روشنک آسترکی – حسن روحانی، رییس دولت یازدهم روزهای یکشنبه و دوشنبه، ۲۴ و ۲۵ مردادماه به استان کهگیلویه و بویراحمد سفر کرد؛ سفری که به اعتقاد بسیاری خیلی دیر انجام شد. کهگیلویه و بویراحمد یکی از محرومترین استانهای ایران است که شاید به دلیل اینکه مردمش سنیمذهب نیستند یا این استان، استانی مرزی نیست، محرومیت آن بیش از مناطق دیگر مورد توجه قرار نگرفته است.
این استان محروم دارای بیشترین نرخ بیکاری در ایران است و بر اساس آمارهای رسمی ۵۳ درصد از مردم آن در ضریب محرومیت قرار دارند. محرومیتهای این استان اما تنها به فقر و بیکاری مردم خلاصه نمیشود بلکه کمبود امکانات رفاهی و فرهنگی مانند سینما، کمبود فضای ورزشی، کمبود فضای آموزشی و حتی جادههای خراب از نمونههای مشکلات آن هستند.
در سه سال گذشته بارها رسانهها از چشمانتظاری مردم استان کهگیلویه و بویراحمد برای سفر رییس دولت تدبیر و امید به این استان خبر دادند. مسئولان استان نیز بارها در گفتگو با رسانهها از آمادگی خود برای میزبانی روحانی و هیئت همراهش به این استان اعلام کردند. آنها وقتی در نهایت از اینکه رییس دولت این استان را قابل سفر بداند، ناامید شدند و از سفر اسحاق جهانگیری٬ معاون اول رئیس جمهوری در دی ماه ۹۴ به این استان خبر دادند اما هر بار به دلایلی سفر او نیز به تعویق افتاد و جهانگیری تا کنون پایش به کهگیلویه و بویراحمد نرسید.
۲۵ اسفند ۹۴ هم معاون سیاسی و امنیتی استاندار کهگیلویه و بویراحمد از حضور رئیسجمهور در این استان خبر داد اما زمان دقیق سفر هیات دولت به این استان را نامعلوم دانست. در هر حال به نظر میرسد حسن روحانی بنا به مصلحتاندیشی، سفر به این استان محروم را به انتهای دوران ریاست جمهوریاش موکول کرده بود و در نهایت کمتر از یک سال به پایان عمر دولتش به این استان سفر کرد.
رفتارهای پوپولیستی در سفر به کهگیلویه و بویراحمد
محمود احمدینژاد، رییس دولتهای نهم و دهم در ایران همواره توسط مخالفانش به رفتارهای پوپولیستی متهم میشد. این حملات از سوی مخالفان البته با روی کار آمدن دولت روحانی شدت پیدا کرد.
اما دولتی که قرار بود کلید تدبیر و امیدش قفلهای بسته اقتصادی، سیاسی و اجتماعی در ایران را باز کند نیز از همان ابتدا عملکردهایی پوپولیستی را در کارنامه خود ثبت کرد. یکی از نخستین علمکردهایی با این مضمون، توزیع سبد کالا بود، طرحی که نه تنها کمکی به خانوادههای کم درآمد نکرد و به اهدافی که برایش تعیین شده بود دست نیافت بلکه باعث نارضایتی تعداد بسیاری شد. اکنون بعد از سه سال این رفتار به طور علنی خود را نشان داده است. همزمان با سفر حسن روحانی به یکی از محرومترین استان های ایران، فرمهایی از سوی دفتر حسن روحانی در میان مردم توزیع شد تا آنها کمکهای مالی مورد نظر خود را از رییسجمهور طلب کنند.
این در حالیست که همراهان حسن روحانی در سفرهای استانی پیشین او نامههایی شبیه آنچه در سفرهای استانی محمود احمدینژاد از مردم جمعآوری میشد را دریافت میکردند اما حالا با استفاده از این فرمها تلاش کردهاند شکل و شمایلی بهروز و رسمی به این حرکت ببخشند.
یکی از ویژگیهای پوپولیسم جلب پشتیبانی مردم با توسل به وعدههای کلی و مبهم است. در این زمینه هم دولت یازدهم، دست کمی از دولتهای نهم و دهم ندارد. سخنرانیهای حسن روحانی و گفتگوهایش با مردم به ویژه در سفرهای استانی پر از چنین وعدههای کلی و مبهم و البته بیعمل است.
او در سفرش به استان کهگیلویه و بویراحمد نیز در پاسخ به پرسش خبرنگاری که از وی در مورد تمهیدات در نظر گرفته شده برای اجرایی شدن این مصوبات پرسید، گفت: تلاش ما بر این است که هر چه در سفرها گفتیم و هرچه گفته میشود را به اندازه توانمان اجرایی کنیم.
سفر استانی یا سفر انتخاباتی؟
یکی از مهمترین نکاتی که در مورد سفر روحانی به استان کهگیلویه و بویراحمد قابل توجه است، دورخیز انتخاباتی او برای انتخابات ریاستجمهوری در سال ۹۶ است. پوسترها و پلاکاردهایی که در تصاویر این سفر دیده میشود، چیزی نیستند جز پوسترهای تبلیغاتی برای انتخابات ریاستجمهوری سال آینده.
