تأملات بِهِنگام؛ پهلوی‌گرایی و یاری برون‌مرزی، دو کابوسِ استمرارطلبان  

- پهلوی‌گرایی یعنی گفتمانی که حکومت پهلوی بانی و تا اکنون تنها نماینده‌ی آن در طول تاریخ ایران بوده است. این گفتمان بر مبنای «ملی‌گرایی»، «سکولاریسم» و «تکنوکراسی» شکل گرفته است. برخلاف تصور رایج، اقبال به پهلوی‌گرایی لزوما به معنی هواداری از بازگشت سلطنت به ایران نیست بلکه توجه به این گفتمان، در واقع احترام به اصولی است که ایرانِ نوین را ساخته‌اند. هر نوع نظام سیاسی که در آینده‌ی ایران بر سه مبنای ذکر شده شکل بگیرد، خواه ناخواه ذیل پهلوی‌گرایی قرار خواهد گرفت.

پنج شنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۶ برابر با ۰۱ مارس ۲۰۱۸


یوسف مصدقی – پس از انتخابات سال ۱۳۹۲ خورشیدی و رونمایی از پروژه‌ی دروغین اعتدال در جمهوری اسلامی، گفتمانی خطرناک و واپسگرا به بهانه‌ی «امنیت ملی» در میان بخشی از کُنشگران سیاسی ایرانی ظهور کرده است. هواداران این گفتمان، طی چند سال اخیر با حمایت جریان‌های دولتی-امنیتیِ فعال در فضای مجازی، چهره‌هایی را در ویترینِ رسانه‌های مختلف قرار داده‌اند و از طریق سازماندهی و یارگیری از کاربرانِ اغلب بی‌اطلاعِ شبکه‌های اجتماعی، تلاش در مدیریت و شکل‌دهی به افکار عمومی جهت کمک به استمرار جمهوری اسلامی دارند.

بازگشتِ «پهلوی‌گرایی» به ذهن و زبانِ ایرانیان و بررسی امکانِ دریافت کمک از نهادها و دولت‌های مخالف جمهوری اسلامی برای پروژه‌ی «براندازی»، سبب شده که هواداران گفتمان دروغین «امنیت ملی» بیشتر قوای خود را بر تخریب و تابوسازی از این دو موضوع متمرکز کنند

هفته‌ی گذشته، وقتی لیلا حاتمی در یک کنفرانس مطبوعاتی در جشنواره‌ی فیلم برلین، زبان به اعتراض گشود و از سرکوب مردم معترض توسط حکومت اسلامی انتقاد کرد، هوادارانِ گفتمانِ «امنیت ملی» در فضای مجازی با همراهی و پشتیبانیِ افسرانِ نیروی سایبری سپاه، هجوم همه‌جانبه‌ای علیه این بازیگر سرشناس برای تخریب و خفه کردن صدای او در فضای مجازی، به راه انداختند. بهانه‌ی اصلی این حملات بی‌شرمانه این بود که چرا خانم حاتمی گلایه از مشکلات داخلی ایران را به خارج از کشور کشانده، آبروی حکومت را بُرده و بهانه به دستِ اجانب داده تا دولت جمهوری اسلامی را زیر فشار بگذرانند. هدف این حملات نه تنها خاموشی صدای لیلا حاتمی بلکه پیشگیری از اقدام مشابه دیگر افراد سرشناس برای همدلی و هم‌سخنی با طیفِ معترضان ماه‌های اخیر بود.

چون نیک بنگریم، پس از رخدادهای دی‌ماه امسال و تنوع یافتن اعتراضاتِ مردمی، هوادارانِ گفتمان «امنیت ملی» بیشترِ قوای خود را بر تخریب و تابوسازیِ از دو موضوعی قرار داده‌اند که بیش از همه مایه‌ی نگرانی همه‌ی اجزا و جناح‌های حکومت اسلامی است . این دو موضوع، یکی مطرح شدن دوباره‌ی خاندانِ پهلوی و بازگشتِ «پهلوی‌گرایی» به ذهن و زبانِ ایرانیان و دیگری بررسی امکانِ دریافت کمک از نهادها و دولت‌های مخالف جمهوری اسلامی برای پروژه‌ی «براندازی» است.

از دیدِ صاحب این صفحه‌کلید، پهلوی‌گرایی اعم از هواداری از خاندان پهلوی است. پهلوی‌گرایی یعنی گفتمانی که حکومت پهلوی بانی و تا اکنون تنها نماینده‌ی آن در طول تاریخ ایران بوده است. این گفتمان بر مبنای «ملی‌گرایی»، «سکولاریسم» و «تکنوکراسی» شکل گرفته است. برخلاف تصور رایج، اقبال به پهلوی‌گرایی لزوما به معنی هواداری از بازگشت سلطنت به ایران نیست بلکه توجه به این گفتمان، در واقع احترام به اصولی است که ایرانِ نوین را ساخته‌اند. هر نوع نظام سیاسی که در آینده‌ی ایران بر سه مبنای ذکر شده شکل بگیرد، خواه ناخواه ذیل پهلوی‌گرایی قرار خواهد گرفت.

