روشنک آسترکی – ۲۸ آوریل برابر با ۹ اردیبهشت، از سوی سازمان بینالمللی کار (ILO) به عنوان روز جهانی «بهداشت حرفهای و ایمنی محیط کار» اعلام شده است. بر اساس تعریف ارائه شده از سوی سازمان بینالمللی کار، بهداشت حرفهای عبارت است از حفظ و ارتقاء بالاترین درجه سلامتی جسمی، روانی و اجتماعی کارگران در کلیه مشاغل از طریق پیشگیری از مخاطرات سلامتی، کنترل ریسکها و تطابق کار با انسان و انسان با کار. همچنین هدف از ارائه خدمات بهداشت حرفهای به حداقل رساندن بیماریهای ناشی از کار و حداکثر نمودن سلامت عمومی نیروی کار است.
بر اساس تعریف دیگری از این سازمان، حادثه شغلی یک واقعه برنامهریزی نشده و غیرمنتظره ناشی از کار است که منجر به مرگ، بیماری یا آسیب یک یا چند کارگر میشود.
آمار سازمان بینالمللی کار در ارتباط با حوادث غیر کشنده، نشان میدهد سالیانه بیش از ۳۱۷ میلیون کارگر در محیط کار دچار حادثه میشوند که سبب چهار روز یا بیشتر غیبت از محل کار میشود و موجب ۸۵۰ هزار جراحت در هر روز است. میزان تلفات جانی ناشی از حوادث و بیماری های شغلی در جهان حدود ۲ میلیون و ۳۴۰ هزارنفر در سال است که از این تعداد ۳۱۷ هزارنفر در اثر حوادث ناشی کار و بیش از دو میلیون نفر نیز به دلیل انواع بیماریهای شغلی جان خود را از دست می دهند.
همچنین بر اساس گزارش سازمان بینالمللی کار (ILO) تحقیقات نشان از پدید آمدن ریسکهای جدید ایمنی و بهداشت کار در جهان دارد که ناشی از ظهور فنآوری های نو در جهان است. برای مثال عوامل ناشی از بیماریهای روانی- اجتماعی (Psychosocial illness) از قبیل استرسهای شغلی و دیگر ناهنجاریهای ذهنی، مواجهه با تشعشات غیر یونیزان و بیماریهای مربوط به سالخوردگی نیروی کار که از چالشهای جدید نیروی کار در کشورهای توسعهیافته است.
مرگ بیش از هزار کارگر طی ۹ ماه
در ایران مرگ و مصدومیت در محیط کار آمار قابل توجهی دارد. بر اساس اعلام سازمان پزشکی قانونی، در نه ماهه نخست سال ۹۴، ۱۱۹۸ کارگر در حوادث ناشی از کار جان خود را از دست دادهاند. این گزارش میافزاید از کل تلفات حوادث کار در کشور ۱۱۸۸ نفر مرد و ۱۰ نفر زن بودهاند و ۵۲۶ نفر بر اثر سقوط از بلندی، ۲۵۷ نفر اصابت جسم سخت، ۲۰۲ نفر برقگرفتگی، ۴۵ نفر سوختگی، ۵۳ نفر بر اثر کمبود اکسیژن و ۱۱۵ نفر به دلایل دیگر جان خود را از دست دادهاند. آمار دیگری نشان میدهد در سال ۹۳، یک هزار و ۹۹۴ نفر در حوادث ناشی از کار جان خود را از دست دادهاند.
در حالی که حوادث سقوط از ارتفاع در ایران بیشترین آمار تلفات را به خود اختصاص داده است، به گفته کارشناسان ایمنی بیش از ۷۰ درصد از حوادث ناشی از این مورد بر اثر فقدان راهپلهها٬ داربستها و عبور از یک سطح به سطح دیگر که موجب بر هم خوردن تعادل کارگران میشود، رخ میدهد.
طبق اعلام سازمان بین المللی کار، مرگ هر فرد به غیر از تبعات غمانگیز خانوادگی، به طور مستقیم یک میلیارد تومان به اقتصاد آسیب وارد میکند و مرگ هر فرد به معنای از دست دادن هفت هزارو ۵۰۰ روز کاری است. به گفته حسن هفده تن، معاون روابط کار وزارت کار، با توجه به اینکه نرخ بهرهوری نیروی کاری در ایران به طور میانگین یک چهارم نرخ بهرهوری نیروی کار جهانی است، سالانه ۱۰ هزار میلیارد تومان به علت مرگ نیروی کار در اثر حوادث ناشی از کار به کشور تحمیل می شود.
برای آشنایی با نمونهای از خسارت ناشی از روزهای کاری از دست رفته هر نیروی کار، در جدولهای زیر میزان روزهای کاری از دست رفته به تفکیک نوع فعالیت و نوع آسیب بنا بر آمار حوادث کاری سال ۹۱ قابل مشاهده است:
کارگرانی در جستجوی حمایت
جدا از آمار بالای تلفات و مصدومان حوادث کاری در ایران، عدم حمایت دولت از کارگران مصدوم و از کار افتاده و همچنین خانواده کارگرانی که جانشان را از دست دادهاند نیز مسالهای قابل توجه است. بسیاری از کارفرمایان به ویژه در بخش ساختمان که اتفاقا بیشترین آمار حوادث را به خود اختصاص داده است، اقدام به استخدام غیر رسمی کارگران میکنند. در این استخدام غیر رسمی ضمن اینکه کارفرما را از پرداخت حقوق و مزایای تعیین شده از سوی وزارت کار رها می کند، کارگر هیچ پوشش بیمه ای نیز ندارد.
