انسجام و وحدت ملی ما در گرو پذیرفتن تنوع فرهنگی و قومی ماست

سه شنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۴ برابر با ۰۳ نوامبر ۲۰۱۵


آرسن نظریان یکی از مترجمان توانای ارمنی‌تبار ایرانی است که بیش از ۳۰ سال است در شهر لاهه در کشور هلند زندگی می‌کند. آثارترجمه او طیف وسیع و گوناگونی را در بر می‌گیرد.

«روانکاوی و دین» اثر اریش فروم، یکی از ترجمه‌های به یاد ماندنی اوست. نظریان بر زبان‌های ارمنی، فارسی، انگلیسی و هلندی تسلط دارد و مترجم رسمی‌ در این زبان‌ها نیز هست. کار مطبوعاتی نظریان در نشریه‌های اینترنتی خارج از کشور بیشتر در قالب ترجمۀ مقالات و تحلیل‌هایی است که در آن موضوع حقوق بشر، واقعه نسل‌کشی ارمنیان، روابط ایران و ارمنستان و موضوعات مرتبط در پس زمینه رویدادها و تحولات منطقه خاورمیانه مطرح و بررسی می‌شوند. یکی از جالب‌ترین مقاله‌هایی که نظریان در سال‌های اخیرنوشته شرح مسافرت‌اش به ارمنستان و مشاهدۀ آن جامعه از نگاه یک ایرانی ارمنی است. نظریان درمورد جایگاه ارمنیان در ایران صاحب نظر است و دیدگاه‌هایِ او برای رسیدن به  یک رابطۀ منطقی بین اقلیت ارمنی با اکثریت زبانی جامعه راهگشا هستند. نظریان می‌گوید که در هلند بود که به حضور و به هم‌پیوستگی دو عنصر ایرانی و ارمنی در وجود خویش بیشتر پی برد. به عبارت دیگر، خود را از احساس جدا افتادگی ارمنیان در جامعۀ ایران رهانید و بیشتر خود را ایرانی احساس کرد، ولی این امر به  تعلق و پیوندش با فرهنگ و زبان  مادری خدشه‌ای وارد نکرد. با او در مورد رابطۀ اقلیت‌های قومی ‌با اکثریت با تمرکز بر اقلیت ارمنی گفتگو کرده‌ایم.

آرسن نظریان
ارمنیان در ایران هم اقلیت قومی هستند و هم اقلیت مذهبی

– آقای نظریان، با توجه به اینکه ایران یک کشور چند فرهنگی و چند قومیتی است، به نظر شما مسائل مربوط به این تنوع فرهنگی و قومی چقدر اهمیت دارد و چقدر و چطور باید درصفحات کیهان لندن بازتاب یابد؟ آیا با توجه به اینکه شما چند دهه در کشور هلند اقامت دارید، درست است که پدیدۀ چند فرهنگی پدیده‌ای نسبتاً جدید در کشورهای غربی است و قدمت آن به فقط چند دهه می‌رسد، در حالی که در ایران  گذشتۀ دیرینه دارد؟

-بله، واقعیت چند فرهنگی و چند قومیتی بودن ایران بسیار مهم است و حتما باید در صفحات کیهان لندن نیز منعکس شود. اینکه اقوام و مذاهب مختلف در ایران به طور سنتی در تفاهم با یکدیگر به سر برده‌اند، مساله تازه‌ای نیست، اما آنچه نوظهور و تازه است آگاهی روزافزون به این موضوع  در سطح جمعی و انعکاس روشن آن در سطح جامعه است، هم در سطح عمومی‌ و هم در سطح زیرمجموعه‌ها. در اروپا هم، البته اقلیت‌های قومی‌ و مذهبی بوده‌اند، اما، پدیده چند فرهنگی در اروپا با توجه به مهاجرت گروه‌های غیراروپایی در دهه‌های اخیر پدیده نسبتا جدیدی است  که اکنون به دلیل جنگ و ناارامی‌در نقاط مختلف ابعاد بسیار وسیعی به خود گرفته و به شکل معضل بزرگی درآمده است.

