دختری به نام نغمه مدت کوتاهی پس از ازدواج با امید، با پسری به نام دانیال آشنا شد. این دو هر روز بعد از رفتن تازهداماد به سر کار یکدیگر را میدیدند.
نغمه و دانیال در جریان تصادف اتومبیلهایشان در تهران آشنا شدند. نغمه چند روز پیش ساعت یک صبح در تماس با پلیس گفت هنگامی که با همسرم از خانه مادر او بر میگشتیم دو مرد نقابدار به بهانه پرسیدن آدرس به ما حمله کردند و با ضربات چاقو شوهرم را کشتند.
مأموران در محل حادثه با پیکر بیجان امید ۳۲ ساله روبرو شدند. پدر امید به پلیس گفت پسرم و همسرش به شدت با هم اختلاف داشتند اما او با هیچ کس دیگری مشکلی نداشت. نغمه در جریان بازجوییها اعتراف کرد در قتل شوهرش دست داشته. او گفت: به تازگی با امید ازدواج کردیم اما علاقهای به او نداشتم به همین دلیل وقتی هنگام تصادف با دانیال آشنا شدم کم کم به او علاقه پیدا کردم.
دانیال را غالبا میدیدم او هم به من علاقمند شد و خواست با هم ازدواج کنیم او از همسرش جدا شده بود و از آنجا که شوهرم مانع رسیدن من و دانیال به یکدیگر بود، دانیال تصمیم به قتل او گرفت و در شب واقعه من و امید را غافلگیر کرد و در تاریکی شب شوهرم را کشت، اما دانیال واقعه را به گونه دیگری تعریف کرد.
او گفت من و نغمه پس از آشنایی هر روز یکدیگر را میدیدیم او همیشه از زندگی با همسرش شکوه داشت تا آنکه روز حادثه وقتی پیش او رفتم نغمه نشانی باشگاه ورزشی را که شوهرش به آنجا میرفت به من داد تا او را در مسیر بازگشت به خانه به قتل برسانم اما نتوانستم تا آنکه شبی که نغمه به خانه مادرشوهرش رفته بود برایم آدرس فرستاد و نوشت ساعت ۱۲ شب به بهانه حال تهوع از شوهرش خواهد خواست ماشین را متوقف کند و همین کار را هم کرد و وقتی همسرش اتومبیل را متوقف نمود من هم همان برنامه را اجرا کردم و امید را با ضربات چاقو کشتم.
قرار است دادگاه رسیدگی به این جنایت به زودی در کرج تشکیل شود.