روشنک آسترکی – ساعت ٢٣:٢٧ چهارشنبه، ۲۹ آذرماه ۹۶، زلزلهای۵.۲ ریشتری در غرب استان تهران رخ داد که در پی آن شهرهای تهران، کرج و ملارد لرزید؛ زلزلهای که هر چند خسارتهای مالی و جانی گسترده به همراه نداشت اما این پرسش همیشگی را برجستهتر کرد که «آیا پایتخت آمادگی لازم برای زلزله را دارد؟»
تنها دقایقی پس از زلزله ۲۹ آذرماه در تهران، از یک سو هرج و مرج ایجاد شده در خیابانها و اماکن عمومی و از سوی دیگر ناهماهنگی آمیخته به هراس مسئولان، این پیام مهم را آشکار کرد که مدیریت بحران شهر تهران، خودش شرایطی بحرانزده دارد و در بروز زلزلهای جدی نه میتواند از پس ساماندهی شهر و شهروندان بر آید و نه حتی پیشتر به فکر بوده تا به همراه دیگر دستگاههای اجرایی، آگاهی و آموزش لازم برای مواجهه با این شرایط را به مردم بدهد.
گزارشها و تصاویر منتشر شده از تهرانِ پس از زلزلهی هفته گذشته ناتوانی، غافلگیری و شتابزدگی شهروندان و مسئولان را به نمایش گذاشت. این نمایش چنان تاثیرگذار بود که برخی مسئولان نیز به این درماندگیِ پس از زلزله اعتراف کردند و نسبت به آمادهسازی دستگاههای مسئول و مردم برای مواجهه با شرایط پس از زلزله هشدار دادند. آن هم در حالی که با توجه به نظر کارشناسان احتمال بروز زلزلهای خطرناک در پرتراکمترین منطقه جمعیتی ایران دور از ذهن نیست.
صدای پای زلزله، از گسل ری تا مشا
بر اساس بررسیهای آژانس همکاریهای بینالمللی ژاپن (جایکا)، تهران روی سه گسل بزرگ «شمال تهران»، «ری»، و «مشا» قرار گرفته که در صورت فعالشدن آنها، بیشترین خسارتها از گسل ری و کمترین آنها از مشا خواهد بود.
این آژانس با انتشار نقشهی «توزیع شدت لرزهای» پیشبینی کرده است بیشترین شدت لرزه در محدوده گسل ری خواهد بود بطوری که گسل ری میتواند زلزلهای ۶.۷ ریشتری تولید کند که بر اثر آن ۳۸۳ هزار نفر کشته خواهند شد. زلزله ۷.۲ ریشتری گسل شمال تهران ۱۲۶ هزار نفر و زلزله ۷.۲ ریشتری مشا تا ۲۰ هزار نفر تلفات خواهد داشت.
در نقشه «توزیع آسیب ساختمانی» نیز مشخص شده که آسیب به ساختمانهای جنوب تهران بیشتر از نقاط دیگر شهر است.
امکانات اندک برای امدادرسانی و اسکان زلزلهزدگان
با توجه به زلزلهای که همچنان تهران را تهدید میکند وجود بافت فرسوده، نبود امکانات امدادرسانی، تخریب احتمالی بیمارستانها و از همه مهمتر تراکم جمعیت این منطقه میتواند فاجعهای انسانی به بار آورد.
در همین رابطه حسین کتابدار، رئیس جمعیت هلال احمر استان تهران، آبان ماه ۹۶، با اشاره به اینکه مسئولان حساسیت اندکی در مورد زلزله احتمالی تهران دارند و پیشبینیهای لازم برای شرایط پس از زلزله مورد غفلت واقع شده است، گفته بود آمادگی برای یک میلیون آواره و ۲۵۰ هزار نفر زیر آوارمانده یکی از سناریوهای زلزله تهران است.
او همچنین افزوده است بر اساس برآوردهای این سازمان در صورت بروز زلزلهای با ریشتر بالا ۲۱۰۰ تیم اسکان و تغذیه و دست کم ۳۰۰۰ هکتار فضا برای اسکان آوارهها و بر پا کردن کانکس و چادر نیاز است.
این در حالیست که به گفته حسین کتابدار در کل استان تهران تنها ۵۳ دستگاه آمبولانس وجود دارد که این تعداد باید دستکم ۳۶۰ دستگاه باشد. همچنین تنها ۴ هزار امدادگر و نجاتگر آموزش دیده در این سازمان وجود دارد و امکانات دیگری چون چادر، کانکس و وسائل گرمکننده و خنککننده نیز با محدودیت روبروست.
از سوی دیگر امکانات آتشنشانی، نه تنها در استان تهران بلکه در همه استانها، پاسخگوی حوادث بزرگ نیست. در حادثه آتشسوزی ساختمان پلاسکو که دیماه سال گذشته در تهران اتفاق افتاد مقامات آتشنشانی و شورای شهر اعلام کردند آتشنشانی تهران هر امکاناتی داشت به صحنه آورد اما ناکافی بود. با این وجود مشخص است که امکانات آتشنشانی پایتخت برای وقوع زلزله نیز به هیچ وجه کافی نیست.
گفتنی است پس از زلزله ۲۹ آذرماه در تهران سازمان پیشگیری و مدیریت بحران شهر تهران، وابسته به شهرداری، «مراکز تخلیه امن اضطراری» را به صورت جداگانه برای محلههای مختلف شهر تهران به همراه راهنمایی برای زلزله منتشر کرد.
بیشتر این مراکز شامل پارکها، بوستانها و فضاهای باز میشود. در هر محله تعدادی از مدارس هم مشخص شده که «در صورت کمبود فضا در مراکز تخلیه» شهروندان میتوانند از حیاط آن استفاده کنند.
