شکوه میرزادگی – بنا به گزارش یکی از خبرگزاریهای ایران، روز سه شنبه پنجم آوریل ۲۰۱۶، مسعود سلطانی فر، معاون رییس جمهور و رییس سازمان میراث فرهنگی، با ارسال نامهای به ایرینا بو کوا، مدیر کل سازمان آموزش علمیو فرهنگی سازمان ملل متحد (یونسکو) رسماً اعلام کرده که حاضر است برای مرمت و بازسازی میراث جهانی سوریه هر نوع کمکی را انجام دهد.
معاون آقای روحانی در این نامه که متن آن در سایت خبرگزاری تسنیم آمده میگوید: «با توجه به مسؤلیت جمهوری اسلامی ایران در خصوص شرایط فعلی «میراث فرهنگی در خطر» سوریه ایران آمادگی خود را برای مشارکت در زمینه ی محافظت، ارتقا و مرمت میراث فرهنگی منقول و غیر منقولِ در خطر سوریه، به خصوص پالمیرا، اعلام میدارد».
این نامه درست همزمان با چند حادثهی تلخ و تکان دهنده در حوزهی میراث فرهنگی و تاریخی ایران برای یونسکو فرستاده شده است. تنها در همین هفتهای که گذشت در چندین استان ایران اتفاقاتی افتاده که هر کدامش اگر چون یکی از عملیات داعشیان وحشیانه نبوده اما بر اساس قوانین یونسکو، به عنوان یک «تخریب فرهنگی» و یک عمل غیر قانونی در حوزه میراث فرهنگی شناخته میشود. به چند تای آنها توجه کنید:
چغازنبیل در خوزستان
این هفته، پس از رفت و آمد ماشینآلات شرکتی که خود را صاحب بخشهایی از حریم چغازنبیل میداند، فاش شد که مدتی پیش سازمان میراث فرهنگی خوزستان مجوز یک طرح را در حریم درجه یک «چُغازَنبیل»، یعنی یکی از مهمترین و زیباترین بناهای باستانی جهان صادر کرد و ۶۰۰ هکتار از حریم این اثر جهانی را برای جنگلکاری صنعتی در اختیار یک شرکت خصوصی قرار داده است. این به معنی تجاوز به حریم و منظر یک میراث فرهنگی جهانی است.

معبد آناهیتا در کرمانشاه
درست روزی که نامهی آقای سلطانی فر به یونسکو رفت، گزارشی در یک سایت رسمی ایران تحت عنوان «روایتی از معبد آناهیتا» (ایزدبانوی ایرانی) منتشر شد که، پس از توضیحاتی در ارتباط با قدمت باستانی و ارزشهای میراث فرهنگی این معبد، به طور مختصر به وضع فلاکتبار این منطقهی مهم تاریخی در استان کرمانشاه پرداخته و گزارش کرد که: «معبد آناهیتا در کنگاور اکنون به انباری از تخت سنگهای ساسانی تبدیل شده است».
وضعیت معبد آناهیتا بیش از آن خراب است که بشود تصورش را کرد. سازمان میراث فرهنگی بارها اعلام کرده به دلیل نبود بودجه نمیتواند در این مورد کاری کند اما این گزارشگر دلسوز ننوشته (یعنی نمیتوانسته بنویسد) که درست در سه دههای که به بهانهی نبود بودجه هر روز بر ویرانیهای معبد ایزدبانوی ایرانی افزوده شده، مسجد کوچک روستایی و قدیمی نزدیک آن روز به روز عظیمتر و بزرگتر شده چنان که از دور فقط آن را میشود دید و نه معبد چندین هزار سالهی تاریخی را.

دژ خورشید در مازندران
در مازندران صاحبان معدنی که مجوز از دولت (سازمان میراث فرهنگی و گردشگری) گرفتهاند دست به تجاوز به حریم اثر تاریخی «دژ اسپهبد خورشید»، غار، و آثاری که در اطرافش هست زدهاند؛ آثاری که نقش بسیار مهمی در تاریخ ایران و طبرستان داشتهاند. در تنگهای که این آثار در آن قرار دارند سه اثر ثبتی باستانی بسیار مهم و منحصر به فرد، یعنی «دژ باجگیران» ( قلعه دیو سفید)، غار «دژ کیلی»، غار «دژ کیجا کرچال» وجود دارند که از سازههای وابسته به غار «دژ اسپهبد خورشید» هستند. اکنون و تا همین جا، در آن منطقه انفجارهای متعدد، و برداشت «خاکهای باستانی»، و فرو ریختنهای بخشهایی از غار تاریخی دژ منظر آثار را به کلی مخدوش کرده و ادامهی این عملیات میتواند ثبت جهانی شدن منطقه را ناممکن کند.

