این پرسش همواره در مقاطعی ذهن را به خود مشغول میکند که زندگی اجتماعی به عرصه کشاکش محافل قدرت تبدیل شده و این محافل هیچ ابزاری بهتر از اخلال در زندگی مردم برای ابراز وجود قدرتنمایی در برابر یکدیگر پیدا نمیکنند.
یکی از مهمترین عرصهها که همیشه در دسترس است و هر کسی در هر مقامی میتواند هر بلایی دلش خواست بر سر آن بیاورد، عرصه فرهنگ و هنر است. از کشاکشّهای مربوط به میراث فرهنگی و تخریب آثار باستانی و اماکن ارزشمند گرفته تا موسیقی و سینما. و همان گونه که میبینید اینها مواردی هستند که جامعه به دلایل مختلف نسبت به آن حساس است.
با این همه بدون اینکه مردم نقشی در آن داشته باشند، محافل قدرت کار خود را پیش میبرند، خانهّهای فرهنگی و بناهای تاریخی را بدون مجوز تخریب میکنند، با مجوز تخریب میکنند، وزارتخانه مسوول مجوز کنسرت میدهد، یک مقام دیگر آن را لغو میکند، یک نهاد به گروهّهای خارجی و خوانندگانی که دلشان میخواهد به ایران برگردند میگوید بیایید، آغوش ما به روی شما باز است و میتوانید در ایران کنسرت اجرا کنید! نهاد دیگری آنها را سنگ روی یخ میکند یا مانع سفرشان به ایران میشود و یا اگر هم به ایران رفتند، داغ کنسرت را به دلشان میگذارد. ماجرای کنسرت کریس دی برگ در تهران و در دوران احمدی نژاد و کنسرت «جیپسی کینگز» در همین هفتههای اخیر را حتما شنیدهاید که هیچ کدام انجام نشد!
ورزش هم البته از این حکومت ملوکالطوایفیِ محافل قدرت در امان نیست. یک نمونه از نوع «نرم» در مورد رونی کلمن قهرمان پرورش اندام و بدنسازی جهان پیش آمد که اگرچه پایش به ایران رسید و او را به بهشت زهرا هم بردند تا فاتحه بخواند ولی با آن همه خرجی که شده بود نگذاشتند سفرش را به پایان برساند و برنامههایش را لغو کرده و راهی کشورش کردند که برود.
در مورد حضور زنان در ورزشگاهها و مسابقات ورزشی که کارش به شورای عالی امنیت نیز رسیده همین بساط است. یکی میگوید مقدماتش فراهم شده و دیگری میگوید خیر، اصلا چنین چیزی نیست! تازه، یک عدهای هم که معلوم نیست چرا به جای قرون وسطا در دوران جدید متولد شدهاند، «فراخوان خونین» دادهاند که اگر پای زنان به مسابقات ورزشی برسد «خون» به پا خواهند کرد! معلوم نیست این عده به چه دلیل خود را مجاز به دخالت در زندگی دیگران و تصمیم درباره زنان و دخترانی که ربطی به خانوادههای آنها ندارند میدانند!
باری، این است که گاهی واقعا معلوم نیست چه کسی در ایران حکومت میکند: رهبر؟ دولت؟ مقاماتی که هر کدام یک ساز میزنند؟ نهادهای موازی؟ گروههای فشار و لباسشخصیها و ساندیسخورها؟ یا دست کم همان قانون الکن جمهوری اسلامی که خودش نیز به آن پایبند نیست؟!