فیروزه رمضانزاده- در ساعت ۸ و سی دقیقه صبح روز چهارشنبه ۱۰ خردادماه ۹۶، یک بمبگذاری انتحاری در داخل یک تانکر حمل فاضلاب پر از مواد منفجره، نزدیک سفارت آلمان واقع در محله وزیر اکبرخان کابل، یکی از مناطق پررفت و آمد پایتخت افغانستان و محل استقرار چندین سفارتخانه، بیش از ۱۰۰ کشته و ۴۶۰ زخمی برجای گذاشت.

این انفجار، تنها یکی از دهها حمله تروریستی خونبار در افغانستان است؛ کمتر از سه ماه پیش نیز در پی حمله به شفاخانه نظامی سردارمحمدداوودخان یا شفاخانه ۴۰۰بستر در منطقه وزیر اکبرخان کابل بیش از ۱۲۰ تن کشته و زخمی شدند.
خبرگزاری رویترز به نقل از ریاست امنیت ملی افغانستان گزارش داده که شبهنظامیان شبکه حقانی به رهبری سراجالدین حقانی از معاونان رهبر گروه طالبان با کمک دولت پاکستان این بمبگذاری را انجام دادهاند. درهمین حال، گروه طالبان هم ضمن محکوم کردن این انفجار، اعلام کرده که مسئول این انفجار نبوده است. شبکه الجزیره گزارش داده گروه حکومت اسلامی، داعش، مسئولیت این حمله را بر عهده گرفته است.
دو روز پس از این انفجار مهیب و مرگبار، در روز جمعه ۱۲ خرداد، صدها شهروند معترض، با حضور در خیابانهای کابل علیه ناتوانی دولت وحدت ملی دست به تظاهرات زدند. در درگیری بین پلیس و مردم معترض، ۷ تن کشته و ۲۰ تن زخمی شدند.
کیهان لندن به سراغ تعدادی از روزنامهنگاران و فعالان سیاسی و مدنی ساکن در افغانستان رفته و دیدگاههای آنها را درباره ابعاد و پیامدهای این فاجعه تروریستی و اعتراضات مردم جویا شده است.
حامل مواد منفجره کارت کردیت یکی از سفارتخانهها را داشته

حامد سرفرازی، روزنامه نگار ساکن هرات میگوید: «بعد از حادثه ۴۰۰ بستر و قرارگاه شاهین، این حادثه بزرگترین حادثه بود که منجر به کشته شدن ۱۰۰ نفر و زخمی شدن بیش از ۴۰۰ تن گردید، دولت افغانستان اعلام کرد که این حادثه را شبکه حقانی با کمک ایس ای پاکستان انجام داده، دقیقاً معلوم است که از شبکه استخباراتی طرحریزی شده بود چون گروه هایی که در افغانستان فعالیت می کنند قادر به انجام چنین کارهایی نیستند و این دقیقا توسط استخبارات پاکستان طرح ریزی شده بود.»
به گفته وی، «نقطهای که آنها هدف قرار دادند بسیار حساس است، پشت دیوار ارگ ریاست جمهوری، در یک طرف ارگ ریاست جمهوری و در طرف دیگرموقعیت دیپلماتیک منطقه. میتوان گفت در هر قدم، یک مامور آنجا هست، اینکه به چه صورت این کار را انجام داده اند مشخص است که آنها در داخل دولت افغانستان نفوذ کردهاند، به طوری که نیروهای دولتی افغانستان گزارش دادهاند کسی که مواد منفجره به همراه داشته و توانسته خود را به این محل حساس برساند دو کارت ورود داشته، کارت کردیت یکی از سفارتخانهها که نام آن سفارتخانه هنوز اعلام نشده را هم داشته.»
این انفجار به حدی بزرگ بود که در تمام شهر کابل صدای انفجار شنیده شد و تخریب و تلفات جانی و نیز تلفات مالی زیادی برای موسسات خصوصی به بار آورده است.
این روزنامهنگار افغان ادامه میدهد: «بیشترین تلفات در مقابل سفارت آلمان صورت گرفت، بدبختانه بسیاری از مجروحان بعد از رسیدن به شفاخانه فوت کردند.»
این حادثه منجر شد به اینکه در شهر مزارشریف، هرات و کابل تظاهرات صورت بگیرد. در کابل تا ظهر تظاهرات مسالمتآمیز بود اما از ظهر به شکل تنش بین نیروهای امنیتی و مردم در آمد به طوری که درگیری با نیروهای امنیتی روی داد و به گفته حامد سرفرازی «چون تعدادی میخواستند داخل ارگ ریاست جمهوری شوند و پلیس مجبور به شلیک هوایی شد.»
سرفرازی ادامه میدهد: «تظاهرکنندگان در محل حادثه خیمه تحصن به پا کردند و شعارهایی علیه دولت میدادند مثل « عبدالله ؛غنی استعفا استعفا». جنبشهای دیگر مثل جنبش روشنایی در کنار این تظاهرات یکجا شدند تا دولت موقت ایجاد شود و افغانستان برود به طرف انتخابات.»
حامدسرفرازی میافزاید: «یک هفته قبل از این حادثه، برای ارگانهای امنیتی اطلاع رسیده بود که قراراست چنین اتفاقی بیفتد، سفارت آلمان تمام اتباع خود را به شرق مزارشریف انتقال داده بود و افغانهایی که در سفارت کار میکردند همه را مرخص کرده بودند، بنابراین اطلاع داشتند از این موضوع اما چرا دولت افغانستان نتوانسته جلوی این حادثه را بگیرد جای سوال است.»
کابل و سکوت غمبار بعد از حادثه

