محمود بهمنی، رئیس سابق بانک مرکزی، با رد اعتراف رضا ضراب در دادگاه نیویورک هر گونه رابطه و دیداری با او را رد کرده اما در جای دیگری اشاره کرده است که کارش شرکت در جلسه بوده است. او همچنین گفته بابک زنجانی طرف حسابِ وزارت نفت بود و «نفت ما را کسی نمیخرید ایشان برای ما نفت میفروخت.»
محمود بهمنی در گفتگو با خبرگزاری ایلنا درباره اعتراف رضا ضراب در دادگاه نیویورک گفته است: «من تاکید میکنم که با ایشان هیچ جلسهای نداشتم و فکر نکنم احمدینژاد هم با وی ملاقات داشته است. ضمن آنکه ضراب عنوان کرده من با این افراد جلسه داشتم که تحریمها را دور بزنیم و حتی نگفته که مسائل مالیای وجود داشته که مربوط به خودمان بوده است. ما در آن دوره وظیفه داشتیم که تحریمها را مدیریت کنیم و فکر کنم بهترین مدیریت در طول تاریخ تحریمهای ایران بوده است. آن هم در شرایطی که گزینه نظامی روی میز بود و ورود پول به کشور ممنوع بود و بانک مرکزی عملا هیچ فعالیت بینالمللیای نمیتوانست داشته باشد.»
جالب اینجاست که بهمنی در حالی ارتباطاش با رضا ضراب را نفی میکند که همزمان معتقد است کارش حضور در جلسه بوده است و میگوید اگر هم با رضا ضراب دیداری داشته چندان موضوع عجیبی نیست و در راستای مدیریت تحریمها بوده است: «اصلا با ضراب یا افراد وابسته به وی جلسهای نداشتم. اگر هم داشته باشم کار من جلسه است. رئیس بانک مرکزی در تمام دنیا میتواند با همه جلسه بگذارد. مهم آن است که چه نتیجهای گرفته شود. تنها ادعای ضراب آنجاست که ما با اینها جلسه گذاشتیم و تحریمها را دور زدیم اما من تحریمها را لو ندادم بلکه آن را مدیریت کردم و مدیریت تحریم را جزو افتخارات خودم میدانم.»
او در بخش دیگری از سخنانش گفته است: «او گفته که در دور زدن تحریم ایران با رئیس جمهور ترکیه و ایران هماهنگ بودم و با من نیز جلسه داشته است. در این باره تنها میتوان این توضیح را داد جز رئیس کل بانک مرکزی چه کسی ورود و خروج ارز را کنترل میکند؟ طبیعتا کسی دیگر این قدرت را ندارد و رئیس کل بانک مرکزی است که خزانهدار کل کشور است.»
محمود بهمنی همچنین درباره ارتباطاش با بابک زنجانی و مثلث دولت احمدینژاد، ضراب و زنجانی گفته است: «آقای زنجانی با ما در بانک مرکزی کاری نداشت. طرف حساب، وزارت نفت بود. نفت ما را کسی نمیخرید ایشان برای ما نفت میفروخت.»
بهمنی افزوده است: «من الان نامهای در جیبم دارم که در آن نوشته شده به ایشان ارز پرداخت شود اما من جلوی این مصوبه را گرفتم من در آن نامه نوشتم که ما ارزی نداریم که به ایشان بدهیم اگر میخواهید پولی به ایشان پرداخت شود از محل وزارت نفت بدهید. این نامه مصوبه ستاد تدابیر ویژه بود که من جلوی اجرایی شدن آن را گرفتم. تاریخ این نامه تیر ماه سال ۹۱ است که نوشته بانک مرکزی درخواست ارز شرکت نیکو در هالک بانک ترکیه را به حساب فلان بانک واریز نماید. من زیر همین نامه داخل پرانتز با خط خودم نوشتم که اگر میخواهید چنین مبلغی را به این شرکت پرداخت کنید از محل وزارت نفت بدهید. امضای آقایان شمسالدین حسینی (وزیر اقتصاد)، غضنفری (وزیر صنعت و معدن) و قاسمی (وزیر نفت) به همراه امضای من در زیر نامه است. در واقع من جلوی چنین مصوبهای را گرفتم. حالا این مصوبه قبلش باید ۱۱ امضا میگرفت و بعد در شورای امنیت ملی تایید میشد و در نهایت به ستاد تدابیر ویژه میآمد. آقایان من را خواستند و من به عنوان مطلع رفتم و در این خصوص توضیح دادم.»
از سوی دیگر رئیس سابق بانک مرکزی در گفتگو با ایلنا تاکید کرده است که نحوه دور زدن تحریمها، کار با زنجانی و تصمیماتی از این قبیل نه تصمیمات دولت بلکه تصمیمات «کل نظام» است و بانک مرکزی مجری بخشی از این تصمیمات بوده است: «نباید مسائل سیاسی را با اقتصادی قاطی کرد. من به عنوان رئیس بانک مرکزی میبینم نظام چه تصمیمی میگیرد و بر آن اساس، حوزه مسوولیت خود را مدیریت میکنم. نظام تصمیم میگیرد. من نمیتوانم بگویم با فلان جا سازش کن و یا فلان جا رفتار دیگری داشته باش. نظام مصلحت را میبیند و سایر ارگانها باید خود را با آن تطبیق دهند. اگر تطبیق دادند آنگاه نظام حرکت میکند اما اگر خلاف آن حرکت کردند همدیگر را خنثی میکنند. مثل الان که نرخ سود سپردهها را پایین آورده و به قیمت دلار دست نمیزنند. نتیجه آن میشود که مقدار زیادی پول به بازار سرمایه میرود. قیمت سهام بالا رفته و نرخ طلا و سکه افزایش پیدا میکند. این مسائل همه با یکدیگر مرتبط هستند یک مجموعه در صورتی حرکت میکند که همه اجزای آن با هم هماهنگ باشند. شورای امنیت ملی و نظام تصمیم میگیرد و میگوید ما باید فلان راه را برویم در این شرایط بانک مرکزی میگوید که چکار کند که در این مسیر بهترین حرکت را داشته باشد.»
محمود بهمنی معتقد است اگر بار دیگر تحریمهای نفتی علیه ایران وضع شود جمهوری اسلامی برای حفظ خود دست به دور زدن تحریمها خواهد زد: «اگر تحریم شویم باید خارج از سیستم نفت خود را بفروشیم. خیلی از حرفها را نمیتوان زد اما انشاءالله روزی میرسد که برخی از اتفاقات را که در آن دوران افتاد را بیان خواهم کرد. اما ما وقتی خارج از سیستم بخواهیم نفت را بفروشیم ممکن است مشکلاتی به وجود آید. یک تاجر عادی صد معامله میکند شاید یکی از آن معاملهها به مشکل بخورد. اما این امر برای دولتیها فرق میکند. من در آن زمان طلا به قیمت هر اونس ۳۵۴ دلار خریدم که بعد قیمت آن شد ۱۷۰۰ دلار. هیچ کس نگفت دستت درد نکند. کار ما این بود که نظام را حفظ کنیم.»
this is the face of a tug,,seller and a tritor.
Soon you have to come to justice and stand trial.