بنیاد فرهنگی فردوسی در لندن در هفتم فوریه برنامهای در زمینهی بررسی پیوندهای فرهنگی و تاریخی ایران و تاجیکستان برگزار کرد. این برنامه شامل دو سخنرانی و نمایش فیلم کوتاهی از بناهای زیبا و دیدنیهای شهر دوشنبه پایتخت تاجیکستان و نیز فیلم بلند سینمایی- محصول ۱۹۵۹ تاجیکستان- دربارۀ زندگی رودکی بود.
فیلم رودکی انتخاب بسیار مناسبی بود زیرا در ایران، تاجیکستان و افغانستان رودکی را از اندیشمندان و مفاخر ادبی مشترک خود میدانند. گذشته از اشتراکات فرهنگی، در زمینۀ سیاسی و تاریخی نیز پیوندها وعلائق محکمیبین این سه کشور وجود دارد. درست است که این سه در حال حاضر واحدهای سیاسی مجزایی هستند ولی در دوران هخامنشیان و ساسانیان همگی در قلمرو آن امپراتوریها قرار داشتند. این سه کشور در دورۀ سامانیان نیز یک واحد سیاسی را تشکیل میدادند.

در بخش نخست برنامه، دکتر شاهرخ وفاداری، مدیر بنیاد فرهنگی فردوسی، از مشاهدات خود در هفت سفری که تا کنون به تاجیکستان داشته برای حاضران سخن گفت. به عنوان نمونه دربارۀ پیوندهای ایران و تاجیکستان دکتر وفاداری گفت که بلافاصله پس از فروپاشی شوروی و استقلال تاجیکستان مجسمه فردوسی را در برابر پارلمان آن کشور نصب کردند.
دیگر آنکه پس از استقلال آن کشور، تمایلی قوی در تاجیکستان برای پیوستن به ایران وجود داشته است. اما باور به کم رنگ نگه داشتن نقش دین در ساختارحکومت در تاجیکستان در نقطۀ مقابل اهمیت جایگاه دین در ساختار حکومتی ایران، نزدیکیهای سیاسی را پیش نبرده است. بعدها جای مجسمه فردوسی در برابر پارلمان را مجسمۀ «امیر نصر سامانی» یکی از پادشاهان سلسلهی سامانی همدوره با رودکی گرفت.
در تاجیکستان در نگاه به گذشته، دوران سلسلۀ سامانیان و پایتختِ آن سمرقند و دیگر شهر مهم آن بخارا- که هر دو از مراکزمهم فرهنگ ایرانی و زبان فارسی بودند- دوران درخشان شمرده میشود و ازجایگاه خاصی برخوردار است. اما طنز تلخ تاریخ آن است که در زمان تشکیل جمهوریهای شوروی در آسیای مرکزی در اوایل دهۀ ۲۰ میلادی بنا برملاحظات سیاسی این دو شهر جزو قلمرو ازبکستان شدند و تاجیکستان از آن دو مرکز مهم تاریخی و فرهنگی محروم ماند که در بخش پایانی این گزارش بیشتر در این مورد توضیح داده خواهد شد.
دکتر وفاداری درادامه گفت که اقوام، فرهنگها و زبانهای مختلفی مانند تاجیکهای فارسیزبان و هزارهها و روسیزبانان در تاجیکستان در کنار هم زندگی میکنند. تاجیکستان کشور ثروتمندی از نظر منابع طبیعی و زیرزمینی نیست. از زمان شوروی یکی از منابع اصلی درآمد آن کشور پنبه بوده است که هنوز هم همان است. یکی دیگر از منابع اصلی درآمد تاجیکستان طلاست که عمدتاً در منطقهای به نام زرافشان استخراج میشود. رودی به همین نام هم در این منطقه جاریست که در اطراف آنها شرکتی انگلیسی دست به استخراج طلا میزند. یکی از حاضران به اطلاع جمع رساند که اصطلاح «طلاشویی» را که در ایران برای استخراج طلا به کار میبرند در تاجیکستان «ریگ شویی» میگویند. ریگ را میشورند تا طلا را از آن جدا کنند. آرامگاه رودکی نیز در همین منطقۀ زرافشان و آرامگاه ناصر خسرو در منطقۀ بدخشان تاجیکستان واقع است.
دکتر وفاداری در ضمن چند کتاب منتشرشده در تاجیکستان را به جلسه آورده بود که یکی از آنها نام «امامعلی رحمانف» رئیس جمهوری آن کشور را به عنوان مولف بر خود داشت. عنوان کتاب «تاریخ تاجیکستان، ازابتدا تا سامانیان» بود. سخنران میگفت که رئیس جمهوری تاجیکستان نگاهی بسیار مثبت به پیشینۀ مشترک تاریخی ایران و تاجیکستان دارد. او به ایران باستان افتخار میکند و خواهان مشارکت با ایران در عظمت ایران باستان است. بی دلیل نیست که سالن اصلی کنسرتها و نمایشهای تئاتری در دوشنبه نام «باربد» خنیاگر معروف دربار ساسانی را بر خود دارد.
کتابی هم دربارۀ گوگوش، که عکس دوران جوانی گوگوش بر جلد آن نقش بسته بود، در بین کتابها دیده میشد. نویسندۀ این کتاب عالمزاده خبرنگار بی بی سی فارسی در تاجیکستان بود که چندین سال پیش به وسیلۀ تندروهای مذهبی در شهر دوشنبه ترور شد. باور عمومی در تاجیکستان بر این باور بود که گوگوش از چنان محبوبیت فوقالعادهای در آن کشور برخوردار است که در صورت شرکت در انتخاباتِ ریاست جمهوری میتوانست پیروز شود.