دورانِ پهلوی فارغ از انتقادات به‌حقی که به شکلِ حکومت‌ورزی هر دو پادشاهِ آن وارد است، دورانِ رشد و بهزیستی بدنه‌ی جامعه‌ی ایران بود. مردم ایران در این دوران به مرور از مرتبه‌ی «رعیت» به مقامِ «شهروند» نزدیک شدند. این نزدیکی اما باعث رسیدن به مقصودِ «شهروندی» نشد. با بُروزِ انقلاب ۱۳۵۷ و نزول مردمِ ایران به جایگاهِ «مُقَلِّد»، رسیدن به مقامِ شهروندی تا به امروزه، تبدیل به افسانه شده است.

از این منظر، نقدی که بر آن زمانه وارد است این است که در دوران پهلوی، اگر کسری از تلاشی که برای پروار کردنِ بدن‌های مردمِ «فهیمِ» ایران شد، صَرف روشنگری و مُنجی‌زادیی از اذهان و فرهنگِ قبیله‌ایِ این ملت می‌شد، به قول ابوالفضل بیهقی: «این تاریخ از لونی دیگر آمدی».

امنیت ملی در دوران پهلوی برای اغلب ایرانیان، امری درونی‌شده و طبیعی بود. اعضای طبقه‌ی متوسطِ نوظهور، در دورانِ آریامهری آنچنان در امنیت زیسته و از رفاه و رونقِ زندگی برخوردار شده بودند که «امنیت»، «رفاه» و «آزادی‌های اجتماعی» را نه موهبت‌هایی ناشی از سیاست‌های درستِ حکومت پهلوی، بلکه اموری بدیهی و همیشگی می‌دانستند که بنا به لطفِ الهی، استعداد ذاتی و لیاقت مادرزاد از آنها برخوردار شده‌ بودند. بنا به همین تَوهّمِ آریایی- اسلامی بود که چهار دهه پیش، اعضای طبقه‌ی متوسط، بدون اینکه هیچ درکی از فجایعِ پیشِ رو، داشته باشند، در بازیِ انقلاب تبدیل به سهامدارانِ خُرد و پیاده‌نظامِ شرکت سهامی جمهوری اسلامی شدند.

حال پس از چهل سال تجربه‌ی فلاکت و فاجعه و سقوط، طبقه‌ی متوسطِ رو به انحطاط در جمهوری اسلامی، می‌شنود که امنیتِ پادگانیِ حاکم بر جامعه، تنها به برکت یک مشت آخوندِ جنایتکار و یک مشت چکمه‌پوشِ دزد حاصل شده است که اگر قدرشان دانسته نشود، تنها گزینه‌ی جایگزین‌ برای خلاص شدن از شرّ آنها، جنگ داخلی و «سوریه‌ای شدنِ» ایران است.

کاسبانِ داستانِ موهومِ «سوریه‌ای شدنِ» ایران و هوادارانِ نظریه‌ی توطئه، همین هواخواهانِ گفتمانِ «امنیت ملی» هستند که سال‌هاست داستانِ مضحکی تحت عنوانِ برنامه‌ی «کلنگی کردنِ خاورمیانه توسط امپریالسیم و صهیونیسم» را پیراهنِ عثمان کرده‌اند تا به وسیله‌ی آن از یک طرف ژستِ چپ‌گرایی و استقلال بگیرند و از سوی دیگر، به جنایاتِ جمهوری اسلامی در منطقه‌ی خاورمیانه مشروعیت ببخشند. این افراد هر مخالفی را که به اصلاح‌ناپذیریِ جمهوری اسلامی و لزوم فشار خارجی بر این حکومتِ جنایتکار اشاره کند، با برچسب‌هایی همچون مزدورِ اجنبی، حقوق‌بگیرِ اسرائیل، طرفدارِ تحریم و جنگ‌طلب، لجن‌مال می‌کنند.

