عاشورا در خیابانِ یانگ  

یکشنبه ۳۰ مهر ۱۳۹۶ برابر با ۲۲ اکتبر ۲۰۱۷


یوسف مصدقی (+عکس) روز یکشنبه اول ماه اکتبر سال جاری حدود ساعت ده صبح، بخشی از مسیرِ جنوب به شمالِ خیابانِ مشهورِ یانگ Yonge در منطقه‌ی نورث‌یورکِ کلان‌شهرِ تورنتو، در تسخیر دسته‌ی عزادارانِ ماتمِ حسین‌ابن‌علی سالارِ کُشتگان کربلا بود. چند صد نفر زنِ مُحَجَّبه و مرد و کودکِ اکثرا سیاه‌پوش در زیر چتر حمایت کامل پلیسِ تورنتو مشغول تکرار نوحه‌ای بودند که از چندین بلندگوی سیارِ داخل جمعیت، پخش می‌شد. دو سوی شیعیانِ خسته‌دل را طناب کشیده بودند تا از اختلاط آنها با دیگر آیندگان و روندگانِ این مسیرِ پر تردد جلوگیری کنند. برعکس سالِ گذشته خبری از پخش گل و پیام صلح نبود اما آنچه بیش از هر چیز به چشم می‌آمد، افراشتن چندین پرچم کانادا در جلوی بیرق‌های سبزِ اباعبدالله بود. میانِ دو طناب، جدا از بیرق‌های فارسی و عربی چندین پارچه‌ی پر طول و تفصیل به زبان اردو هم به چشم می‌خورد که حکایت از حضور پاکستانی‌های وَلَویِ ساکن تورنتو در این مراسم داشت.

دسته‌ی عاشورا در تورنتو

چند دقیقه پیش از رسیدن دسته‌ی عزاداران، قشونِ حزبِ کمونیست کارگری- که از معدود نیروهای با بخار و فعالِ اپوزیسیونِ جمهوری اسلامی در تورنتو هستند- فریادکنان و ناسزاگویان از این مسیر رد شده بودند. در این جمع، آقا و بانویی ایستاده در قسمتِ بارِ یک وانتِ سفیدرنگ به تناوب میکروفون را از یکدیگر تحویل می‌گرفتند و سعی در افشای ماهیت خطرناک دسته‌ی عزاداران- که به خیال آنها تلفیقی از سرمایه‌داری جهانی و اسلام سیاسی را نمایندگی می‌کردند- داشتند.

رهگذران و اهالی محل، در حین عبور از مسیر، گاهی چند لحظه به این جماعت خیره می‌شدند و برخی از آنها هم از این نمایشِ خیابانی فیلم و عکس می‌گرفتند. بیشترِ ساکنین این قسمت از کلان‌شهرِ تورنتو را مهاجرین تحصیل‌کرده و نسبتاً متمول ایرانی و آسیایی (کره‌ای‌- چینی) تشکیل می‌دهند. اکثر این جماعت، شهروندانِ سربه‌راه و بی‌آزاری هستند که تنها دغدغه‌شان پول درآوردن و پیشرفت در کسب‌ و کار است. نماینده‌ی ایرانی‌تبارِ این بخش از تورنتو در مجلس فدرال کانادا، از نوادگانِ عبدالحسین تیمورتاش- وزیر دربارِ مشهور و مقتولِ رضا شاه- است. او هم مثل همه‌ی سیاستمداران در دنیای متمدن، محتاج رأی مردم است و تلاش می‌کند تا جایی که ممکن باشد، همه‌ی رأی‌دهندگان- اعم از دیندار و بی‌دین و مزدور و…- را از خود راضی نگه دارد.

نگارنده هر از چند گاهی که گذارش به ینگه‌دنیا و شهرِ فرشتگان (لس‌آنجلس) می‌افتد، در میان بزرگترین جمعیتِ ایرانیانِ مهاجرِ جهان، با گروهی از شیعیانِ معتقد هم مواجه می‌شود که مراسم مذهبی خود را در مساجد و مراکز اسلامی به‌جا می‌آورند و کسی هم متعرض آنها نمی‌شود. این دسته از مسلمانانِ غیرسیاسی اکثرا رابطه‌ی خوبی با حکومت ایران ندارند و ظاهرا از نهادهای تابعه‌ی آن هم بودجه و کمک دریافت نمی‌کنند. تا به حال دیده نشده که این گروهِ شیعیان مثلا در محله‌ی وست‌وود Westwood یا دیگر مراکز ایرانیان، دسته‌ی عزاداری راه بیاندازند و خیابان را برای سینه‌زنی قُرُق کنند. اینکه چرا چنین مراسمی در لس‌آنجلس برگزار نمی‌شود اما در تورنتو اتفاق می‌افتد، جای تأمل دارد.