ناگفته نگذاریم که در تاجیکستان به دنبال بیش از هفتاد سال حکومت شوروی و برتری زبان و فرهنگ روسی استفاده از الفبای سریلیک برای فارسینویسی رایج است. البته در محافل آکادمیک و به ویژه در نزد کسانی که مایل هستند در ادبیات و شعر کلاسیک فارسی تحقیق کنند از الفبای فارسی نیز استفاده میشود.

در این نشست به اطلاع جمع رسانده شد که اخیراً در تاجیکستان مقامات مطرح کردهاند که کودکان و نوجوانان نباید تا ۱۸ سالگی در معرض آموزش و تبلیغات دینی و مذهبی قرار گیرند تا تلقینی به آنها نشود. به عبارت دیگر آنها باید تنها تا رسیدن به درجهای از بلوغ فکری در مورد هویت دینی و مذهبی خود تصمیم بگیرند. این یکی از نمونههایی است که نشان از تفاوت دید عمیق در تاجیکستان و ایران دارد.

فرقهی اسماعیلیه حضوری مشهود در تاجیکستان دارد و دارای مرکز بسیار باشکوهی در شهر دوشنبه است. البته پیروان اسماعیلیه امروزه بیشتر به امورفرهنگی و آکادمیک میپردازند.
دکتر وفاداری در پایان سخنرانی خود در مورد پرچم تاجیکستان گفت که پس از استقلال به دلیل تمایل تاجیکستان به ایران پرچم آن کشور سه رنگ پرچم ایران را با همان ترتیب بر خود داشت. تاجی هم در وسط– که گفته میشود همان تاج سامانی است- همراه با هفت ستاره در بالای آن. هفت ستاره نیز نماد هفت رنگ رنگین کمان و یا هفت امشاسبپندان (هفت ایزدان) است که از دوران زرتشتی به یادگار مانده است.اما وقتی رویکرد نزدیکی دو کشورچندان موفق نبود و پیش نرفت ترتیب رنگها در پرچم تاجیکستان تغییر یافت و قرمز در بالا و سبز در پایین قرار داده شد.

پس از پایان سخنرانی دو فیلم به نمایش درآمد. پس از آن سخنران دوم، دکترعبدل لعلزاد، از فعالان اجتماعی جامعۀ افغانستانی انگلستان که تحقیقات گستردهای دربارۀ تاریخ مشترک سه کشور افغانستان، تاجیکستان و ایران دارد پشت تریبون قرار گرفت. او ابتدا در مورد یگانگی و نزدیکی ملی و فرهنگی این سه کشور و ملت در گذشتههای دور صحبت کرد. او گفت وقتی صحبت از خراسان بزرگ تاریخی میشود یعنی سرزمین بزرگی که دربرگیرندۀ تمامیشرق ایران و افغانستان و تاجیکستان کنونی میشود که قلمرو حکومت سامانی با مرکزیت سمرقند و بخارا بوده است. او اضافه نمود که این دورۀ باشکوهی در تاریخ مشترک ما بوده است که بزرگانی مانند رودکی و ابن سینا و فردوسی در دامان خود پرورده و استقلال سیاسی و فرهنگی از خلافت اسلامی را به درجۀ بالاتری رسانده است. سخنران سپس با پرشی تاریخی به دورانی رسید که آسیای مرکزی به دست روسیه تزاری افتاد و حکومت بلشویکها هم آن را به ارث برد. در همان دوران اولیه حکومت شوروی تِز حق ملل در تعیین سرنوشت» توسط لنین مطرح شد که در دورانِ اقتدارِ استالین جنبۀ عملی پیدا کرد و سرنوشت ساکنان آسیای مرکزی را رقم زد. ایجاد کشورهای مختلف در آسیای مرکزی و قفقاز ناشی از همین تز است. دکتر لعلزاد افزود اما درعرصۀ عمل این بیشتر زور واقعی اقوام بود که تشکیل کشورها و جمهوریها را تعیین میکرد. به همین ترتیب، از آنجائی که وزنه و زور ترکزبانان و وزنه اقتصادی آنها در آسیای مرکزی بیشتر از تاجیکهای فارسی زبان بود ابتدا کشورهای مختلف ترکزبان و از آن جمله ازبکستان تشکیل شدند و دو شهر تاریخی سمرقند و بخارا هم در قلمروی آن قرار گرفتند. اما تاجیکها با وجود داشتن تاریخ طولانی و متعلق به خود– یعنی عاملی که مطابق با تِز مزبور یکی ازشروطی است که بر مبنای آن حکومت شوروی تشکیل جمهوریها را اجازه میداد – باید تا سال ۱۹۲۹ صبر میکردند تا صاحب کشور خود شوند. با از دست دادن دو شهر سمرقند و بخارا، شهر دوشنبه پایتخت تاجیکستان شد وهمچنان که در فیلمِ کوتاه هم دیده شد این شهر در سالهای اخیر از نظر شهرسازی پیشرفتهایی داشته و دارای بناهای بزرگ و زیبایی شده است.