کتاب تازهی دکتر محمود کویر با عنوان «کیمیاگران» منتشر شده که برای معرفی آن با نویسنده به گفتگو نشستیم.
-چرا «کیمیاگران»؟ کیمیاگرى چیست؟
-سخن از کیمیاگری بسیار طولانی است. در گذشته، علوم را به دو شاخه تقسیم میکردند. یکی از این شاخهها علوم غریبه، یا خُفیه و مخفی و یا سّری بود. شاخهی دیگر، علوم آشکار بود. علوم غریبه یا مخفی پنج شاخه داشت. هیمیا در مورد ستارهشناسی، ریمیا در مورد تردستی و شعبدهبازی، لیمیا در مورد ارتباط با موجودات ماوراء طبیعی، سیمیا در مورد اعداد و کیمیا- که از همه معروفتر است- درمورد دست یافتن به جاودانگی و اکسیر بود. دانشمندانی مانند ابوریحان بیرونی کتابها در مورد آن نوشتهاند. به عبارت دیگر، دانشمندان بر این باور بودند که یک داروی جاودانگی، که اسم آن را گذاشته بودند اکسیر، وجود دارد که اگر پیدایش کنند و به مس بزنند، مس به طلا تبدیل خواهد شد. در غرب هم هرمس، خدایِ کیمیاگرِ درحقیقت مصری/ یونانی میخواست چنین کاری کند. به هر حال در همه جایِ دنیا در پی آن بودند که مس را که نزدیکترین فلز به طلا است با اکسیر به طلا تبدیل کنند. آخر سر هم آقای مندلیف در سال ۱۸۶۹ میلادی جدول معروف تناوبیِ عناصر و فلزات را تنظیم کرد و ثابت کرد که چنین چیزی نمیشود و پرونده این موضوع را بست. امروزه البته صحبتهایی میشود که تحت شرایط خاصی این کار شدنی است. کسانی مانند ابن سینا، خواجه نصیر طوسی و شیخ بهایی مطالب زیادی راجع به این موضوع نوشتهاند. اگرچه تیر همهی اینها به سنگ خورد و نشد که اکسیر را پیدا کنند و کیمیا بکنند ولی از درون علم کیمیا و آزمایشگاههای کیمیاگران علم شیمی بیرون آمد و زکریای رازی بزرگترین دانشمند علم شیمی آن زمان شد.
خب، شاید تا حالا روشن شده باشد که چرا من عنوان این کتاب را گذاشتهام کیمیاگران. زیرا تمام کسانی که زندگینامههایِ آنان در این کتاب بررسی شده است به راستی میخواستند کیمیا کنند. یعنی میخواستند مسِ عقبماندگیها و تاریکاندیشیها، تعصبات و خرافات را در سرزمین ما به طلایِ دانش، دانایی، مهر، محبت و مدارا تبدیل کنند.
-مخاطبان کتاب شما چه کسانی هستند؟
-ببینید، کسی که کار پژوهشی میکند در هنگام پژوهش زیاد به مخاطباناش فکر نمیکند. در مرحلهی نگارش است که هر پژوهشگر با زبان و شیوهای که انتخاب میکند آن وقت به مخاطب فکر میکند. مثلاً کتابی که شما برای بچههای دبستانی، یا دانشجویانِ دانشگاه و یا برای تودههای مردم مینویسید زبان و شیوهی نگارش آنها از یکدیگر متفاوت است. وقتی این کتاب را مینوشتم مخاطب من بیشتر جوانان ایرانی بودند. در نتیجه زبان و شیوهای که انتخاب کردم متناسب با دنیایِ پرشتابِ کنونیِ ما و گسترش ارتباطات بود تا آنها رغبت کنند این کتاب را بردارد و با بزرگان سرزمین خودش آشنا بشنود.