برگردیم به ایران، امروزه، چه دوست داشته باشیم چه نداشته باشیم آگاهی به هویت قومی‌ و فرهنگی به سطح بالایی رسیده و دیگر مثل سابق نمی‌توان با یک فتوای خیلی کلی گفت که «ما همه یکی هستیم و فرقی با هم نداریم» یا از این قبیل. بله، یکی هستیم از این نظر که با هر مذهب و اعتقاد و قومیت و شیوه زندگی، انسانیم و دارای حقوق شهروندی برابر هستیم، یعنی باید داشته باشیم، که فعلا نداریم. اما، حتی اگر هم داشتیم، مساله به اینجا ختم نمی‌شود. گروه‌ها و زیرمجموعه‌های جامعه هم دارای حقوق جمعی هستند، مثلا، حقوق کارگران، زنان، قومیت‌ها، اقلیت‌های مذهبی، حق تشکل و غیره که البته پایه همه این حقوق‌ها حق آزادی بیان و عقیده می‌باشد. برداشت من از جامعه فعلی ایران، مقصود جامعه مدنی، اینست که کلا به این آگاهی رسیده که انسجام و وحدت ملی ما در گرو پذیرفتن این کثرت و تنوع فرهنگی و فراهم کردن امکانات شکوفایی این فرهنگ‌هاست.

– با توجه به شناختی که شما از تاریخ و مسائل ایرانیان ارمنی و ایران دارید، برخورد‌های مرسوم توسط اکثریت زبانی و مذهبی ایران با ارامنه و برعکس را چگونه می‌بینید؟ در این میان چه گرایش‌های نادرستی را شما تشخیص می‌دهید و پیشنهاد شما در مورد یک برخورد متعادل و منطقی که انسجام ملی را تقویت کند، چیست؟ 

-به شما عرض کنم که ارامنه به چند دلیل بیش از اقلیت‌های قومی‌یا مذهبی دیگر انگشت‌نما هستند. دلیل اول اینست که هم اقلیت قومی ‌هستند و هم اقلیت مذهبی به تمام معنا. با وجود اینکه در ایران قومیت‌های غیر شیعه هم داریم، مثل کردها و بلوچ‌ها، ترکمن‌ها و بخشی از هموطنان عرب که سنی هستند، اما می‌دانیم که تفاوت‌های فرهنگی ناشی از مذاهب مسیحیت و اسلام خیلی بیشتر از شیعه و سنی است.

عامل دیگر، سنت کهن ارمنیان در حفظ زبان و فرهنگ خود نه فقط  به صورت شفاهی و زبانی، بلکه به صورت کتابت است که به شکل تلاش برای داشتن مدارس و انجمن‌هایی که این مقصود را حاصل کند نمایانگر می‌شود. در حالی که در میان اقوام دیگر چنین اصرار و تلاشی دیده نمی‌شود یا حداقل در این حد دیده نمی‌شود. اخیرا شنیدم که هموطنان کرد هم در این زمینه خواست‌هایی را برای آموزش زبان کردی در مدارس‌شان مطرح کرده‌اند و به موفقیت‌هایی هم رسیده‌اند که باید به آنان تبریک گفت.

