به جز رهبری رژیم و مومنان بدون چون و چرای وی کسی مدعی آزادی انتخابات در ایران نیست حتی جناح موسوم به اصلاحطلب و حتی رییس جمهوری تدبیر و اعتدال.
حجتالاسلام حسن روحانی که هفته گذشته در حضور شماری از بدنهی دستگاه دولتی با خنده و طنز نکاتی را درباره انتخابات مطرح میکرد، از جمله گفت اگر قرار است یک جناح معین وارد مجلس شود، دیگر چرا انتخابات برگزار میکنیم؟!
حسن روحانی در سخنان خود اصلاحطلبان و طرفداران آنها و دولت خودش را از نظر کمیّت با پیروان اقلیتهای دینی، البته رسمی، در ایران مقایسه کرد که به گفتهی وی هر کدام از چندهزار یا چندصدهزار تجاوز نمیکنند ولی نمایندگانی در مجلس دارند. وی پرسید، چگونه این حق درباره چندین (هفت، هشت، ده) میلیون ایرانی رعایت نمیشود؟ گذشته از اینکه طبق معمول معلوم نیست روی پرسش روحانی به عنوان رییس قوه مجریه و مسوول دولتی که میبایست انتخابات را برگزار کند به کیست، اشاره وی به رد صلاحیت صدها متقاضی «اصلاحطلب» برای نامزدی در انتخابات دهمین دورهی مجلس شورای اسلامی است که قرار است همزمان با پنجمین دورهی مجلس خبرگان در هفتم اسفند برگزار شود.
به این ترتیب، حتی زمامداران رژیم نیز نسبت به آزاد نبودن انتخابات، حتی اگر در دفاع از طرفداران خودشان هم باشد، معترف و معترض هستد. این پدیده در کنار اعتراف خامنهای به اینکه از یک سو نظام به رأی مخالفان نیاز دارد و از سوی دیگر آنها را به مراکز تصمیمگیری رأی نمیدهد، نشان میدهد که نمایندگانی که قرار است وارد دو مجلس شوند تا چه اندازه از پشتوانهی واقعی مردمی برخوردار هستند و یک رژیم تا چه اندازه میتواند بر روی آرایی حساب کند که بدون داشتن نماینده واقعی، به صندوقهای رأی ریخته میشود.
درست است که اصلاحطلبان و طرفداران دولت کنونی، حتی اگر همهی نامزدهایشان رد صلاحیت شوند، باز هم مانند گذشته در انتخابات شرکت میکنند، اما روشن است که نمیروند تا نمایندگان واقعی خود را به آن نهادی بفرستند که در انتخاباتش شرکت میکنند! بلکه مانند فرایض دینی، به «فریضهی سیاسی» خود عمل میکنند! آنها تحریم یا عدم مشارکت در انتخابات را رودررویی با نظام و حتی «براندازی» تلقی میکنند.
حال آنکه در عمل دو گروه هستند که موضعی صریح در انتخابات و شناختی واقعی از آن دارند:
یکی، آن گروههایی که واقعا در میان نامزدهای از صافی گذشته نمایندگان خود را پیدا میکنند و برای دفاع از منافع خود آنها را به نهادهای مربوطه میفرستند و به همین دلیل در انتخابات شرکت میکنند و این شرکت بسیار منطقی و قابل قبول است.
دیگری، آن گروههایی که هیچ نمایندهای را در میان نامزدها پیدا نمیکنند و میدانند که نامزدهای موجود نمیتوانند از منافع آنها در هیچ جا دفاع کنند و به همین دلیل در انتخابات شرکت نمیکنند و این عدم شرکت هم بسیار منطقی و قابل قبول است.
بقیه، چه عادی و چه مدعی سیاست، گذشته از هر تصوری که ممکن است نسبت به خود داشته باشند، فقط و فقط سیاهی لشکر و بازیچه هستند.