دکتر جاوید احمدی، پزشک اهل مزارشریف درباره این فاجعه میگوید: «در این اواخر، تروریستها حملات به مراتب پرقدرتی که بیشترین تلفات و خسارات را داشته باشد انجام میدهند. شاید تغییر رویکرد و استراتژیشان برهمین مبنا باشد که حملات بزرگتری با ابعاد وسیع تلفات جانی و خسارت مالی باعث رعب و وحشت بیشتری در میان مردم گردد. از نظر من که پزشک هستم این حادثه خیلی تکاندهنده و زجرآور بود، کشته شدن بیش از ۱۰۰ تن و زخمی شدن نزدیک به ۴۰۰ تن و ویرانی گسترده واقعا متأثرکننده است. هنگامی که خبرهای مربوط به حادثه را از طریق رسانهها، شبکههای اجتماعی و ازطریق دوستان و همکارانمان میشنیدم خیلی ناراحت شدم و اشک ریختم. برای من و سایر همکاران ما خیلی خیلی سخت گذشت ضمن اینکه یک تن از همکارانمان را نیز در این حادثه متاسفانه از دست دادیم.»
به گفتهی این پزشک «فعلاٌ کابل، سکوت غمبار بعد از حادثه را میگذراند. متاسفانه امنیتی در هیچ یک از نقاط افغانستان وجود ندارد و شهروندان هیچگونه احساس امنیتی نمیکنند.»
طرفداران تروریستها در نظام
دکتر جاوید احمدی توضیح میدهد: «در بعد داخلی، دولت افغانستان و همکاران بینالمللیشان در تلاش هستند که حداقل اوضاع امنیتی بهبود یابد که در این زمینه و در گذشته در پی وقوع هر حادثه تروریستی دست به برکناری و یا تغییر و تبدیل مقامات بلندپایه امنیتی میزدند که این راهکار درست نیست بلکه کل سیستم و ساختار امنیتی در اینجا مشکل دارد و تروریستها حامیان بی شماری در داخل نظام و ردههای بالای امنیتی دارند و باید کل سیستم و ساختار امنیتی بازنگری گردد و افراد ستون پنجمی از داخل نظام پاکسازی شده و رویکردهای قومگرایانه حداقل از نهادهای امنیتی دور گردد. از بعد خارجی، فعالیتهای تروریستی از طرف سازمان استخبارات امنیتی پاکستان یعنی ISI به شدت حمایت میشود. باید فشارهای بین المللی بر پاکستان افزایش یابد و این کشور به حیث حامی تروریسم شناخته شده و مورد تحریم جامعه جهانی قرار گیرد.»

باید منتظر اعتراضهای بیشتر در دیگر ولایتها بود
عبدالله سلجوقی، روزنامهنگار ساکن هرات درباره انفجار انتحاری اخیر در کابل به کیهان لند میگوید: «دولت به شدت در برابر شفافسازی موضوع مقاومت میکند، هم در مورد آمار اصلی کشتهشدگان و زخمیها و هم درباره دستهای همکار درون حکومت با سازماندهندگان حمله.
این حادثه، خیلی نسبت به حادثه بیمارستان ۴۰۰ بستر نظامی کابل و نسبت به حمله پایگاه شاهین در بلخ بازتاب بیشتری داشته؛ فکر میکنم باید منتظر اعتراضهای بیشتر در دیگر ولایتها بود.»

هاشم مودقیق، نماینده شوراهای مردمی در ولایت سمنگان، این فاجعه تروریستی را «یک ظلم ناروا در حق مردم بی دفاع مظلوم و بیچاره افغان» میداند و میافزاید: «آنها ازدو طرف میسوزند، یکی کسی که این جنایت نابخشودنی را انجام میدهد وازطرف دیگر، دولتمردان بی اراده و بی کفایت.»
وی میگوید: «دهشت همه ازترس است، اینکه فردا نوبت مرگ من است به چشمانشان خواب نمیآورد، کدام امنیت؟ وقتی ازمزار تا کابل میروی جانت در خطر است، مسیر راه هر وقت، هر لحظه ایستگاه طالیب است؛ حتی یک جوان را که عروسی میکرد به شهادت رساندند، در کدام ولایت افغانستان امنیت است؟
تا وقتی این نظام فاسد است هرگز، امید به نابودی داعش، یا طالبان یک خواب است، خیال است.»