آرسن نظریان
ارمنیان توانستند یک فرهنگ قوی و غنی ایجاد کنند که نمی‌شود آن را نادیده گرفت

دیگر، وجود یک حس قوی ملی، باوجود پراگندگی، در میان ارمنیان است که ریشه آن به قرون چهارم و پنجم میلادی برمی‌گردد، یعنی پس از گرویدن ارمنیان به آیین مسیحیت  در قرن چهارم و اختراع/ ابداع الفبای ارمنی توسط پیشوایان و رهروان فکری- سیاسی ارمنیان در یک قرن بعد. عامل اصلی این اقدام سترگ فرهنگی (یعنی ایحاد فرهنگ کتبی) تقسیم ارمنستان میان امپراتوری ساسانی و رم بود و در واقع پروسه شکل گرفتن ملت و حس ملی از همان زمان شروع و تثبیت شد. برای مثال، ترجمۀ انجیل به زبان ارمنی که همان زمان صورت گرفت امروزه هم از بهترین ترجمه‌های انجیل به شمار می‌رود. «تاریخ ارمنستان» تالیف موسی خورناتسی، مورخ و دانشمند قرن پنجم ارمنی یکی از معتبرترین منابع تاریخ ایران باستان است. با این پشتوانه بود که ارمنیان توانستند یک فرهنگ قوی و غنی ایجاد کنند که در صحبت از این قوم نمی‌شود آن را نادیده گرفت. اما این فرآیند در قومیت‌های دیگر، لااقل  در آن دوره مشاهده نمی‌شود. از میان اقوام ایرانی فقط قوم پارس بود که در آن زمان، یعنی زمانی که الفبای ارمنی اختراع شد، کتابت به زبان پهلوی داشت. در میان کردها و آذری‌ها در صد سال گذشته و بخصوص در دهه‌های اخیر کارهایی در این زمینه  صورت گرفته و آگاهی و هویت قومی ‌و فرهنگی را در میان آنها بیدار کرده است.

برخوردهای نادرست به این گرایش، یعنی گرایش به حفظ فرهنگ و هویت قومی‌از جانب اکثریت فرهنگی، غالبا از جانب قشرهای سنتی ایرانی دیده می‌شود که با دید و بینشی نوستالژیک به تاریخ گذشته ایران می‌نگرند و در این راستا حس عظمت‌طلبی آنها بر توجه به واقعیت‌های امروزی غلبه دارد. من به اینها توصیه می‌کنم که فارغ از این گرایش‌های نوستالژیک به مطالعه علمی‌ تاریخ بپردازند تا ببینند که مثلا جنگ‌ها و منازعات امپراتوری مقتدر ساسانی با امپراتوری مقتدر دیگر آن زمان، یعنی رم، که اکثرا در خاک ملل تابعه امپراتوری اتفاق می‌افتاد، چه صدمات و ویرانی‌هایی را برای ملت‌های کوچک‌تر به بار می‌آورد. توجه نمی‌شود که بهای حفظ آن عظمت برای ملل کوچکتر و به ویژه ارمنیان چقدر سنگین بود.

آرسن نظریان
از ترجمه‌‌های جدید آرسن نظریان

–  این امر در مورد جنگ‌های طولانی ایران و عثمانی هم صادق است.

-بله، دو قدرت بزرگ اسلام و شیعه که با هم اختلاف مذهبی داشتند و به کشورگشایی می‌پرداختند، تقریبا همۀ جنگ‌ها و منازعات‌شان در خاک ارمنستان بود که ربطی به ارمنیان نداشت، ولی همه ویرانی‌ها و خرابی‌ها به آنها می‌رسید. در مورد جنگ‌های ایران و روس هم همین طور. دو امپراتوری با هم در افتاده بودند و نهایتاً یکی که قدرت اروپایی محسوب می‌شد و تکنولوژی  و سلاح‌های پیشرفته داشت بر دیگری غالب شد ولی آن وسط ارمنی‌ها و دیگران بودند که باز جا به جا شده و تلفات سنگینی را متحمل شدند.

