فیروزه رمضانزاده- «طرح خدمت پزشکی» یا به قول حسن قاضیزاده هاشمی وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، «سربازی اجباری» یا همان تعهد اجباری است که وزارت بهداشت در بدو ورود و ثبت نام نه تنها از پزشکان عمومی بلکه از متخصصان و فوقمتخصصان میگیرد و به موجب این طرح، آنها باید برای گذراندن دورهای به مناطق محروم بروند و تا زمان سپری کردن این دوران نیز مدرک تحصیلی به آنها داده نمیشود.
این طرح اما یک مشکل اساسی دارد، اینکه پزشکان زن موظف هستند به مدت هشت سال یعنی بیش از زمان تحصیل خود در مناطق محروم خدمت کنند در حالی که این مدت برای مردان دو تا چهار سال تعیین شده است.
حسن قاضیزاده هاشمی وزیر بهداشت و درمان دولت یازدهم که بارها از این طرح به عنوان «ظلم و اجحاف» در حق جامعه پزشکی یاد کرده پس از اعتراض جمعی از پزشکان متخصص مشمول قانون تخصیص سهمیه به زنان، در سال ۱۳۹۴ برای پایان دادن به این اعتراضها دوره تعهد پذیرفتهشدگان سهمیه زنان را که در نخسیتن سال ریاست جمهوری محمود احمدینژاد ۱۲ سال تعیین شده بود، به هشت سال کاهش داد، هشت سال، دور از خانواده با وضعیت نامطلوب معیشتی و مالی که زندگی و آینده بسیاری از پزشکان زن و خانوادههاشان را با دوری از فرزند، طلاق و بسیاری مشکلات دیگر روبرو کرده است.
حسن نایب هاشم، پزشک و مدافع حقوق بشر، در مورد این طرح به کیهان لندن میگوید: «در دولت روحانی به طور مشخص، وزیر بهداشت دستور داد کسانی که مشمول این طرح هستند مطب خصوصی هم نداشته باشند زنهایی که در این وضعیت هستند مجبورند سالها با یک حقوق حداقلی به نسبت تحصیلاتی که داشتهاند و شاید حدود هزار یورو در ماه زندگی کنند.»
وی میگوید: «حساب کنید درس و طرح تمام شده و حالا یک خانم ۴۵ ساله باید در شهر محل سکونت دائمی خود تازه از صفر شروع کند! و این چقدر دشوار است.»
متن کامل این گفتگو را در ادامه میخوانید:
-آقای نایب هاشم، برخی معتقدند با توجه به سهمیهها امکانات خوبی در اختیار زنانی که در رشتههای پزشکی مشغول به تحصیل می شوند قرار می گیرد، نظر شما چیست؟
-سیاست کلی حکومت به گونهای است که سعی میکند زنان در عرصه کار کمتر وارد شوند و اگر در این عرصه وارد میشوند مثل مورد دانشجویان پزشکی آنچنان بر آنها فشار وارد شود که دچار مشکل شوند و این کار را رها کنند.
در هر جا که جداسازی جنسیتی ایجاد شود چه در ایران و چه در کشورهای مشابه به هر حال کل جامعه به خصوص کسانی که در رشتههای پزشکی و پیراپزشکی مشغول هستند مشمول این تبعیض جنسیتی میشوند. اتفاقاً در مورد زنان در ایران این تبعیض جنسیتی بسیار زیاد است و شاخصترین این موارد، مساله طرح خدمات پزشکی برای پزشکان زن است به این صورت که از یک طرف، یک امتیاز معینی را قائل شدهاند مثلاً در برخی رشتهها ۲۵ درصد حداقل زنان باشند ودر برخی رشتهها ۵۰ درصد ولی از سوی دیگر میزان تعهدی را که آنها برای کار در مناطق محروم دارند به شدت بالا بردهاند. اگر امتیاز آنها در حدی است که ۹۰ درصد نمراتی را داشته باشند که آقایان کسب میکنند متقابلا تعهد گرفته شده که از آن طرف به میزان ۴ برابر بیشتر در مناطق محروم کار کنند مثلا اگر مردان میتوانند به مدت دو سال طرح خود را به پایان برسانند برای خانمها این روند ۸ سال است.
-پیشتر، این دوره برای پزشکان زن، علاوه بر داشتن ۹۰ درصد حد نصاب نمره ۱۲ سال تعیین شده بود.
