علیاکبر قاضیزاده، یک روزنامهنگار پیشکسوت در ایران گفت که با شنیدن خبر شلاق خوردن یک خبرنگار در شهر نجفآباد به دلیل اشتباه سادهای که انجام داده، گریه کرده است.
وی همچنین بیان کرد: با شنیدن این خبر یاد دو اظهار نظر افتادم؛ یکی سخنان دیوید رندل (David Randell) که میگفت با ما روزنامهنگاران فقط تعارف میکنند که شما سررشتهدار افکار عمومی هستید؛ دوم هم اظهار نظر خبرنگاری به نام فیلیپ نایتلی (Phillip Knightley)؛ این آقا فردی بود که ماجرای قرص تالیدومید (Thalidomide) را افشا کرد. او به همراه همکاران خود بیش از ۱۰ سال زحمت کشید تا قانون را متقاعد کند که یک قرص معیوب در جامعه تولید میشود.
قاضیزاده سپس خاطر نشان کرد: «ما روزنامهنگاران اصلا قدرتی نداریم و فقط روی تیغ و طناب حرکت میکنیم. فرض کنیم که اصلا آن خبرنگار به عمد این خبر را منتشر کرده باشد، چرا یک قاضی جرات میکند چنین حکمی به خبرنگاری بدهد؟ و چرا در آن منطقه کسی بلند نمیشود بگوید که این کار را نکنید، زشت است.»
وی افزود: «در جامعهای که از کله همه ما به خاطر شنیدن اخبار فساد مالی اسکناس سبز میشود، جوان خبرنگاری به خاطر یک اشتباه شلاق زده میشود که به چی برسیم؟ که من روزنامهنگار دلم بلرزد که قلم را بگذارم زمین و بروم دنبال کار دیگر؟ این کار به این معناست که شما محیط شفاف یک جامعه را میگیرید تا آسایش یک عده آدم سوء استفادهچی را فراهم کنید. از آن طرف هم نه یک جامعه مطبوعاتی داریم، نه اتحادیهای داریم، نه انجمنی و نه حداقل خودمان به داد خودمان میرسیم. سوال من اینجاست که ما روزنامهنگارها هنوز زندهایم؟»
چندی پیش، حسین موحدی، خبرنگار یکی از رسانههای شهر نجفآباد، به دلیل درج اشتباه عدد موتورهای توقیفشده به وسیله نیروی انتظامی به ۴۰ ضربه شلاق محکوم شد و حکماش نیز هفته گذشته به اجرا درآمد.
اجرای این حکم، حواشی و واکنشهای نسبتا زیادی را در فضای مجازی و حتی در برخی از رسانههای رسمی داخل ایران به همراه داشت.
این خبرنگار خبری را با مضمون توقیف ۳۵ دستگاه موتورسیکلت دانشآموزان یکی از هنرستانهای این شهر منتشر کرد. این در حالی بود که این تعداد ۸ دستگاه بوده است. نکته قابل توجه این است که رسانهای که این خبرنگار در آن مشغول فعالیت بود، جوابیهای در تکذیب آن نیز منتشر کرد.
به گزارش ایسنا، مجازات بدنی خبرنگار برای یک اشتباه ساده به نوعی اتفاقی جدید محسوب میشود؛ اتفاقی که شاید خیلی از ما در مرحله نخست با شنیدن یا خواندن این خبر، آن را باور نکردیم؛ اما خیلی زود این خبر در شبکههای مجازی، به ویژه میان اهالی رسانه، دست به دست شد و با پیگیریهای خبرنگاران و پرداختن برخی رسانههای رسمی به آن، مزه تلخ واقعی بودن آن را چشیدیم.