هفته گذشته بی.بی.سی مطلبی را منتشر کرد، مبنی بر نامهای که در سال ۱۹۶۳ خمینی به کندی نوشته است. اصل این نامه منتشر نشده و گزارش بی.بی.سی تنها از اسناد منتشره سیا نقل قول میکند. در این گزارش آمده که خمینی در این نامه تضمین کرده که در صورت حمایت از سوی آمریکا منافع این کشور را در ایران و منطقه پاسداری کرده و سعی بر صدور انقلاب هم نکند.
این جملاتی بود که مرا واداشت تا تمام ۸۶ صفحه سند منتشره توسط سیا را بخوانم، اما در گزارشی که پس از گذشت چند سال به رسم سازمان سیا از بخش اسناد طبقهبندی شده خارج و منتشر گشته، نامه یادشده حذف شده و گویا تنها در یک نسخه الکترونیک در کتابخانه کندی موجود است. این سند که در مارس ۱۹۸۰ میلادی تدوین شده به اسلام سیاسی در ایران میپردازد.
جز نامه خمینی به کندی، آنچه بیش از هر چیز دیگر توجه مرا به خود جلب کرد، بخش آغازین این سند است که به ایرانی سکولار در دهه ۲۰ و ۳۰ میلادی اشاره میکند.
در این سند اشارهای به یک مبلّغ مسیحی شده است که برای دریافت مجوز تبلیغ مسیحیت در مراکز آموزشی و جامعه ایران به تیمورتاش وزیر دربار وقت در دوران پهلوی اول مراجعه میکند تا رضایت وی را برای گسیل کردن تعدادی مبلغ مذهبی به ایران جلب نماید.
تیمورتاش در جواب وی نوشته است: «ایران در تلاش است تا مذهب را در سیستم آموزشی خود حذف کند» و در ادامه میپرسد: «دوست دارید ما مشتی ملای شپشو* را به آمریکا بفرستیم تا در آنجا مدرسه اسلامی دائر کنند و به تبلیغ شعائر دین اسلام بپردازند؟ شما این را میپسندید؟»
اینک با گذشت نزدیک به یکصد سال از آن زمان به نظر میرسد این اتفاق افتاده است. تعداد زیادی از آخوندهای «شپشو» به اروپا و آمریکا فرستاده شدند و با کمک جمعی از «ابلهان مفید»** موفق شدند مراکز مذهبی متعددی را در غرب دائر کنند، گویی نهایت امر اسلام پیروز شده و غرب را تسخیر کرده است.
در زیر تصویری از تیمورتاش وزیر دربار وقت را میبینید در کنار ملای «شپشو» یعنی حسن مدرس که بر ضد رضا شاه کبیر اقدامات متعددی نمود.
*ملای شپشو moth-eaten mullahs (ملای بیدزده)
**ابلهان مفید useful idiots اشاره به کلیدواژهای است که دستگاه شوروی سابق برای خدمتگزاران خود در «بلوک غرب» به کار میبُرد.
*نویسنده: پتکین آذرمهر