حشمتالله طبرزدی، دبیر جبهه دمکراتیک ایران، در دیماه ۱۳۸۸ دستگیر و به ۹ سال حبس محکوم شد. وی پس از تحمل نزدیک به ۵ سال و نیم حبس سهشنبه (۳۰ ژوئن/ ۹ تیر) از زندان رجایی شهر کرج آزاد شد.
بنا به گفته خودش: از سال ۷۳ که به مرور و البته با لحاظ زمینههای پیشین که به ان اشاره کردم، از موضع دفاع از نظام به موضع منتقد و بعدا به موضع مخالف حرکت کردیم و پیشنهاد دادیم که حکومت از دین و ایدیولوژی تفکیک شود و حکومتی دموکراتیک تشکیل شود و نام ساختار مورد نظر را «جمهوری آزاد و دموکراتیک » نهادیم که به مفهوم آزادی از مذهب بود.
وی همچنین میافراید که: رییس دولت به اصطلاح تدبیر و امید، هنوز پس از ۳ سال بر امور زیر نظر خود احاطه ندارد اما از سپاه ایراد میگیرد که چرا بگیر و ببند راه میاندازد!؟ چرا باید دستگاه امنیتیاش اصرار داشته باشد که من ضد انقلاب هستم! آیا این برچسب، یک کد امنیتی نیست؟ حال فقط مشکل من این نیست که هر زمان ممکن است اطلاعات دولت روحانی به درون خانهام بریزد. من ۲۱ سال است که یکه و تنها ودر غیاب حامیان جدی ،به دلیل فضای سرکوب و رعب و وحشت ایجاد شده توسط این رژیم قانونشکن، با این مسئله کنار آمدهام،مشکل این است که با ضد انقلاب نامیدن من به صورت رسمیاز سوی دستگاه مخوف امنیتی، راه برای ترور من هموارتر شده است.
روز شنبه ۱۹ دی ماه در یکی از رسانههای اینترنتی و در یک جمعی که بالغ بر صد و سی نفر بود، با حضور وی پرسش و پاسخی مطرح شد که متن آن را در زیر میخوانید.
-آیا شما برای انتخابات پیش رو ثبت نام کرده و کاندید شدهاید؟
-بله، به همراه چهار نفر از همیاران در همبستگی برای انتخابات ثبت نام کردیم ولی نه مطابق با شرایط جمهوری اسلامی، بلکه ما اعلام نمودیم که تشخیص صلاحیت کاندیداتوری ما منوط به آرای مردم است و نه شورای نگهبان و در صندوقهای جمعآوری آرا در جمهوری اسلامی. این گامیخواهد بود برای مخالفت با نظارت استصوابی و انتخابات غیر آزاد و دموکراتیکی که دارد برگزار میگردد. ما نمیخواهیم همانند بسیاری از گروههای دیگر داخل و یا خارج کشور تنها نظارهگر باشیم، بلکه اگر شما در ایران باشید حتما باید که از طریق سازمانهای مختلف و به شیوههایی که موجود است دراین مبارزات اجتماعی حضور داشته باشید و با مردم باشید. هر چند که این انتخابات غیر آزاد و غیر دموکراتیک است اما به دلایل گوناگون، میلیونها نفر از مردم را به پای صندوقها میکشد و ما نمیخواهیم که از این مردم جدا باشیم. ما میخواهیم که با این مردم صحبت کرده و شرایط یک انتخابات آزاد و دموکراتیک را بیان کنیم و با هم گفتگو کنیم.
گام دومیکه ما برداشتیم این بود که اعلام کردیم که آنهایی که میخواهند خارج از شرایط جمهوری اسلامی و در چهارچوب اعلامیه حقوق بشر و الحاقیههای آن به ما رای بدهند را ما آماده آن هستیم تا مطابق آن معاهدات عمل کنیم. جمعآوری آراء از همین روز گذشته به صورت اینترنتی و مراجعه حضوری و با ذکر نام و نام پدر و شهر محل سکونت شروع شده است. این یک اقدام دموکراتیک برای دفاع از حقوق خودمان است و نه تن دادن به شرایط رژیم و نه در آمدن به حالت انفعالی که باعث شده تا بسیاری از افراد مدعی اپوزیسیون نشستهاند و تماشا میکنند. یک عدهای از مردم در فقر دست و پا میزنند و یک عدهای هم در نشریات قلم میزنند و یک عدهای هم در زندانها سرکوب میشوند و گرفتارهستند و یک عدهای هم که پا به میدان مبارزه نمینهند و فقط بلد هستند که پز بدهند و بقیه هم متاسفانه فقط گوش میدهند. بنابراین باز هم میگویم که ثبت نام ما هیچ ارتباطی با جمهوری اسلامی ندارد. فکر میکنم بعضیها هم حوصله خواندن بیانیههای ما را ندارند و فقط مرگ بر این و آن میگویند. به این ترتیب نمیشود به آزادی رسید.
فرهنگ دموکراسی در جامعه باید نهادینه بشود، هم در سطح فردی و هم در سطح اجتماعی. اگر همین امروز هم اتفاقی بیافتد، در صورت سرنگونی رژیم فعلی، هیچ تضمینی وجود ندارد که حکومت بعدی دموکراتیک خواهد بود و به احتمال زیاد رژیم آینده بازهمین گونه خواهد بود، چرا که ما تمرین دموکراسی نداشتهایم و به ما این فرصت را ندادهاند. یکی ازخواستههای مهم مشروطیت این بود که بایستی قانون حکومت کند و از تجمع قدرت در دست یک نفر جلوگیری شود و یک قدرت مطلقه وجود نداشته باشد. دوم اینکه در مشروطه علاوه بر این که خواهان نوشتن قانون اساسی بودند خواهان داشتن عدالتخانه و قوه قضاییه مستقل نیز بودند. اگر قوه قضاییه مستقل وعادلانه و مطابق قوانین بینالملل وجود نداشته باشد آنگاه شهروندان هیچ پشتوانهای در برابر زورمندان نخواهند داشت. و این چیزی است که ما هیچگاه نداشتیم. در صورت عدم وجود قوه قضاییه مستقل وعادلانه، هیچ تضمینی وجود ندارد که حتی اگر یک انقلاب دموکراتیک رخ دهد واین رژیم تغییر کند، دیکتاتوری مجددا باز تولید نخواهد شد.
