طاهره بارئی – خبر یک شوک بود! برای آنها که اهمیت آن را دریافته باشند.
مجلس شورای عربستان سعودی جمعه هفتم مهرماه با صد وهفت رأی موافق، طرح «تعیین مفتیهای زن» را تصویب کرد. بر اساس این طرح که به ابتکار یکی از اعضای مجلس شورای عربستان، سامیه بخاری، تهیه شده، زنان تحصیلکرده سعودی اجازه خواهند داشت در رده بالای فقه همچون مردان فتوا بدهند.
این طرح در صورت اجرا تأثیر عمیقی نه تنها بر زندگی زنان ایران بلکه تمام کشورهای دیگری خواهد گذاشت که به داشتن اسلام به عنوان دین رسمیشان شناخته میشوند.
آه که چقدر سالیان دراز آرزو کرده، قلم زده بودم که چنین امری از ایران آغاز شود. چرا که فرهنگ ایرانی و زبان فارسی را آنقدر مناسب و آماده و حتی در آرزوی چنین حضور و ظهوری دیده بودم که نمیفهمیدم چرا باید مانع آن باشند. با آنهمه ایزدبانو، مهر، آناهیتا، خورشیدخانم، با ادبیات ایرانی که وقتی بررسیاش میکردم میدیدم چطور در ناخودآگاهاش جای خالی ایزدبانو چون نقطهی رنج چشمگیر است. ثریایی که در رُمان اسماعیل فصیح در اغما بود، آن دختر جوان نیلوفر گوشه لب، در بوف کور هدایت، مرجان در داستان داش آکل. اینها را بارها و بارها نوشتهام. حتی در تفسیر فیلم «گذشته» از اصغر فرهادی که جستجویش را از «جدایی» شروع کرد و به «گذشته» رسید نوشتم رنج این «جدایی» که در پایان فیلم با کوشش برای بیدار کردن معشوق خفته به مدد عطرهای گذشتهی مأنوس انجام میگیرد، جدایی روح ایرانی از داشتن چهره زنانه در مرکز جهان معنوی و کنکاش پنهان این روح است برای بیدار کردن این معشوق دوردست.
آنوقت سعودیها آمدند و زودتر از مردان ِ قدرت در ایران زنان را وارد تصدی جهان معنوی کردند.
نمیدانم چه شد که زنان فعال ایرانی خودشان در طی سالها دنبال این مسئله را نگرفتند و خواستهشان در حد بیرون ماندن یک مشت مو از زیر روسری یا شرکت به عنوان تماشاچی در استادیومهای ورزش، کوچک و کوتاه ماند.
اما بیتردید اکنون محض رقابت و عقب نماندن از سعودیها هم که شده، تغییراتی در امور حقوقی زنان ایرانی پیشبینی میشود. هر چند توپی که در میدان انداختهاند آنقدر بزرگ است که برای عقب نماندن از آن، نیاز به نمایش توپ بزرگتری خواهد بود که پلههای لازم و حرکات ضروری برای توان پرتاب آن تا به امروز برداشته نشده و ایران را در تنگنای بزرگی قرار میدهد.
حرکت سعودیها درست بعد ازآنکه هفتهها بود ایران ابراز میکرد: زنان حق ولایت ندارند*، لاجرم حق ریاست جمهوری و قضاوت نیز از آنان سلب میشود، «آچمز»کردن ایران در عرصه رقابت و نوعی کیشمات است. حالا چطور ایران میتواند در عرصه اثبات برتری خود، حقوق بالاتری به زنان ایرانی بدهد؟
چه خوب بود که چنین حقوقی توسط خود زنها درخواست و کسب شده باشد نه در میدان رقابت سیاسی مردان. چون نمیتوان طرح سعودیها را خارج از مجموعهی فعل و انفعالات قدرت در منطقه بررسی کرد. خارج از جستجوی کسب مدال شایستگی در زمینه انطباق دین با جهان مدرن. مدال مهربانتر بودن با زنان. اما اکنون به هر حال این موضوع ِ به غایت مهم هم از جوانب مختلف، جای بررسی دارد هم مغتنمشماری فرصت.
باید درخواستهایی فراتر ازاجازهی «صدور فتوا» داشت و به آن رسید. باید بررسی کرد چرا چنین مواردی در طی سالها در دایرهی تقاضای فعالان حقوق زنان قرار نگرفته است؟ آیا سیاستهای خاصی تحمیل میشده تا آنها را به جزییات سرگرم سازند؟
اینها و پرسشهای دیگر و بررسیهای گسترده پیش روی ماست.