-طرح مربوط به زنان از زمان احمدینژاد کلید خورد، تنها اقدامی که در دولت روحانی انجام شد این بود که سه برابر بودن دوره تخصصی را به دو برابر تبدیل کردند یعنی ۱۲ سال کار در یک شهر محروم را به هشت سال رساندهاند. حساب کنید درس و طرح تمام شده و حالا یک خانم ۴۵ ساله باید در شهر محل سکونت دائمی خود تازه از صفر شروع کند، و این چقدر دشوار است. برای آقایان دو سال تا ۴ سال است. البته بسته به شرایط اگر نمرات خانمها با آقایان همسطح باشد آن وقت این دوره شش سال است.
بعد از آخرین صحبتهایی که وزیر بهداشت مطرح کرده نهایتاً به این نتیجه رسیدهاند حتی آنهایی که نمرات مشابه دارند این تعهد را شش ساله انجام دهند. و این یعنی زن یا دختری که بعد از مدتهای طولانی تحصیل مجبور به زندگی در مناطق محروم به سالهای طولانی است مشمول اجحاف و تبعیض جنسیتی بسیار شدید قرار میگیرد.
البته بر اساس آخرین صحبتهای وزیر بهداشت او امیدوار است در یک دوره ۱۰ ساله شاید از طریق یک طرح مندرآوردی دیگر بر مبنای بومیسازی سهمیههایی ایجاد کنند برای افراد در محل زندگیشان و به تدریج روند عرضه و تقاضا به گمان ایشان مثبت شود و این طرح به صورت اختیاری اجرا شود اما بعید به نظر میرسد که با این روند جداسازیها این طرح اجرا شود.
-آیا امکان خرید تعهد طرح خدمت پزشکی برای پزشکانی که حاضر به ماندن در مناطق محروم نباشند وجود دارد؟
-اگر به هر دلیلی زنان از ادامه فعالیت در منطقه محروم خودداری کنند عملا از تخصص خود صرف نظر کردهاند در واقع این طرح در قبال آموزش رایگان است مگر اینکه وجه کلانی را تهیه کنند و این طرح را بازخرید کنند، این کار هم به سادگی مقدور نیست برای فردی با شرایط متوسط. اگر درآمد فرد بالا بود اساساً نیازی به ادامه تحصیل در داخل کشور نداشت و قاعدتاً امکانات و شرایط دیگری برای ادامه تحصیل داشتند. ما شاهد این هستیم که زنانی با تخصص بالا الان دارند خانهداری میکنند.
به هر حال، وقتی دوره تخصصی خود را به پایان برسانند باید طرح خود را در یک منطقه محروم اجرا کنند در غیر این صورت نمیتوانند در تخصص خود به فعالیت ادامه دهند. همان طور که گفتم خریدن آن مشروط به مبلغ کلانی است که پرداخت آن عملاً فقط روی کاغذ و حرف است. ما اولین کسانی بودیم که در این طرح شرکت کردیم. این طرح مربوط به سال ۱۳۵۲ است، من که در سال ۱۳۵۴ وارد دانشگاه شدم با اینکه در خانواده متوسطی بودم برای من متصور نبود بتوانم طرح خدمات پزشکی را که آن زمان ۳ تا ۵ سال بود تامین کنم. بسیاری از همدورهایهای من در آن زمان، تحصیل در خارج کشور را از همان ابتدا انتخاب کردند و تا پایان دوره پزشکی نماندند. عملا مساله بازخرید موردی ندارد و با موضوع معافیت سربازی بسیار متفاوت است.
-حتماً اعتراضهای جمعی از دانشجویان زن نسبت به طول خدمت ۱۲ ساله در مناطق محروم را به خاطر دارید. ظاهراً پس از آن اعتراضها بود که وزرات بهداشت این مدت را به هشت سال کاهش داد.
-آنها خواستهایی عجیب و غریبی نداشتند چون این شرایط میتواند امکان تشکیل خانواده را دشوار کند همین طور برای کسانی که متاهل هستند مشکلات خانوادگی ایجاد میکند ولی همان طور که گفتید با آن اعتراض که در مقابل مجلس و وزارت بهداشت صورت گرفت برخورد و حتی تهدید به زندان کردند و همین طور سه پزشک زن و یک پزشک مرد به صورت موقت بازداشت شدند. به هر حال با توجه به صحبتهای وزیر بهداشت امیدهای دوری وجود دارد که این مشکلات حل شوند.