هر چند این اقدام شهرداری تهران، در میان بیمسئولیتیها و نبود امکانات لازم و کافی، اقدامی مثبت به شمار میرود اما نیاز شهروندان تهرانی برای شرایط پس از زلزله بیش این نقشه است.
تهرانِ بعد از زلزله، سناریوی وحشت
در حالی که محمدعلی نجفی، شهردار تهران، معتقد است «زلزله تهران باعث شده است مردم بتوانند یک مانور تمرینی برای تخلیه خانهها هنگام زلزله داشته باشند» اما باید پرسید آیا این مانور موفقیتآمیز بود؟
پس از زلزله تمام خیابانهای تهران از ترافیک قفل بود. مردم وحشتزده سوار اتومبیلهای خود شده و در خیابانها سرگردان بودند. برخی نیز چند پتو از خانه برداشته و راهی پارکها و بلوارها شدند. همچنین صفهایی به طول چند کیلومتر در ورودی پمپبنزینها تشکیل شده بود بطوری که میانگین مصرف بنزین در استان تهران، که در حالت عادی ۱۵.۵ میلیون لیتر در مدت زمان ۲۴ ساعت است، در ۱۲ ساعت پس از زلزله به ۱۵ میلیون لیتر رسیده و ۲ برابر حالت عادی گزارش شد. بسیاری نیز به سوپر مارکتهایی که در آن ساعت هنوز باز بودند هجوم بردند تا مواد غذایی ضروری خریداری کنند.
در حالی که اکثر مردم در بیم فرا رسیدن زلزلهای شدیدتر بودند اطلاعرسانی به آشفتهترین حالت ممکن صورت میگرفت؛ مسئولان صحبتهای ضد و نقیض میکردند. یکی از رفع نشدن خطر و لزوم احتیاط میگفت و دیگری مردم را دعوت میکرد با آرامش به خانههای خود بازگردند. بازار شایعات در فضای مجازی نیز داغ بود و مردم هیچ اعتمادی هم به صدا و سیمای جمهوری اسلامی نداشتند. شبکه مخابراتی نیز تا ساعتها پس از وقوع زلزله با اختلال مواجه شده بود.
این در حالیست که سولههایی که برای حوادث احتمالی در تهران ساخته شده، در نتیجه بیکفایتی مسئولینی که فکر نمیکردند با وجود سه گسل خفته در زیر پوست تهران ممکن است زلزله روزی به سراغ شهر بیاید، به استودیو ضبط برنامههای تلویزیونی، شهربازی و زمین ورزشی تبدیل شدهاند. اگر تصور کنیم زلزله هفته گذشته تهران با شدت بیشتری رخ میداد آیا چند ورزشگاه و مصلا برای اسکان چند میلیون نفر کافی میبود؟
با این شرایط اگر بلبشویی که با یک زلزله ۵٫۲ ریشتری، آن هم در نیمه شب، در تهران رخ داد را یک مانور بنامیم، مهمترین نکتهی آن عدم آمادگی مسئولان و رفتار وحشتزدهی چند میلیون شهروند آموزش ندیده است.
هر چند مسئولینی که برخی باانصافتر هستند به جای اینکه جملات شعارگونه و تبلیغاتی بگویند از عدم امکانات سخن میگویند، اما نبود امکانات لازم و کافی برای بحرانِ پس از زلزله احتمالی تنها مساله نگرانکننده نیست.
نکات دیگری را نیز نباید در این میان فراموش کرد. تراکم نامناسب در بافتهای فرسوده و کوچههایی با عرض کم در صورت بروز زلزلهای شدید عملیات امدادرسانی و آواربرداری احتمالی را با بنبست مواجه میکند. همچنین در زلزله هفته گذشته مشخص شد نیروهای امدادی و انتظامی هیچ راهکار مشخص و از پیش تعیینشدهای برای هدایت میلیونها نفر جمعیت تهران به سوی خارج شهر و یا مراکز اسکان موقت ندارند و این موضوع در صورت بروز زلزله یا هر حادثه دیگری تمام شهر را قفل خواهد کرد که نخستین اثر منفی آن بر انجام عملیات امدادرسانی خواهد بود.
در همین حال رئیس اداره حفاظت محیطزیست استان تهران نیز میگوید موشها ناقل ۲۰ تا ۳۰ بیماری هستند و در شهر تهران به دلیل شکل اجرای طرحهای شهری، نحوه جمعآوری فاضلابها، نحوه لولهگذاری و عدم تهویه کانالهای اصلی در شهر، این حیوانات در همسایگی مستقیم و نزدیک انسانها زندگی میکنند. او میگوید با توجه به اینکه غالب این موشها هم مردهخوار و هم زندهخوار هستند در صورت بروز زلزله شدید ضمن اینکه موشها کاملا به سطح شهر میآیند میتوانند به اجساد و مصدومینِ زیر آوار مانده نیز حمله کرده و یک بحران شدید را در زمینه بهداشت و سلامتی ایجاد کنند.
با مجموع این شرایط و با توجه به اینکه زلزله طی ۷ روز گذشته به صورت متناوب استان تهران را تکان داده، سادهانگارانه است اگر احتمال وقوع زلزلهای با شدتی بیشتر از زلزلههای روزهای اخیر را برای تهران اندک دید. در این شرایط تامین امکانات امدادرسانی و آموزش همگانی به مردم برای زلزلهای که شاید وقوع آن خیلی دور نباشد بیش از هر اقدام دیگری ضروری به نظر میرسد.