این طنز سیاه روزگار است که مخالفان حکومت پهلوی با داشتنِ پاسپورتِ محترمِ حکومتِ پادشاهیِ ایران، در خارج از مملکت به «مبارزه» با رژیم پهلوی می‌پرداختند و حتی برای طراحی اقدامات تروریستی در داخل ایران، پول و امکانات از تمام دشمنان منطقه‌ایِ نظامِ سلطنتی- از چریک‌های چپگرای فلسطینی و حزب بَعث سوریه گرفته تا مُعَمَّر قذافیِ آدم‌خوار و کارلوسِ شغالِ تروریست- می‌گرفتند. استمرارطلبانِ وقیحی که به بهانه‌ی امنیت ملی عَلَم مخالفت با یاری‌خواهی از برون‌مرز را بر دوش می‌کشند، هیچ به روی مبارک‌شان نمی‌آورند که چهل سال پیش، بدون کمک و حمایت بیگانگان، انقلاب‌شان هرگز به بار نمی‌نشست. همچنانکه روح‌الله خمینی بدون حمایت رسانه‌ها و دولت‌های خارجی، هیچگاه امکان خودنمایی و فریبِ مردمِ بعدا شهیدپرورِ ایران را نمی‌یافت.

حکومت جمهوری اسلامی، حُکم ناپدریِ بیمار و منحرفی را دارد که نه تنها ارثیه‌ی فرزندخواندگانش را غصب کرده بلکه هر روز به آنها تجاوز هم می‌کند. هواداران گفتمانِ «امنیت ملی» نقشِ بستگانِ منتفع از این پدرخوانده‌ی متجاوز را دارند که به بهانه‌ی حفظ آبروی خانواده با هر گونه کمک‌خواهی از دیگران برای نجاتِ قربانیان، مخالفند. این بستگانِ بی‌وجدان، همواره صدای بچه‌های مورد تعرض را با اقسام حیله و توجیه، خفه کرده و با تهدید و توهین آنها را وادار به پذیرش تحقیر و تجاوز می‌کنند. این جماعت که بسیاری از آنها فرسنگ‌ها دور از خانه‌ی متجاوز و در امنیت زندگی می‌کنند، سود و صرفه‌شان در استمرار وضع موجود است.

شرکت سهامی جمهوری اسلامی، ورشکسته و فروپاشیده است. بخش‌ بزرگی از سهامدارانِ خُرد این شرکت، با درک بی‌ارزشی و ناکارآمد بودنِ سهام‌شان، تصمیم به ترک آن گرفته و خواهان تصفیه‌ی امور شرکت شده‌اند. زمستانِ ۱۳۹۶ کانونِ به هم رسیدنِ این سهامدارانِ پشیمان بود. زنانِ معترض به تحقیرِ حجاب اجباری ، کارگران سندیکاطلبِ غارت‌شده، حاشیه‌نشین‌های گرسنه و بی‌آینده، درویشان جان به لب‌رسیده از سرکوب، چند نمونه از خیل سهامدارانِ پشیمانِ شرکت سهامی جمهوری اسلامی هستند.

در شرایط فعلی، امنیتِ متجاوزِ خانگی و عُمالش، به بهای سرکوبی و نابودی تمام معترضینِ جان به لب‌رسیده تأمین می‌شود. چنین امنیتی با وجود هوچی‌گری‌های هوادارانش، به هیچ روی شایسته‌ی صفتِ «ملی» نیست.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=107346

14 دیدگاه‌

  1. ناشناسی از دیار تورنتو

    نقدهای بسیار دقیق و قلمی شیوا.
    هرچه باید گفته می شد را صاحب صفحه کلید نوشته است. هرچند به نظر می رسد در برخی سطور چنان با پتک بر بیسوادی مردم همیشه در صحنه کوبیده است که جایی برای فرار نگذاشته است. ملتی که با خواندن بیگانه باشد و تفکر انتقادی را بر باده سخره گیرد آن را توان تحمل نداشته باشد دچار چنین سرنوشتی می شود که انقلابیون در ایران رقم زدند.
    هیچ مستبدی در دنیا نیست که از «تفکر» نهراسد.

  2. Please somebody tell crown prince Reza pahlavi to follow his father advice about Fundamentalist red and black

    To Shirin Ebadi

    why don’t you say anything to Assad, Khamenhei, and Putin who kill children and women in Syria

  3. afshin pooya

    امروز اگر این دشمنان ایران از نام پهلوی هراس دارند بخاطر موفقیت و توان جوانان ایران است و نام پهلوی فقط یک نام نیست بلکه ملی گرایی و ایرانگرایی است.

  4. احمد

    با تشکر از آقای مصدقی به خاطر انتخاب موضوع های مطرح روز و بیان شیوایی که در تفسیر به کار می گیرند. دوران رضا شاه کبیر من نبوده ام اما شرح چگونگی رفتار وکردار و عقب ماندگی و بی سوادی عامه مردم را به خوبی شنیده و خوانده ام و می دانم که با چه زحمت و مشقتی ایشان ایران را به قرن بیستم رساند. اما دوران محمد رضا شاه را خودم دیده ام و متاسفانه با وجود عوامل “ارتجاع سرخ و سیاه” آزادی بیشر از آن چه که در جامعه وجود داشت امکان پذیر نبود.

