دلارام یگانه – تشکل سیاسی «اتحاد برای دموکراسی در ایران» روزهای گذشته همایش دو روزهای را با عنوان «مدیریت گذار از جمهوری اسلامی» در شهر لندن برگزار کرد. در این کنفرانس چهرههای مختلف سیاسی و اجتماعی حضور داشته و به گفتگو و چارهاندیشی پرداختند.
موضوعات این همایش برای ارائه سخنرانی شامل محورهای زیر بود:
چشمانداز فروپاشی نظام
ضرورت مدیریت روند گذار از جمهوری اسلامی
نقشه راه تا برقراری سکولار دموکراسی در ایران
شکل و نحوه سازمانیابی مدیریت گذار
اوضاع سیاسی منطقهای و جهانی در ارتباط با دگرگونی سیاسی در ایران
مقاومتهای مدنی و جنبشهای اعتراضی
در این کنفرانس شرکتکنندگان با موضوعات مرتبط به ایراد سخنرانی پرداختند و دیدگاههای خود را درباره نحوه سرنگونی رژیم و مدیریت بایستههای سیاسی و اجتماعی آن بیان کردند.
گذشته از این کنفرانسها و برنامههای مشابه، نکات مهمی وجود دارد که میبایست افراد اپوزیسیون برای دریافت نتیجه از مبارزات به آن توجه کنند که در غیر این صورت، مثل سالهای گذشته فعالیتهای انجام شده خروجی قابل قبولی نخواهد داشت.
نکته اول:
تمامی مخالفان رژیم جمهوری اسلامی ایران به خوبی میدانند که در میان اپوزیسیون خارج از کشور اختلاف نظرهای عمدهای وجود دارد که این اختلافات بر سر تصدی جایگاه، قدرت آنها را برای اعمال فشار بسیار کم میکند و تجربه نشان داده است که فعالیتهای پراکنده هیچ اثری نمیتوانند داشته باشند.
نکته دوم:
رژیم جمهوری اسلامی ایران با استفاده از غفلت جبهه اپوزیسیون قدرت زیادی در خارج از ایران برای خود دست و پا کرده است و عملکرد ها و مواضع داخلی عناصر انقلابی حاکی از این مهم است که اشراف اطلاعاتی کامل بر روی تشکلهای مخالف دارند.
این قدرت نمیتواند به دست بیاید مگر با نفوذ عناصر وابسته به رژیم در میان اپوزیسیون؛ در نتیجه کنشگران هشیار باید به این امر مهم توجه نموده و نسبت به تصفیه عناصر مشکوک اقدام کنند.
تعلل در تدبیر عاجل، به تکرار جولان و خودنمایی خردهشورشیانی نظیر جریان بیهویت «ری استارت» میانجامد که از مبارزه جلوه ای مبتذل و داعشیگونه به نمایش میگذارند و در واقع بهترین خدمت را به حاکمان جمهوری اسلامی ارائه میدهند.
نکته سوم:
مخالفان سرشناس رژیم فعلی ایران به خوبی میدانند که برای مدیریت پروژه گذار از جمهوری اسلامی، باید تمایلات و علقههای شخصی خود را کنار گذاشته و برای رسیدن به هدف متحد شوند.
این اتحاد نیازمند یک مدیر سرشناس است که پایگاه خوبی در میان مردم داشته باشد و او کسی جز «شاهزاده رضا پهلوی» نیست.
شخصیتهای سیاسی و فرهنگی پیشرو اذعان دارند که ایشان حلقه گمشده پروژه گذار هستند. ولی متاسفانه برخی افراد از ابراز این حقیقت در عین قبول داشتن طفره میروند.
سکوت در این باره به نفع رژیم ایران بوده و قدرت آن را دوچندان میکند.
نکته چهارم:
محوریترین عنصر قدرت در رژیم فعلی ایران نهاد رهبری است که قائم به شخص علی خامنهای است. او با تکیه به سپاه پاسداران و استقلال مالی زیرمجموعههای خود، در کنترل و مهار چالشها اعتماد به نفس نشان می دهد. انعطاف در عملکرد و واکنشهای سیاسی با بهرهگیری از «کاریزمای دینی»، از جمله عواملی هستند که باعث شده او تا به امروز در صدر قدرت باقی بماند.
اپوزیسیون باید از این مهم درس گرفته و لیدری برخوردار از اصالت مقبول برای خود انتخاب کند تا بتواند در پروسه تغییر موفق شود.
نگارنده، چنانکه پیشتر نیز تصریح کرد، معتقد است که این لیدر کسی جز «شاهزاده رضا پهلوی» نمیتواند باشد.
نکته پنجم:
رژیم سرمایهگذاری عظیمی در کشورهای همسایه و حتی روسیه و چین انجام داده است و حمایت این قدرتها مانع قابل توجهی در مسیر محدود ساختن و افزایش فشار بر اسکلت جمهوری اسلامی است. جبهه اپوزیسیون قطعا باید برنامه هدفمند و مفصلی برای تاثیرگذاری و همراه کردن این کشورها با خود تنظیم و عملیاتی کند.
نکته ششم:
سپاه پاسداران از بدو تاسیس رژیم با جذب نیروهای به اصطلاح انقلابی و ساختارسازی در حوزههای نظامی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی به قطب قدرت بدل شده و قدرت مانور زیادی در داخل و خارج کسب نموده است. مادام که این نهاد به حیات و رشد خود ادامه میدهد، از سختترین موانع در برابر هستههای تحولخواه ارزیابی میشود. رایزنی جدی اپوزیسیون در مجامع بینالمللی برای خلع سلاح پاسداران، جزو بایستههای غیرقابل اجتناب ارزیابی میشود. ضرورت اساسی، خلق این مطالبه از درون ایران میباشد که زمینهسازی آن انجام شده است.