وابستگانِ جمهوری اسلامی سال‌هاست که کشور کانادا را منطقه‌ای مطمئن برای سرمایه‌گذاریِ پول‌های کثیفِ حاصل از اختلاس و ارتشا- و البته، ساحلی امن برای گریز و گذرانِ ایام بازنشستگی- تشخیص داده‌اند. این جماعت، طی سه دهه‌ی اخیر در چند مرحله جای پای‌ خود را در کانادا محکم کرده‌اند. نخستین قدم‌ها در راه جاگیر شدن این دزدان در این منطقه‌ی امن، سال‌ها پیش، از طریق ارسالِ تخم و تَرَکه‌ی جُند اسلام به دانشگاه‌ها و کالج‌های بلادِ کافرخیزِ کانادا برداشته شد. به مرور زمان اولاد و بستگانِ دزدانِ اموالِ «مردمِ فهیمِ ایران»، شهروندی یا دستِ‌کم اقامت دائم کشور قانونمندِ کانادا را اخذ کردند و به راه و چاه استفاده و سوءاستفاده از ظرفیت‌های قوانین این کشور آشنا شدند. در مرحله‌ی بعد، این فرزندان خَلَف، پول‌های کثیف را در بازارهای نان و آب‌دارِ مسکن و سهام سرمایه‌گذاری کردند و از این طریق جای پای محکمی در تورنتو و ونکوور برای خاندان شرافتمندشان دست و پا کردند. وظیفه‌ی جانبیِ این حلال‌زادگان، جاسوسی و جمع‌آوری اطلاعات درباره‌ی مخالفان جمهوری اسلامی در کانادا بود. ماجرا اما به اینجا ختم نشد؛ مرحله‌ی جدید پروژه‌ی یادشده، اثرگذاری در حوزه‌ی عمومی و سیاستِ کانادا است.

نگارنده در این موضوع شک ندارد که برگزاریِ مراسمی از جنس عاشورای امسال احتیاج به بودجه و هماهنگی‌هایی دارد که از عهده‌ی چند نفر مهاجر عادی که به زور چهار کلمه انگلیسی سر هم می‌کنند، ساخته نیست. برای مدیریت یک اجتماع چند صد نفره، هماهنگی با شهرداری و پلیس تورنتو و صد البته فراهم کردن اسباب و اثاثِ برگزاریِ چنین ماجرایی، احتیاج به بودجه‌ای بیش از کمک‌های عاشقانِ حسین در تورنتو است.

ایادی جمهوری اسلامی، از سه چهار سال پیش با برپاییِ مراسمی از قبیل سالگرد مرگ خمینی و سپس برگزاریِ خیابانیِ مراسم عاشورا در همان سال، شروع به رونمایی از هواداران و امکاناتِ سخت‌افزاری خود در قلمروی ملکه نمودند. این امکانات که طی قریب به سی سال به تدریج در تمام خاک کانادا بخصوص در دو استان انتاریو و بریتیش‌کلمبیا جمع شده است، به اعوان و انصارِ جمهوری اسلامی اجازه می‌دهد که با بهره‌گیری از حقوق مُصَرَّح و حمایت‌شده‌ی مندرج در مجموعه‌ی قانون اساسی کانادا به‌ویژه «منشورِ حقوق و آزادی‌ها»، به تبلیغ علنی اسلامِ سیاسی و همزمان ایجادِ ترس در محیطِ پناهندگان و مهاجرانِ دگراندیش تورنتو و ونکوور کنند. حضور دسته‌های سینه‌زنی در خیابان بیش از آنکه یک مراسم مذهبی باشد، یک نمایشِ سیاسی برای ابراز قدرت از سوی عُمال جمهوری اسلامی است.

برخی از چهره‌های نسبتا شناخته‌شده‌ی ایرانی‌- کاناداییِ حامی جمهوری اسلامیِ ساکنِ تورنتو که در این مراسم شرکت کرده ‌بودند، به تازگی از سفرِ ایران برگشته‌اند؛ در آنجا هم در چند برنامه‌ی معلوم‌الحالِ تلویزیونِ حکومتی شرکت کرده و از بدی‌های مهاجرت و سرمایه‌داری افسارگسیخته‌ی غرب و البته جنایاتِ متحدین ایالات متحده در منطقه‌ی خاورمیانه گفته‌اند. برای به‌اصطلاح شهدای مدافع حرم اشک ریخته‌اند و از هویتِ اسلامی- انقلابی‌شان دادِ سخن داده‌اند. از میان این دار و دسته، چند بانوی محترم در مدت سفر به ایران دچار انقلاب درونی شدند و عکس‌های پروفایل‌هایشان در شبکه‌های اجتماعی را از حالتِ خیلی غیر اسلامی به وضعیت تقریباً اسلامی تغییر دادند. این پیاده‌نظامِ ایدئولوژیکِ نظام اسلامی آنقدر مجذوب مفهوم امنیتِ ساختگی حاکم بر هذیان‌های رهبرانِ جمهوری اسلامی هستند که حتی فهم این موضوع ساده که مواهب زندگی در کشوری مانند کانادا ناشی از آزادیِ سازنده‌ی امنیت آن است، برایشان ناممکن است.

شاید ‌بتوان این طور نتیجه‌گیری کرد که عده‌ای برای انجام وظیفه‌ی سازمانی، عده‌ای از سرِ اجبار و ترسِ ناشی از اِعمال فشار بر خانواده‌شان یا به خطر افتادن منافع‌شان داخل ایران و عده‌ای دیگر برای کسب هویت و احساس اعتماد به نفس به چنین مراسمی می‌روند.

در تظاهرات روز عاشورای تورنتو، آنچه باعث شد که جُندِ اسلام و سربازانِ راستینِ طبقه‌ی کارگر یکدیگر را نَدَرند، نه فهم و شعورِ ناشی از بلوغ سیاسی آنها بلکه حکومت قانون و تعهد دولت بر حراست از آزادی‌های مُصَرَّح در «منشورِ حقوق و آزادی‌ها»‌ بود. آنچه می‌تواند برای بیننده‌ی هوشیار جالب توجه باشد، این است که امنیت و آزادی همزمان در خیابانِ یانگِ شهر تورنتو به هم رسیدند نه در خیابانِ آزادی تهران.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=92119