  5. سعید

    نمود عینی “مبارزه “مخالفین شاه دو گونه بازتاب داشت. آدم کشی و دزدی از بانک . هر دو عمل در تعریف انحراف اجتماعى گنجانده میشود. بی دلیل نبود که مشتی ملای دزد و پا برهنه حاکم بر کشوری آباد شدند

  6. ناشناس

    درود بر خاندان پهـلوى و برقرار باد نهـاد پادشاهـى در ایران

  7. مستعار

    در دیار ما از دکترهای مطب های روان درمانی، فیزیوتراپی و غیره تا اساتید دانشگاه چنان از دوران باشکوه انقلاب اسلامی ایران تعریف و تمجید می کنند که گویی قبل از انقلاب ایران، کشور دچار جنگ داخلی و بحران هویتی شد بود

  8. خشایار

    ظاهراً خط قرمز و تابوی سلطنت پهلوی هنوز برای خارج نشینان دست به قلم قابل گذر نیست، در حالی که وقایع اخیر نشان دادند مردم در ایران دقیقا خواستار برگشت کامل به زمان شاه هستند. با جنایاتی که شورش ۵۷ در حق خانواده پهلوی مرتکب شد و خودکشی لیلا و علیرضا باید همه خیلی خوشحال باشیم که شاهزاده رضا هنوز حاظر است خودش را فدای ایران بکند. برای همه خارج نشینان بهتر است که از کلیشه های بیفایده فکری این ۴۰ سال بیرون بیاییند.

  9. ناشناس

    پهـلوى گرایى بودن بازگشت دوباره نهـاد پادشاهـى به ایران امکان پذیر نیست

  10. شمس علی میرزا

    «استمرارطلبانِ وقیحی که به بهانه‌ی امنیت ملی عَلَم مخالفت با یاری‌خواهی از برون‌مرز را بر دوش می‌کشند، هیچ به روی مبارک‌شان نمی‌آورند که چهل سال پیش، بدون کمک و حمایت بیگانگان، انقلاب‌شان هرگز به بار نمی‌نشست.» البته این استمرارطلبان اگر از امکانات خارجی برای بقای جمهوری اسلامی استفاده کنند، ایرادی ندارد. تریبون رسانه‌های خارجی فارسی زبان در خدمت استمرارطلبان فرنگ نشین و کمکهای مالی دولت آلمان به نماینده ولی فقیه در هامبورگ گویا عیبی ندارند.

  11. محسن

    با تشکر از مقاله بی نظیر اقای مصدقی.
    باعث تاسف است که اکثر مقاله نویسان کیهان لندن جایی در رسانه های غربی فارسی زبان ندارند. بنظر اینجانب کیهان لندن بهترین سایت سیاسی می باشد. افسوس که با وجود این همه سرمایه دار ایرانی(فقط زاده ایران) در خارج از کشور، کمکی به رشد و توسعه این سایت نمی شود.

  12. مهم نیست

    لطفا دو مطلب چاپ شده را با یکدیگر جابجا کنید . با تشکر

  13. مهم نیست

    قیام مردم ایران در دی ماه روشن نمود که انان از حکومت جمهوری اسلامی عبور نموده و از اپوزیسیون هم پیش افتاده اند .بقولی استمرار طلبان نیز از اینکه مردم دستشان را خوانده و کلکشان رو شده ،حسابی دمق و پکر هستند !
    حکایت این دو جریان یعنی حکومتیان و اپوزیسیون از تلنگر مردم تا حدودی قابل وصف است :
    ۱- اصلاح طلبان و روشنفکران و منورالفکران و تئوریسینها و اپورتونیستها و ناراضیان داخلی با پیشینه اصلاح طلبی همچون :
    الف – اقای روحانی – رفراندوم برای برقراری بندهای از قلم افتاده قانون اساسی
    ب – احمدی نژاد – برای تغییر روسای جمهور و قضاییه و دفتر خامنه ای و…

  14. مهم نیست

    ج – اقایان عبدی ، زیبا کلام ، علوی تبار و…برای گرفتن پنچری چرخ فشل انقلاب در گل مانده
    د – بیانیه ۱۵ نفر برای برگزاری رفراندوم بین جمهوری اسلامی و جمهوری ایرانی در کنار پیر کفتارهای حوزه های علمیه و سازمان ملل ( مرغ پخته هم خنده اش میگیرد از این پیشنهاد) ؟!!!

    ۲ – مشروطه خواهان و جمهوری خواهان :
    شرایط پراکنده امروز این جمع بزرگ در خارج از کشور به شکلی است که تفرقه انها طی سالهای گذشته باعث خوشحالی فراوان ملاهای داخل ایران شده است . امیدواریم اتفاقات دی ماه باعث تغییر روش انها با یکدیگر و
    اتحاد و خوشحالی مردم گرفتار ایران شود .

Comments are closed.