رژیم ایران ۲۹ اردیبهشت ماه دوازدهمین دورهی انتخابات ریاست جمهوری را برگزار خواهد کرد، انتخاباتی که با نظارت استصوابی شورای نگهبان و سپاه و تحت کنترل علی خامنهای شبیه انتصاباتی است که تنها مردم در بین گزینههای خودی و مورد نظر حکومت «حق انتخاب» دارند.
انتخابات ریاست جمهوری در ایران دستکم آنقدر اهمیت دارد که نه تنها رسانههای بینالمللی را معطوف به خود و جریانهای درون حکومتی کرده بلکه بر روی تصمیمگیریهای کلان در ایالات متحدهی آمریکا نیز تاثیر میگذارد. همچنان که روز سهشنبه چهارم آوریل (۱۵ فروردین) قانونگذاران ایالات متحده رسیدگی به لایحهای را که با هدف اجرای تحریمهای تازه علیه ایران با محوریت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تنظیم شده بود به دلیل نگرانی از نتایج انتخابات اردیبهشتماه ریاستجمهوری در ایران و واکنشهای احتمالی اتحادیه اروپا به تاخیر انداختند.
در این میان، گروهی از فعالین اپوزسیون رژیم در خارج از کشور تلاش زیادی کردند تا با توجه به مواضع دونالد ترامپ رییس جمهوری تازه به قدرت رسیدهی آمریکا علیه رژیم جمهوری اسلامی، حلقهی فشار بر حکومت را تنگتر کرده و آغازگر تغییرات احتمالی درون نظام باشند و حتی امیدداشتند چه بسا بتوان با دریافت کمکهای مالی و سیاسی برای آیندهی ایران برنامهریزی نیز کرد.
این موضوع ظرف ماههای گذشته نوعی اتحاد و همبستگی بین نیروهای اپوزیسیون ایجاد کرده بود که حالا با وضعیت جدید، دستکم تا روشن شدن نتیجهی انتخابات ریاست جمهوری در ایران، و حتی شاید بیشتر از چند ماه تا استقرار دولت جدید، تداوم یابد و این یعنی تعلیق برنامههایی که محور آنها مواضع سخت ترامپ در قبال رژیم ایران بود.
همزمان جمهوری اسلامی با پایان ریاست جمهوری اوباما و برچیده شدن بساط امتیازدهی کاخ سفید، از نخستین روزهای سال ۱۳۹۶ به تحکیم روابط خود با روسیه پرداخت. حسن روحانی و پوتین در مسکو دیدار کردند که امضای ۱۴ سند همکاری در بخش اقتصادی و قولهایی در مورد خرید تسلیحاتی از جمله هواپیماهای سوخو، همچنین توسعهی نیروگاهها، برداشته شدن ویزا و پیوستن به سازمان همکاریهای اقتصاد شانگهای از نتایج آن بود.
مواضع ترامپ چه تاثیری بر فعالیت گروههایاپوزسیون خارج از ایران دارد؟ فعالیت آنها با چه موانع و آسیبهایی روبروست و دلایل آن چیست و در چه شرایطی مواضع ترامپ منتهی به تغییر در حکومت ایران خواهد شد، محور گفتگوی ما با سرهنگ عشقیپور، فرمانده حفاظت کاخ نیاوران در دوران پهلوی است. همچنین در مورد سابقهی تاریخی تغییر همکاریهای ایران از غرب به سوی شرق، یعنی روسیه، با عبدالحمید شیبانی مدیر کارخانهی ذوب آهن اصفهان پیش از انقلاب ۵۷ گفتگو کردیم تا دریچهای رو به شرایط امروز بر اساس تجربیات عملی افرادی بگشاییم که جهان را در وضعیت دیگری نیز تجربه کردهاند.
اگر قرار باشد ایران مثل لیبی و سوریه شود، همین وضعیت بهتر است
-جناب عشقیپور، عملکرد نیروهای اپوزیسیون خارج از کشور را در چهار دههی اخیر چطور ارزیابی میکنید؟
-من سالهاست که به این باور رسیدهام ضعف فرهنگی جامعهی ایرانی داخل و خارج از کشور باعث شده فعالیت گروهها و تشکلهای مختلف سازمانی تداومپذیر نباشد. این مشکل فرهنگی در طول تاریخ معاصر ایران همواره تکرار شده و چنانچه در دورانی یک سازمان قوّت گرفت، دستهبندیهای درونگروهی موجب شکافهای عمیقی در آن شد تا جایی که هدف سازمانی نیز تغییر مسیر پیدا کرد و خودمحوری درون آن آغاز شد.
-علت را در چه میبینید؟
-تا زمانی که پای منافع مادی در پیش است حرکت همگامی وجود دارد، اما در نهایت این وضعیت هم تداومپذیر نیست. حتی در داخل رژیم جمهوری اسلامی با تمام امکانات مالی و معنوی که دارند باز هم دستهبندیها وجود دارد و برای هم شاخ و شانه میکشند.