-این شرایط نامطلوب معیشتی و مالی در مناطق محروم برای پزشکان متخصص به ویژه زنان تا کنون چه پیامدها و مسائلی در پی داشته است؟
-چند روز پیش شاهد بودیم که یک جراح زن جوان در رودسر به خاطر مجموعه فشارهایی که داشته دچار حمله قلبی شد و از دنیا رفت. همچنین شاهد هستیم که بسیاری از متخصصان زن از کشور خارج میشوند چون امکان فعالیت در جامعه ایران با وجود این شرایط، عملاً وجود ندارد. از سوی دیگر، شاهدیم در دولت روحانی وزیر بهداشت دستور داد کسانی که مشمول این طرح هستند مطب خصوصی هم نداشته باشند، زنهایی که در این وضعیت هستند مجبورند سالها با یک حقوق حداقلی به نسبت تحصیلاتی که داشتهاند و شاید حدود هزار یورو در ماه زندگی کنند. از سوی دیگر مجبور هستند با همکاران مرد خود به صورت مخفیانه همکاری کنند. این موارد مجموعه مسائلی هستند که وجود دارند و کار را برای دانشجویان پزشکی زن مشکلتر کردهاند.
جدا از اینکه این گونه طرحها و فشارها بر فارغالتحصیلان رشتههای دیگر نیز وجود دارد ولی برای پزشکان زن و پیراپزشکان زن نیز این مساله صحت ندارد که آنها در زمینه کار امکانات بیشتری دارند و ممکن است در حین تحصیل فرصت معینی پیدا کنند. با وجود این مشکلات، نهایتاً زنانی که مجبور میشوند به خاطر فرزند یا تاهل یا نداشتن وضعیت شغلی مناسب از کار در این رشته صرف نظر کنند کم نیستند.
-چندی پیش یکی از مسوولان وزارت بهداشت در گفتگو با خبرآنلاین ادعا کرد که تبعیض در مورد پزشکان زن وجود دارد اما به نفع آنها، چون مردان در بعضی رشتهها مانند مامایی و تخصصهای زنان نمیتوانند تحصیل کنند اما زنان در تمام رشتههای پزشکی امکان تحصیل دارند. آین ادعا را چگونه ارزیابی میکنید؟
-به هیچ وجه این طور نیست که درباره زنان در رشتههای پزشکی تبعیض مثبت صورت میگیرد. آنها به صورت مشخص در این عرصه هم مثل عرصههای دیگر مورد تبعیض هستند. در جامعهای که نگرش مردسالارانه و پدرسالارانه حاکم است نمیتواند تبعیض جنسیتی وجود نداشته باشد. افزون براین مساله، موضوع جداسازی جنسیتی هم مطرح است. وقتی بخواهند پزشک و بیمار هر دو زن باشند یا گروه پزشکی و بیماران همگی زن باشند، آنها از امکانات جامعه به خوبی استفاده نمیکنند، البته در تمام این سالها نتوانستند این طرحها را اجرا کنند، مثلا طرحهایی داشتند شبیه اینکه بیمارستانهای جامع زنان را درست کنند الان ۱۰ سال از مطرح کردن این طرح گذشته است.
-در پی اجرای همین سیاستها بود که پزشکان مرد دارای تخصص بیماریهای زنان و زایمان به حاشیه رانده شدند. این پزشکان پس از اجرای این سیاستها اکنون چگونه به فعالیت خود در این حرفه میپردازند؟
-البته به طور سنتی و در تقریبا همه کشورها در رشتههایی مثل پرستاری و مامایی تعداد زنان بیشتر است اما در مورد تخصص زنان و زایمان در ایران، پزشکان مرد نسبت به زنان تعدادشان کاهش پیدا کرده،، آنها به اشکال مختلف کار خود را ادامه دادند و به این معنی نیست که کارشان را رها کنند اما برهمین مبنا هم بیماران محروم میشوند از پزشکان متخصص مرد. به هر حال آنها پزشک و متخصص هستند و مساله مرد و زن بودن در عرف پزشکی جامعه جهانی مطرح نیست، اما در جامعهای که جداسازی جنسیتی را به اشکال مختلف انجام میدهند مسائل غیرواقعی را واقعی قلمداد میکنند. به طور مشخص نیمی از جامعه ایران به جای اینکه از تمامی امکانات جامعه استفاده کند مجبور است از نیمی از امکانات جامعه استفاده کند و بسیاری از نارساییها به همین دلیل ایجاد میشود. مثلا ما شاهد هستیم که بر مبنای طرحی که اشاره کردم در بسیاری از مناطق محروم تنها متخصصی که وجود دارد مثلا یک متخصص جراحی زن هست که مجبور است بسیاری از مسائل در آن منطقه را پاسخ بدهد به این دلیل که مردان و زنان در توزیع امکانات و نیرو برابر نیستند. به هر حال این دیدگاههای ایدئولوژیک و غیرمتعارف در جامعه اشکالات زیادی ایجاد میکند.