-نظر شما در مورد نحوه انجام انتخابات در جمهوری اسلامیچیست؟
-من معتقدم که هیچگاه این رژیم دیکتاتوری به مردم اجازه نخواهد داد که بیایند و بگویند که ما تو را نمیخواهیم. هیچ دیکتاتور و یا حکومت توتالیتری نمیآید و به شما حق بدهد. حق را باید مبارزه کرد و گرفت.
-با توجه به ارزیابیهای شما از ظرفیتها و وضعیت ایران آیا شما جناح خاص و یا کاندیدای مشخصی را در مد نظر دارید که در این کنشگری که شما به آن اشاره کردید باید حضور پیدا کنند؟ و آیا امکان ایجاد یک رهبری جمعی که تمام احزاب و گروهها در آن شرکت داشته باشند وجود دارد؟
-گروه همبستگی برای دمکراسی و حقوق بشر در ایران تنها گروهی است که ما از آن حمایت میکنیم. حدود شش سال پیش، پنجاه نفر از شخصیتهای ملی و گروههای مختلف با هم جمع شدیم و این گروه را تشکیل دادیم و من سخنگوی این گروه هستم. ما پنج کاندیدا داریم که خودم یکی از آنها هستم. ما هیچ کدام از جناحهای حکومت و گروههای قدرت را در مد نظر نداریم. اما در مورد یک رهبری جمعی همین گروه همبستگی از ابتدا آمادگی خودش را اعلام کرد که هر حزب و گروه و سازمانی میتواند در این گروه همبستگی باشد و وضعیت حزبی و سازمانی خودش را حفظ کند و در عین حال روی مسایل مبارزاتی با ما همکاری نماید. ما در واقع انتظار نداریم که کسی به ما بپیوندد بلکه ما به دیگران میپیوندیم. تمامی آن سازمانها و تشکلهای قدیمی و سنتی هر کدام در جای خود محترمند ولی این ظرفیت را نداشتهاند که یک نوع رابطه گروهی برقرار کنند. چرا که اگر داشتند باید تا به حال شده بود. الان بسیاری از اعضای همبستگی از اعضای جبهه ملی ایران هستند که پس از حزب توده از قدیمیترین احزاب ایران میباشند. اما همین حزب هم نتوانست این کار را بکند و اعضای رهبری آن آمدند و با هم گروه همبستگی را تشکیل دادیم. بنا بر این متاسفانه ظرفیتهای موجود دراحزاب و سازمانها جواب نداد. البته ما جایگاه و مبارزات و مانیفست هر کدام از آنها را نفی نمیکنیم و همه در جای خود مورد احترام هستند اما ما معتقدیم که گروه همبستگی راه نویی را به ویژه در داخل کشور شروع کرده و اسباب اتحاد در مبارزه میگردد. ما در ذهن خود تصور میکنیم که این رژیم از آهن و فولاد ساخته شده است اما واقعیت این طور نیست. این رژیم از ناتوانی و ضعف ما است که پا بر جا است. ما راهی نداریم جز تقویت جنبش اجتماعی و تجربه و تقویت نافرمانی مدنی.
-به نظر شما چرا این قدر در کشور شاهد فسادهای اقتصادی هستیم؟
-فسادهای اقتصادی به دلیل وجود انحصار قدرت در دست الیگارشی حاکم و عدم وجود دموکراسی و احزاب آزاد است و هیچ مطبوعات و رسانههای آزادی نیز که ناظر بر عملکردها باشد وجود ندارد.
چیزی که در پایان میخواهم بگویم این است که اگر کسی با هر عقیده و مرامی مایل هست که به مردم ایران برای پیمودن این راه طولانی به آزادی و دموکراسی کمک کند بی تردید من به او احترام میگذارم ولی سورریالیسم و اندیشههای رمانتیک و توهم ما را به هیچ جا نمیرساند. باید ارتباط عینی با اقشار جامعه داشته باشد و ببیند که مردم الان در چه سطحی زندگی میکنند و شرایط اقتصادیشان چه جوری هست و وضعیت داخل کشور چه جوری است و سرکوبها به چه شکلی هست و متناسب با این وضعیتها راه حل مبارزاتی هم به دست بیاورد. ما توصیه و تجربه و پیشنهادمان این است که باید بتوانیم همدیگر را درک کنیم و با هم گفتگو و صحبت کنیم و (در نتیجه) یک تشکل ایجاد کنیم. بدون یک تشکل کاری از پیش نمیرود. ما با زنده یاد شاهرخ زمانی چهار یا پنج سال همبند بودیم. ایشان یک مارکسیست- لنینیست بسیار معتقد رادیکال بود، و من به عقاید ایدیولوژیک ایشان کاری ندارم، اما یک حرف خوبی همیشه میزد و میگفت ما باید مرتب دعوت کنیم به تشکل، همچون اتحادیه و سندیکا و کنفدراسیونها و احزاب.
*تهیه و تنظیم: بهمن جلدی