گفتنی است تبلیغات انتخاباتی حسن روحانی اکنون آغاز نشده؛ او و همراهانش در ماههای اخیر تحرکاتی برای فضاسازی انتخاباتی داشتهاند. همسفر شدن با محمدرضا عارف در سفر استانی به یزد و به شوخی تشبیه کردن و غیرقانونی خواندن ممنوعالتصویری محمد خاتمی از جمله نشانههای آغاز تبلیغات انتخاباتی او ارزیابی میشوند.
جالب اینجاست که محمدحسین مقیمی، معاون سیاسی وزیر کشور پس از چند سفر محمود احمدینژاد به آمل و مشهد و ملارد در ماههای گذشته و با در نظر گرفتن احتمال نامزدی او برای دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری گفته است: «تبلیغات زودهنگام انتخابات دوازدهمین دوره ریاستجمهوری در زمان حاضر غیرقانونی است٬ چون هنوز فصل انتخابات رییسجمهوری آغاز نشده است، اگر کسی فعالیت انتخاباتی انجام دهد خلاف قانون عمل کرده و باید پاسخگوی عملکرد خود باشد.»
حال باید دید معاون وزیر کشور از رییس دولت یازدهم نیز میخواهد پاسخگوی عملکردی مشابه باشد یا خیر.
از سوی دیگر تکرار رفتارهای محمود احمدینژاد از سوی روحانی طرفداران و یاران نزدیک او را به اعمال رفتارهای دوگانه وادار کرده است. همان افرادی که رفتارهای محمود احمدینژاد را رصد کرده و میکنند و در انتظار یافتن یک تخلف هستند و به تحرکات انتخاباتی محمود احمدینژاد حساس بودند، در ماههای گذشته و با آشکار شدن تحرکات و زمینهچینیهای انتخاباتی مشابه از سوی حسن روحانی یا سکوت پیشه کرده و یا این رفتارها را توجیه میکنند. اما جالب اینجاست که همه این اخبار و عکسها در کسری از ثانیه منتشر میشود و میتوان دید و مطمئن شد که رییس قوه مجریه تبلیغات انتخاباتی خود را کلید زده است.
روحانی هم به کلید امید ندارد
واقعیت امر این است که کلید حسن روحانی هرقدر که برای دور نخست به دردش خورد و به تحلیل برخی توانست در نماد کلید با شبیهسازی با «کیک مک فارلین»، پیامهای مشخصی برای طرفهای خارجی بفرستد، در حوزه داخلی به طور کل نتوانست نه قفلی را باز کند و نه دریچهای از امیدی فراتر از هیاهو و تبلیغات رسانهای بگشاید.
حالا او مجبور است کلیدش را زمین بگذارد و به سمت شعارهای دیگر برود. اگر در دور نخست او بنا به اراده حکومت میتوانست و مجوز داشت برای خروج از بنبست نظام از کلید استفاده کند اما در دور دوم به هیچ وجه مجاز و مختار نیست از هر علامت و نشانه و شعاری بهره ببرد، بلکه استانداردها تغییر کرده و ابعاد آن محدودتر خواهد بود.
او در دور نخست به این دلیل که مجوز داشت میتوانست با شعار رفع حصر و چرخیدن چرخ اقتصاد٬ مردم را تحت تاثیر قرار دهد اما حالا نه تنها چرخ اقتصاد نچرخیده بلکه اوضاع اقتصادی وخیمتر شده است. بانکهای خارجی به جز همان بانکهای کوچک قبلی، با ایران همکاری ندارند. لشکر بیکاران به کابوسی دهشتناک برای نظام تبدیل شده که دیگر با وعده سیر نمیشوند. مردم از عهده مخارج کمرشکن زندگی برنمیآیند و به مرور فهمیدهاند که چرخی برای اقتصاد نمانده تا بچرخد. رکودی که بر کشور خیمه زده، چیزی از اقتصاد باقی نگذاشته است.
حسن روحانی به سختی خواهد توانست به مردم وعدههای اقتصادی بدهد. او مجبور است مردم را به دیدن «آفتاب برجام» دعوت کند در حالی که همه میدانند در شب، آفتابی نخواهد درخشید.
مشکل دیگر روحانی این است که دیگر وعده رفع حصر هم به راحتی قابل طرح نیست. او حتی اگر چنین شعاری بدهد باید بتواند به این پرسش پاسخ دهد که این چهار سال چه مقدار تلاش کرده است و چه تضمینی برای رفع حصری که این روزها همکارانش میگویند در حوزه و اختیارش نیست، میتواند بدهد؟
مجموع این شرایط حسن روحانی و همراهانش را به تکاپو انداخته تا از حالا برای دو دورهای کردن دولت تدبیر و امید تلاش کنند. دولتی که مدام از احمدینژاد گفت و او را مسبب همه بدبختیهای کشور توصیف کرد٬ الان در کفش و کلاه کردن برای تدارک تبلیغات انتخاباتی، پا جای پای او میگذارد و با او رقابت میکند.