در مورد موضع و برخورد خود ارامنه نسبت به جامعه بزرگتر هم باید گفت که بخشی از این برخوردها بسیار سنتی و بیشتر انزواطلبانه است، که آن هم به دلیل فضا و قوانینی است که آنها را به عنوان یک جمع  جدا و متمایز از اکثریت قرارمی‌دهد زیرا قوانین اساسی حکومت‌های متوالی ایران اقلیت‌های مذهبی غیراسلامی‌ را به شهروندان درجه دو و سه تبدیل کرده است. این امر باعث می‌شود که قشرهایی از ارمنیان (که فقط منحصر به ارمنیان هم نمی‌شود) آن چنانکه باید و شاید خود را در خانه خود احساس نکنند و تصور کنند که سکونت آنها در ایران موقتی است و بنا بر این از مشارکت بایسته و شایسته در امور کشور خودداری کنند. یکی از نتایج ویرانگر این طرز تفکر برای جامعه ارمنیان ایران مهاجرت و ترک دیار آباء و اجدادی است، به طوری که بر اثر کاهش جمعیت ارمنیان تعدادی از مدارس آنها تعطیل شده است. اما، در عین حال تحولات مثبتی هم در چند دهه اخیر در جامعه ارمنیان ایران دیده می‌شود و آن اینکه نسل جوان در عین پای‌بندی به هویت قومی ‌و فرهنگی خود توجه بیشتری به مسایل جامعه بزرگ و زبان و ادبیات فارسی دارد و پیشرفت و ترقی خود را جدا از روند پیشرفت عمومی‌ جامعه نمی‌داند. اکثریت فرهنگی نیز به نوبه خود باید قبول کند که حفظ هویت قومی، فرهنگی و برابری کامل حقوق شهروندان فارغ از تفاوت‌های مذهبی و قومی ‌و غیره هیچ تعارضی با منافع کل جامعه ندارد، بلکه به عکس، در جامعه‌ای چند فرهنگی مثل ایران، به انسجام و همبستگی بیشتر کمک می‌کند و احساس در خانه خود بودن را میان همگان به وجود می‌آورد.

-به نظر شما با توجه به اهمیت حفظ هویت و فرهنگ قومی- ملی در میان ارمنیان و وجود کشور همسایۀ ارمنستان و علاقه و پیوند ارمنیان ایران با آن سرزمین ، که در روزگار ما با گسترش ارتباطات رسانه‌ای بیشتر هم شده است، آیا در اکثریت ایرانیان درکی از احترام لازم به این دو اجزای تشکیل دهندۀ هویت ارمنیان ایران را تشخیص می‌دهید؟

-بله، به نظر من در دهه‌های اخیر، به ویژه با تقویت روزافزون روابط حسن هم‌جواری میان ایران و ارمنستان این درک بیشتر شده است. بعلاوه، قاطبه ایرانیان به طور سنتی نوعی احساس قرابت نسبت به ارمیان داشته و دارند، که ریشه در تاریخ و همین طور آیین‌های پیش از اسلام و مسیحیت دارد، که هر دو ملت رهرو آن بودند. به ویژه در دهه اخیر، در میان نسل جدید و اقشار فرهیخته ایرانی علاقه روزافزونی به فرهنگ و تاریخ ارمنی مشاهده می‌شود، که پدیده تازه‌ای است و مثل اینست که کسی برادر یا خویشاوند گمشده خود را پیدا کرده باشد. می‌توان گفت که فرهنگ ارمنی با خمیره مسیحی و فرهنگ ایرانی با خمیره اسلامی‌ و هر دو با خاستگاه و پیش‌زمینه مهرپرستی، مانند دو خویشاوند از یک خانواده هستند که مدت‌ها در فاصله‌ای از همدیگر می‌زیسته‌اند و اکنون یکدیگر را دارند کشف می‌کنند. دو کشور و ملت با عرضه بهترین نمونه روابط و مناسبات دوستانه با وجود تفاوت مذهب سرمشق و نمونه پرارزشی را در منطقه پرآشوبی که عدم مدارا و نابردباری وحشتناکی بر آن حکم‌فرماست عرضه می‌کنند.

-آقای نظریان، ممنون از وقتی که برای این گفتگو در اختیار کیهان لندن گذاشتید.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=26806