-امکان تهیه این کتاب در ایران هم وجود دارد؟
-این کتاب روی سایت آمازون به صورت نسخهی الکترونیک هم هست. کسانی که در داخل ایران بخواهند نسخهی الکترونیک این کتاب را تهیه کنند اگر مبلغ ۱۰ هزار تومان به حساب هر کدام از سازمانهایِ خیریه درایران واریز نمایند و رسید آن را به سایت آمازون و یا به انتشارت «آفتاب» در نروژ- که این کتاب را با همکاریِ آمازون منتشر کرده – ایمیل کنند یک نسخهی الکترونیک این کتاب برایِ آنها فرستاده خواهد شد.
-این کتاب چه ویژگیهایی دارد که از کارهایِ مشابه متمایز میشود؟
-درشرح زندگی بزرگان ایران کتابهای و تذکرههای فراوان نوشته شده است. اما کتاب من ویژگیهایی دارد که برمیشمرم . اول آنکه کسانی که من برگزیدهام در طول زندگیشان مقلد نبودند یعنی کار جدی و اساسی در رشته و زمینهی حرفهای خودشان انجام دادهاند و این امر میتواند برای خواننده آموزنده باشد. به عبارت خلاصه، اینها هر کدام موجب تغییراتی شدهاند. دوم اینکه کسانی را انتخاب کردهام که کمتر در موردشان نوشته شده. مثلاً سعی کردم کتاب حتماً در برگیرندهی شعرایِ زن ایرانی که گمنام هستند هم باشد. سوم آنکه شما کمتر کتابی را میتوانید پیدا کنید که شرح حال بزرگانِ ما باشد درعین حال به کسانی بپردازد که پیش از اسلام در ایران خدماتی در زمینهی فلسفه و علم، مانند مانی، کرده باشند. من سعی کردهام این مرز را بردارم و به شعرا و دانشمندانِ پیش و بعد از اسلام در ایران و زندگینامهی آنها بپردازم. ویژگی بعدی آن است که آنچه سرانجام به نگارش در آمده زبانی داستانی دارد و هر فصلی از فصل دیگر جدا میشود در نتیجه هر کسی شوق و رغبتی به خواندن داستان و تاریخ و سرگذشتنامه داشته باشد میتواند گوشهای از آن را در این کتاب بیابد. سعی کردهام این کتاب خستهکننده نباشد تا خواننده را جذب کند. از آخرین ویژگیهایِ این کتاب آن است که به گوشههایی از زندگی بزرگان پرداختهام که در کمتر جایی به آنها اشاره شده است. یعنی یا خیلی کم بوده و یا اصلاً جایی به آنها اشاره نشده و کمتر مردم ما، به ویژه جوانان، با آنها آشنایی دارند.
-آیا به نظر شما استقبال لازم از کتابهایِ شما شده؟
-بطور نسبی راضی هستم. برخی از کتابها به چاپ دوم و سوم رسیده. بخصوص کتابهایی که آمازون پخش کرده در داخل ایران فروش بسیار بالا داشته است. درنتیجه در شرایط فعلی و با توجه به اوضاع راضی هستم. شاید یکی از دلایل ادامه دادن به انتشار اینگونه کتابها در خارج از ایران این است که خواننده دارد. من به سیاهنماییها و آماری که در برخی از نشریات، به ویژه داخلی، در مورد میزان مطالعه در ایران ارائه میشود چندان اعتقاد ندارم. لااقل وقتی به میزان استقبال از کتابهای خودم نگاه میکنم و نظراتی که در مورد آنها داده میشود و نامههایی که از داخل دریافت میکنم مرا بسیار امیدوار و خوشبین میکند که علاقمند وجود دارد و افراد زیادی هستند که این کتابها را تهیه میکنند.
-آیا رسانههای همگانی فارسیزبانِ برونمرزی با اطلاعرسانی در مورد چنین کارهای پژوهشی به استقبال بیشتر از این کتابها کمک میکنند؟
-بخشهایی از این رسانهها فقط این اواخر به اطلاعرسانی در مورد کتابهایِ جدید اختصاص دادهاند که آن هم بسیار ضعیف است درحالی که آنها میتوانند نقش بسیار مهم و مثبتی در زمینه ترویج و تشویق فرهنگ کتابخوانی داشته باشند. روی سخن من با همه شبکههایِ تلویزیونی و رسانههایِ همگانی خارج از کشوراست. نویسندگان، شاعران، پژوهندگان ایرانی در خارج از کشور تولیدات خیلی بالا و خوبی دارند. باید این رسانهها برای تشویق مردم برای خرید این کتابها و برای کمک به نویسندگان و ناشرانی که براستی از زندگی شان برای انتشار این کتابها مایه میگذرانند کمک کنند. در این میان البته کیهان لندن استثناست که همیشه فضای مناسبی را به معرفیِ کتابهای من اختصاص داده که از این رسانه بسیار سپاسگزارم.