نکته هفتم:
رژیم حاکم بر ایران در حال تکثیر مدل حزبالله در سراسر منطقه از سوریه و عراق تا پاکستان و افغانستان، یمن و بحرین و حتی ترکیه است. با رشد این گروهکها در سایه سکوت و غلفت دولتها، حلقه نفوذ تهران در منطقه تکمیل میشود. به دلایل بدیهی، از جمله لزوم قطع کردن بالهای جمهوری اسلامی، اپوزیسیون باید با تمام قوا روشنگری کرده و در راستای توقف این روند بکوشد.
نکته هشتم:
تمامی گروههای اپوزیسیون باید به این نکته مهم توجه داشته باشند که ظرفیت برخی رسانههای به ظاهر آزاد از قبیل سرویسهای فارسی بی بی سی، صدای امریکا و رادیو فردا بیش از آنکه در اختیار منتقدان رژیم باشد، در خدمت اهداف آشکار و نهان رژیم قرار گرفته و تحریریه آنها به تسخیر اصلاحطلبان درآمده است.
در بزنگاههایی نظیر خیزش سراسری دیماه ۹۶ این گمانه تقویت شد که گویی ماموریت اصلی این رسانهها نقد کنترلشده با انگیزه توانمندسازی رژیم است که نمونههای متعدد آن در ارائه تحلیل و تفسیر به نفع جمهوری اسلامی از زبان کارشناسان و مجریانِ- مثلا منصف- این شبکهها قابل ارجاع میباشد.
بیایید راه متفاوتی را اغاز کنید
همراه هم شوید و پنجاه نفر از افراد خوشنام و مطرح را انتخاب کنید که شامل اقای پهلوی هم باشد.
اینها جلسات غیر مجازی یا مجازی را تشکیل دهند و سه یا پنج نفر را از میان خود برای هدایت جنبش انتخاب کنند.
بکبار بیایید کار تیمی انجام دهید.
سیاستگذاری های کلی هم توسط همان پنجاه نفر تعیین میشود.
اقای پهلوی هم شانس انتخاب شدن دارند.
اقای رضا پهلوی پنانسیل خوبی بوده از جهت اینکه یک نام و یک شخص است و شناخته شده است ولی ایشان میگوید نقش اینده اش ایجاد وحدت است.
در زمان اشوب و زمانی که همه برای قدرت و ثروت خواهند جنگید ایجاد وحدت کار سختیست ولی در این بیست سی ساله و حتی الان، این کار ساده تر است.
ایشان چقدر در ایجاد ارتباط و وحدت بین گروهها اقادام کرده و توفیق داشتند؟ اگر سبب اختلاف و تفرقه نشده باشند سبب وحدت اپوزوسیون مسلماً نبوده اند.
چه گروه خبره ای را توانستند در کنار خود داشته باشند؟
چقدر از نخبگان مطرح در اقتصاد، حقوق، سیاست و غیره با ایشان همراهند.
اگر در این چهل ساله نحوه این اقدامات موثر بوده، از این به بعد هم خواهد بود.
بیایید راه متفاوتی را اغاز کنید
زمان آن فرارسیده تا نخبگان سیاسی و رهبران احزاب مخالف رژیم بدور از تعصبات حزبیِشان ،برای ایران هم ک شده اختلافها را کنار بگذارند و بفکر اتحاد باشند.روشن است ک اگر لیدرها با هم ب تفاهم برسند،زیرمجموعه های آنها هم در کف خیابان با هدفی مشترک گرد هم میآیند.
نخبگان سیاسی باید ب تفاهم برسند و شخصی را بعنوان لیدر مبارزاتی برای گذر از رژیم و رسیدن ب انتخابات آزاد ،انتخاب کنند.
شخص شاهزاده رضا پهلوی میتواند این نقش را بخوبی ایفا کند.
اکنون زمان اتحاد همه آحاد مردم و جمع شدن تمام اپوزسیون زیر پرچمی واحد است،رقابت ما برای نوع حکومت آینده ،باشد برای بعد از فروپاشی رژیم
پاینده ایران.
نکات و پیشنهادها بسیار عالی بود. کاش همگی این حرفها رو قبول می کردند و متحد می شدند تا ایران نجات پیدا می کرد
رضا پهلوی اعتبار ایران و ایرانی است. امثال ری استارت و مریم رجوی باعث آبروریزی چهره اپوزیسیون هستند… اتحاد در زیر سایه یک نفر می تواند به فروپاشی رژیم منجر شود و آن یک نفر هم چهره شناخته شده و موجه ای همچون رضاپهلوی است نه مریم رجوی قجر و حسینی دلقک
زنده با ایران
تنها کسی که میتواند ایران را از لبه ی پرتگاه نابودی نجات دهد شاهزاده رضا پهلوی است زیرا اکثریت مردم ایران ایشان را می شناسند و به شاهزاده اعتماد کامل دارند .
ایشان نه تنها نماد نهاد پادشاهی ایران هستند بلمه شخصیتی فراحزبی و قراسلکی هستند که در جهت منافع ملی گام بر میدارند. ایشان صدای ملت هستند.