هگمتانه در همدان
چندی بود همهی فرهنگدوستان خوشحال بودند از اینکه به زودی شهر باستانی «هگمتانه»، پایتخت مادها، برای ثبت جهانی خواهد رفت اما شهرداری به سرعت دست به کار شد و در هفتهای که گذشت، با ایجاد یک «پارک سواری» در ضلع شرقی این شهر باستانی، امکان نتیجهدار شدن هر تلاشی را برای ثبت جهانی آن از بین برد. همراه با هگمتانه، دو بنای تاریخی دیگر، کلیسای «استپانوس » و «حمام ارامنه»، که چسبیده به این پارک سواری هستند، به زودی زیر فشار تردد اتوبوسها و رفت و آمدها ویران خواهند شد و دیگر ما اثری از یک دورهی بزرگ تاریخی را نخواهیم یافت.
در تمام موارد بالا، مثل چند دهه گذشته، یا دست مسئولین دولتی و سازمان میراث فرهنگی در کار بوده و یا سازمان میراث فرهنگی و روسای دولتها با سکوت خود، اجازه دادهاند که هر بلایی بر سر آن بخش از میراث فرهنگی و تاریخی که به قبل از اسلام متعلق است، و یا جزو میراث فرهنگی شیعی نیست، آورده شود

جمهوری اسلامی«ایران» اهل کدام کشور است؟
به راستی این به اصطلاح جمهوری اسلامی، که نام ایران را به خود چسبانده، اهل کدام کشور است که با هیچ تعریفی به ایران ربطی پیدا نمیکند.
آیا شما در دنیا کشوری را میشناسید که کار رهبران سیاسیاش فقط رسیدگی به امور کشورهای دیگر باشد، و نسبت به بود و نبود و آبادی و ویرانی آنها احساس مسئولیت کند اما هر بلایی سر کشور زیر سلطهشان بیاید، کمترین اهمیتی برایشان نداشته باشد؟
کدام حکومتی را در دنیا میشناسید که ثروتهای ملی مردمان زیر سلطهی خود را یا به دست همدستان غارتگرش بسپارد یا آنها را صرف آبادانی کشورهای دیگر کند؟
به راستی کدام حکومتی در دنیا هست که میراثها و گنجینههای متعلق به مردمان تحت تسلط خود را یا به دست باد و باران بسپارد و یا آنها را به عمد، و زیر نام عمران و آبادانی، خراب کند و سرمایهی کشور را بدون خواست مردم برای مرمت میراث فرهنگی کشورهای دیگری که رهبرانی فاسد و جنگافروز دارند خرج کند؟
کدام حکومتی در دنیاست که سرمایهی ملت، و حتی اندک طلا و نقره زنان ناآگاه را، به نام مذهب خرج گنبدهای طلا و بناهای مجلل در کشورهای دیگر کند؟
یقین دارم که نمیتوانید منصف باشید و حکومتی این چنین را در جهان پیدا کنید که بر کشور تحت فرمانروایی خود چنین دشمنانه رفتار کند و برای دیگران دل بسوزاند. حتی در زمان شوروی سوسیالیستی، که حکومت سعی میکرد، به عنوان اردوگاه سوسیالیسم جهانی، ژست کمک به خلقهای بدبخت جهان را بگیرد و مرتب در این مورد شعار میداد، بیش از آنچه برای کشور خود کرد برای هیچ کشور دیگری اینگونه «حاتم بخشی» نکرد.
من البته کمک به کشورهای فقیر و جنگزده را از جانب کشورهای صاحب ثروت و ملتهای مرفه و خوشبخت بسیار لازم و انسانی میدانم، همان طور که کمک افراد ثروتمند را به مردم نیازمند؛ اما کدام آدم ثروتمند انساندوستی هست که زن و بچهاش را گرسنه بگذارد و دیوارهای خانهشان در حال فرو ریختن باشد، و گنجینههایش در معرض ویرانی باشند و او تنها به «دیگران» کمک کند؟ چنین آدمی به طور قطع یا گرفتار مشکلات شدید روانی است، یا قصد و هدفی اهریمنی دارد که طبعاً نه عاقلانه است و نه انساندوستانه و شریف.