این وضعیت در سازمانهای سیاسی مخالف رژیم که تا کنون فعالیت میکنند نیز وجود دارد و به علت کمبود منابع مالی آسیبپذیری بیشتری هم دارد. بخصوص با ترفندهای رژیم جمهوری اسلامی و نفوذ در صفوف سازمانهای سیاسی خارج از کشور آسیب بیشتری به آنها وارد شده است.
-یعنی هیچ وقت نباید امیدوار بود که گروههای اپوزیسیون خارج از کشور و نسل جدید و قدیم آنها به همگرایی برسند؟
-توجه کنید، همگرایی میان نسل اول و دوم مخالفین جمهوری اسلامی خارج از کشور مشکلات خاص خودش را دارد که اغلب آمیخته به غرور و مواضع شخصی طرفین است و مانع همدلی میشود. این عامل اجازه نمیدهد نکات برجسته فکری و تجربی دو طرف راهی برای تغییر وضعیت در ایران فراهم کند.
-دربارهی سیاستهای دونالد ترامپ در قبال ایران چه فکر میکنید؟
-در مورد سیاستهای آقای ترامپ معتقدم چنانچه هدف او فقط تغییر رژیم جمهوری اسلامی باشد راهگشا خواهد بود و جنبش مدنی همگانی علیه رژیم شکل خواهد گرفت در غیر این صورت نباید بازیچهی دست ترامپ شد. این به معنای آغاز جنگ نیست. برای قدرتهای بزرگ تغییر رژیم ایران ممکن است. ولی اگر قرار است برای تغییر رژیم در ایران شرایطی شبیه لیبی و سوریه ایجاد کنند، وضع موجود بهتر است.
ایران، همواره درگیر میان شرق و غرب
-جناب شیبانی، در واپسین سالهای حکومت پهلوی، با تحولاتی مثل افزایش قیمت نفت و قدرت گرفتن ایران در منطقه نه تنها کابینه بلکه خود محمدرضا شاه فقید هم ترجیح داد همکاری با آمریکا را کاهش دهد و با روسها همکاریهای تازهی به ویژه اقتصادی را آغاز کند، تقریبا شبیه شرایط امروز؛ این وضعیت را چگونه میبینید؟
-اول باید توضیح داد که شوروی آن دوران در محاصرهی اقتصادی بود و ایران هم به دنبال راهی بود که دوستان بیشتری پیدا کند. به عنوان مثال دولت شوروی اعلام کرد حاضر است در بخشهای زیادی بخصوص صنعتی به ایران کمک کند. البته شوروی هم یک کشور استعمارگر بود. ساختار استعماری این کشور با بقیه کشورهای استعمارگر آن زمان تفاوتی نداشت. سالها تلاش کرده بودند فرهنگ ایران را از ریشه درآورند. آنها سعی میکردند اخلاق را از بین ببرند و بعد ارتباطات اجتماعی مردم را تغییر دهند. برای ۲۰ سال این کار را کردند.
شاه فقید جان خود را ریسک کرد تا ایران بتواند در حوزههای مورد نظر اقتصادی با شوروی مشارکت کند. شاهنشاه خوب میدانست اختلاف بین شوروی و اروپا یک اختلاف زرگری است، او معتقد بود اگر آنها یعنی اروپا و شوروی درگیر شوند و به جان هم بیافتند، ایران دوباره له میشود، بنابراین سعی میکرد تا جایی که ظرفیت وجود داشت روابط شوروی و اروپا را در مورد ایران دوستانه نگهدارد.
بر همین اساس هم نظر ایشان این بود که مثلاً نفت از طریق شوروی به اروپا صادر شود. به این صورت اروپا و شوروی به هم احتیاج بیشتری پیدا میکردند. در واقع سعی میشد در مورد ایران منافع شوروی و اروپاییها به هم نزدیک شود. آمریکا اما این مدل را در هم کوبید. شوروی هم به دنبال نفوذ بود، اما وقتی سیاست ایران را فهمید از شیطنتهای خود کم کرد.
-خیلیها مطرح میکنند که شوروی در پیروزی انقلاب اسلامی در ایران نقش داشت، چطور منفعت رژیم شاه در آن زمان رفتن به سوی شوروی بود؟
-ببینید، یک طرف شعار آزادی میداد و طرف دیگر شعار مساوات و عدالت، اینها استفاده از احساسات و هیجانات مردم و تحت کنترل درآوردن «جهان سوم» بود. هم شوروی و هم آمریکا به دنبال منافع خودشان بودند. آمریکا به دنبال تسلط بر دنیا بود. هدف آمریکا جلوگیری از توسعهی «جهان سوم» با استفاده از احساسات مردم این جوامع بود. شوروی اما چون در فشار و محاصرهی آمریکا بود کمتر میتوانست به اهداف امپریالیستی خود برسد چون خودش هم در آن دوران گرفتار «جنگ سرد» و بحرانهای داخلی و اقتصادی بود.
-در تاریخ معاصر هر جا که نگاه میکنیم پای یک قدرت در میان است، با این پیشینه و تجربه فکر میکنید راه چاره برای ایران چیست؟
-سیاست مستقل ملی، روابط دوستانه با همهی کشورهای منطقه و جهان و ایجاد اتحادیههای منطقهای راه خروج رفتن از این بحرانهاست.