در چنین شرایطی اگر کارگران دچار حادثه شوند از هیچ کانال قانونی نمیتوانند پیگیر حق و حقوق خود باشند. علیرضا محجوب، رییس فراکسیون کارگری مجلس در سال ۹۳ اعلام کرد به طور میانگین حدود دو سوم کارگران از طریق قراردادهای کار شفاهی استخدام شدهاند که این کارگران جزء کارگران بدون مزایا به حساب میآیند.
به گزارش خبرگزاری ایلنا٬ تنها ۱۰ درصد از کارگران که در حوادث کار طی سال ۹۲ جان خود را از دست دادهاند تحت پوشش بیمه سازمان تامین اجتماعی قرار داشتند٬ این موضوع نشان دهنده بیمه نبودن ۹۰ درصد از کارگران حادثهدیده است. طرح بیمه کارگران ساختمانی نیز از طرح های تبلیغاتی بود که چندین بار در سه سال گذشته قوانین مربوط به آن تغییر کرده است اما تا کنون نتوانسته همه کارگران ساختمانی در ایران را زیر پوشش قرار دهد.
نادیده گرفتن ایمنی محیط کار از سوی کارفرما از عوامل اصلی وقوع حوادث در محیط کار ارزیابی میشود. هر چند قوانینی برای نظارت بر ایمن بودن محیط کار از سوی وزارت کار تعریف شده است، اما به گفته فعالان کارگری این قوانین اجرا نمیشود.
پنج سال از کارافتادگی ، پنج سر عائله
احمد یکی از کارگرانی است که شش سال پیش بر اثر حادثهای در محل کار دچار از کارافتادگی شده و در شرایطی نامناسب به سر میبرد. او به همراه همسر، سه فرزند و مادرش در محله زینبیه اصفهان زندگی میکند. احمد در مورد آنچه برایش اتفاق افتاده به کیهان لندن میگوید: «تا اواخر سال ۸۸ کارگر یک شرکت پیمانکاری بودم اما شرکت تعدیل نیرو داشت و اخراج شدم. از خرداد سال ۸۹ در یک کارگاه تراشکاری مشغول به کار شدم اما دو ماه بعد دستم رفت زیر دستگاه و چهارتا از انگشتهایم قطع شد. از چند هفته بعد از اینکه از بیمارستان مرخص شدم هم افسردگی شدید گرفتم. هفتهها از خانه بیرون نمیرفتم. الان کمی بهتر شدهام و دنبال کار هستم اما چون دست راستم معلول شده، سخت می توانم کاری پیدا کنم. بالاخره هر کاری باشد به دستان سالم نیاز دارد».
از او در مورد مزایایی که بعد از این حادثه داشته یا حمایتهای دولت میپرسم. او میگوید: «صاحب تراشکاری هزینههای بیمارستان و عملم را داد و بعد از یک هفته که مرخص شده بودم آمد عیادتم و یک چک پول ۲۰۰ هزارتومانی گذاشت روی جعبه شیرینی و داد دست همسرم. دیگه مزایایی نداشتم. من کارگر قراردادی آنجا نبودم. یکی از همسایهها بعد از چند ماه بیکار بودنم، آنجا را معرفی کرد و من هم رفتم کلامی توافق کردیم سر حقوق. گفته بود بعد از یه مدت کار یاد گرفتی، قرارداد میبندم اما کارم به آنجاها نکشید. دولت هم که حمایتی نمیکند، هر جا رفتیم گفت قرارداد کار و نامه بیمه و کارفرما را نشان بده».
زندگی این خانواده به خاطر حادثه پیش آمده دچار تحولات زیادی شده است. احمد میگوید: «ما از اول مستأجر بودیم اما من که دستم اینطور شد و افسرده شدم، مجبور شدیم اون خانه را پس بدهیم و پول رهنش را بگیریم و بیاییم توی دو تا اتاق زندگی کنیم. پول رهن رو خانمم گذاشت بانک و به مرور خرج شد. بعدش هم خودش مجبور شد توی یک شرکت نظافتی کار بگیرد. الان دو سال است که سه روز در هفته میره خونههای مردم رو تمیز می کنه، بچههام از اینکه مادرشون نظافتچیه راضی نیستند و دختر بزرگم که چهارده سالشه مرتب غر می زنه و میگه کسی نفهمه مامانم کلفتی میکنه و از چشم من میبینه و کلاً از من فاصله گرفته. دو تا از پسرها که کوچکتر هستند به روی خودشان نمیآورند اما همین که مثلاً یک پسر بچه هشت ساله مدام تکرار میکنه که من از دو سال دیگه بعد از مدرسه میرم کار میکنم، برای من کلی شرمندگی دارد. خانواده من خیلی آسیب دید، شاید اگر مرده بودم وضعیتشون بهتر از این بود که امروز هست». از او در مورد بیمه از کارافتادگی میپرسم. پاسخ میدهد: «راستش با کلی دوندگی و از این اداره به اون سازمان رفتن، قولهایی به ما دادهاند. اما مطمئن نیستم که این تبصره و مادهها که دولت و مجلس تند تند تصویب میکنند، نصیب حال من و زن و بچهام بشه».