کند.
میپرسم: شما در سالهای تدریس در دانشگاههای کانادا و امریکا کامپیوتر درس میدادید؟
-بله، شبکه سراسری یا ارتباطات بوده است که اکنون با توجه به رشد سریع آن بسیاری از ارتباطات را ممکن ساخته است. البته اضافه کنم از کامپیوتر هم میشود استفاده خوب و مثبت کرد هم بد و منفی .مانند کاردی که جراح از آن برای نجات انسان استفاده میکند. اما همان کارد توسط انسان دیگری باعث قتل و مرگ میشود. باید از این وسیله اطلاعرسانی استفاده مثبت کرد.
متاسفم که بگویم بسیاری افراد از کامپیوتراستفاده ناسالم میکنند. ۴ ساعت در روز در برابر کامپیوتر نشستن یا در مجالسی آن را روی پا قراردادن و به جای صحبت با اطرافیان به آن چشم دوختن،جائی برای اندیشیدن و فکر کردن نمیگذارد.
با ورود کامپیوتر به زندگی بشر میبینیم کنترل بچه ها در دست اولیای آنها نیست بلکه دست تلویزیونهای مخرب یا دست بچههای خیابان است. تربیت آنها به ندرت در دست پدران و مادران است. بنا بر این زندگی عصر کامپیوتر آش شله قلمکاری شده که هیچ کس قادر نیست پایان آن را پیشبینی کند.
میگویم: کشور ما بستر مساعدی است که پایه علمی بسیار نیرومندی دارد، مفاخر علم و ادب، علوم پزشکی، حقوق بشر همه وهمه اینها از ایران ما به جهان صادرشده. آیا ورود کامپیوتر به زندگی ملت ما واقعا چه حالتی را پیش خواهد آورد؟
-پیشترگفتم که مربیان ومتخصصان تکنولوژی جدید باید مراقب باشند از آن به طور صحیح استفاده کنند. آب را هم اگر زیاد بخورید دچار مسمومیت آبی میشوید. اما اگر به حد لازم بیاشامید از تشنگی نجات پیدا میکنید. قرص آسپرین را هم به همین ترتیب که مصرف به اندازهاش درد را تسکین میدهد و یا بر طرف میسازد. صرف بیش از حدش اما باعث سرگیجه میشود .
نهایت آنکه امروز بدون کامپیوتر نمیشود زندگی کرد جزو ملزومات بشرشده اماباید به اندازه و کفایت از آن استفاده کرد.
از دکتر کشاورزنیا به خاطر گفتگویش با کیهان لندن سپاسگزاری میکنم.