– حضور شما در شبکههای تلویزیونی به احتمال قوی به استقبال از آثار شما کمک میکند. حال پرسش آخر اینکه از چه منابعی در انجام پژوهش و نگارش این کتاب استفاده کردهاید؟
-منابعی که برای این کتاب استفاده کردهام در آخر کتاب بطور خلاصه آمده که البته تمام منابع نیستند. من برای این کار- که برایش سالیان درازی وقت گذاشتهام- سعی کردهام به منابع اصلی و منابع زمانِ خودشان مراجعه کنم و به کتابخانههایِ مختلف در سراسر دنیای غرب مراجعه کردهام. خوانندگان کتاب متوجه خواهند شد که در مورد برخی مطالب در هیچ جایی کتاب چاپی وجود ندارد. این همیشه شیوهی من بوده که اگر فرضاً در مورد خیام کار میکنم تمام نظرات و آرای گوناگون را– البته نه آرای تکراری را- به دست بیاورم. در مورد خیام، در انتهای آرای علی دشتی، صادق هدایت و برجستگانی که نظراتِ آنها را آوردهام، نظر خودم را نیز مطرح کردهام. یعنی در درجه اول به منابع اصلی، دیوانهایِ شعر و زندگینامهی این شخصیتها که برخی فقط در کتابخانههایی مانند کتابخانهی بریتانیا موجود است مراجعه کردهام. در مطالبی که احیاناً شکبرانگیز هستند سعی کردهام ببینم که ریشهی آن چیست. مثلاً اگر در زندگی شاعری تناقضی باورنکردنی باشد سعی کردهام تا جایی که امکان دارد در کتابخانهها و موزهها سراغ این موضوع بروم و اطلاعات جمعآوری کنم. در مورد معاصرها هم رفتهام سراغ کسانی که نویسنده یا شاعر را از نزدیک میشناختند و یا به روزنامههای آن زمان مراجعه کردهام. خلاصه کنم که در این غربت هر چه از دستم برآمده برای جمعآوری اطلاعات انجام دادهام تا چیزی که به خواننده تحویل میدهم با واقعیت آن نویسنده مطابقت داشته باشد.
-پروژهی بعدی شما چیست؟
-کتابی است که آخرین مراحل خودش را میگذراند و دربارهی زندگی مولانا و مثنوی و دیوان شمس اوست.
– تا چه اندازه به آینده کشور امیدوار هستید؟
-من بسیار به آیندهی ایران و ایرانیان خارج از کشور امیدوار و خوشبین هستم. دلیل آن را در رسانهها میبینم، میشنوم و میخوانم که نیروی جوانان ایرانی و به ویژه زنان ایرانی چگونه ۳۷ سال است که ایستادهاند، پیشروی و پیشرفت کردهاند، میخوانند و میدانند و میخواهند دگرگون کنند شرایط ناعادلانهای را که در آن بسر میبرند. اینها همه ثروت و فرهنگ این سرزمین بزرگ و شور این جوانان و زنان است که وقتی به آمار دانشگاهها و شمار نویسندهها زن و آمار کارگردانهای و بازیگران سینما در بین زنان و حرکات اجتماعی جوانان نگاه میکنیم بی تردید این باور به آینده در ما زنده میشود. به ویژه اینکه گریز و گزینی غیر از این در تاریخ نیست. تاریخ سرانجام رو به پیشرفت است در همهی زمینهها. همهی دیکتاتوریها و تمام حکومتهای خودکامه با تمام قدرتشان بالاخره سقوط میکنند و کردهاند. آنچه همیشه پایدار مانده، مردم است.