مجید محمدی – پس از صدور فرمان ترامپ برای محافظت از ایالات متحده در برابر حملات تروریستی، بسیاری از چهرههای سرشناس ایرانی با پاک کردن صورت مسئله و بدون کمترین اشارهای به جمهوری اسلامی ایران، دولت ترامپ را مسئول قرار دادن ایران در فهرست هفت کشور مشمول عدم صدور ویزا قلمداد کردند در حالی که نام ایران قبلا در فهرستی که دولت اوباما به پیشنهاد وزرات خارجهی جان کری شکل داده بود (برای عدم صدور ویزا برای کسانی که به ایران سفر کردهاند) نیز آمده بود.
این مشکل نه فقط در باب سفر به آمریکا بلکه در سفر ایرانیان به همهی نقاط دنیا وجود داشته و دارد. دولت مصر در یک دوره اصولا برای ایرانیان ویزای توریستی صادر نمیکرد. دولتهای اروپایی اصولا در صدور ویزا برای ایرانیان مشکل دارند مگر تضمینهای لازم برای بازگشت به آنها داده شود. دولتهای حاشیهی خلیج فارس نیز به ایرانیان به عنوان مظنون برای مداخله در امور آن کشورها نگاه میکنند مگر خلافش ثابت شود. بطور کلی شهروند ایران بودن به جای یک امتیاز به یک مخاطره و نکتهی منفی در پروندهی ایرانیان برای سفر به خارج تبدیل شده است. کمتر ایرانی شائق به سفر است که تقاضای ویزای وی برای رفتن به دیگر کشورها یک یا چند بار رد نشده باشد.
پس از گذشت ۴۰ سال از عمر جمهوری اسلامی، گذرنامهی ایرانی از لحاظ اعتبار به مرتبهای نازل سقوط کرده است و به سختی میتوان گذرنامهای بیارزشتر و دردسازتر از گذرنامهی ایرانی حتی در میان کشورهای از هم پاشیده و فاقد دولت مرکزی سراغ کرد. شهروندان سومالی و یمن ممکن است به خاطر فقدان اطلاعات ویزای بسیاری از کشورها را دریافت نکنند اما کمتر مورد ظن و گمان برای «تروریست وابسته به دولت» قرار میگیرند آن هم دولتی که سالانه دهها میلیارد دلار خرج مداخلهی نظامی، جاهطلبی و تروریسم میکند و میتواند از پس هزینههای سنگین بر پا داشتن هستههای تروریستی (به قول فرمانده سپاه: هستههای مقاومت) برآید. شهروندان ایرانی عملا از سفر به بسیاری کشورها محروم هستند و دیگر کشورهای دنیای آزاد به سختی برای ایرانیان ویزا صادر میکنند. چگونه میتوان این شرایط را تغییر داد؟
بنا به اتفاق نظر تمام دولتهای دنیای آزاد (آمریکا، اتحادیهی اروپا و متحدان آنها) جمهوری اسلامی ۴۰ سال است که رسما از تروریسم به عنوان ابزار اصلی در رفتار بینالمللی و سیاست سرکوب داخلی خود استفاده می کند (ایران بهشت تروریستهاست) و تا وقتی که نهادهایی مثل سپاه قدس و حفاظت اطلاعات سپاه فعال هستند حضور جمهوری اسلامی در فهرست حامیان تروریسم ابدی است. به سختی میتوان دیپلمات و کارشناس غربیای یافت که از وجود نهادی با فعالیتهای سرکوبگرانهی داخلی و تروریسم فرامرزی چون سپاه پاسداران دفاع کند. گروههای بینالمللی و معتبر مقابله مالی با تروریسم و جنایت مثل گروه «بازل» ایران را تنها دولت رسما حامی تروریسم و بزرگترین منبع تروریسم دولتی میدانند. محدودیت ویزا فقط بخشی از پیامدهای این وضعیت است. تبعات اقتصادی و صنعتی فعالیتهای تروریستی سپاه و نهادهای زیر نظر رهبری بسیار فراتراز منع ویزاست.
اگرچین و هند و برزیل به عنوان بزرگترین قدرتهای اقتصادی و در حال رشد دنیا نیازمند نیروی فرامرزی مسلح نیستند ایران هم نیازمند این نیرو نیست درست همانطور که دیگر کشورها نیز نیروی فرامرزی مسلح ندارند. سپاه قدس باید منحل شود اگر ایرانیان میخواهند با دنیا داد و ستد عادی داشته باشند. اگر بزرگترین و پرجمعیتترین کشورهای مسلمان جهان با جمعیت و رشد اقتصادی چندین برابر ایران برای آزادسازی قدس احساس وظیفه نمیکنند ایران نیز وظیفهای ندارد.
از این جهت انحلال نیروی قدس سپاه اولین و ضروریترین اقدام برای عادی سازی روابط با دنیاست. بدون اعلام رسمی این موضوع هیچ شانسی برای گشایش بینالمللی و عادیسازی روابط خارجی کشور وجود ندارد. در صورت تداوم عملکرد فرامرزی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، توقع تغییر نگاه بینالمللی به ایران خیالپردازانه و خوشباورانه است؛ این توقع، خوابی است که بیتردید و هر از گاه با منع صدور ویزا و موارد مشابه به کابوس تبدیل میشود.
به طور خلاصه ده اقدام عملی زیر شروط حداقلی خروج ایران از صدرنشینی بر فهرست دولتهای بدنام حامی تروریسم در جهان است؛ شروطی که در صورت تحقق راه را برای معامله و رفت و آمد ایرانیان با دنیا باز خواهد کرد:
۱.اخراج صدها تروریست غیرایرانی و بینالمللی ساکن ایران که مانند انیس نقاش از گذرنامه و مدارک و منابع مردم ایران استفاده میکنند؛ سطح زندگی انیس نقاش و افرادی مانند او در ایران بسیار فراتر از شهروندانی است که از امتیازات حکومتی برخوردارند.
۲.اعلام رسمی پایان بخشیدن به صدور انقلاب و بازنگری در تفسیر مداخلهجویانه از اصل ۱۵۴ قانون اساسی که در قالب تعبیر ستیزهجویانه حمایت از جنگ مستضعفان در برابر استکبار این موضوع را دستاویز حمایت از گروههای مختلف ایرانی و غیرایرانی تروریست قرار داده است؛ همچنین عدم پذیرش تروریستهای شیعه و سنی (بحرینی، لبنانی، سعودی، عراقی، مصری و…) به خاک ایران که در کشورهای مختلف جهان به کشتار و تخریب مشغول بوده و هستند.
۳.توقف آموزش و بستن اردوگاههای آموزش نظامی و پایان دادن به کمک مالی به شورشیان شیعه و سنی اعم از طالبان، حوثیها، و حزبالله در تمام کشورها؛ همچنین عدم ارسال سلاح به گروههای تروریستی و خشونتطلب در خاورمیانه و افریقا.
۴.منع صدور ویزا و اقامت برای تروریستهای شیعه و سنی، افرادی نظیر ملامنصور رهبر به قتل رسیدهی طالبان افغانستان یا اعضای القاعده که تعدادی از آنها سال پیش با یکی از دیپلماتهای ایرانی به گروگان گرفته شده در یمن مبادله شدند و برخی از آنها در ردههای فرماندهی القاعده در سوریه قرار گرفتند؛ توقف صدور گذرنامه برای افراد متهم به اقدامات تروریستی در تایلند، هند و گرجستان و رستورانی در واشنگتن دی سی (ارباب سیر) و همکاری با پلیس بینالملل و پلیس فدرال آمریکا برای تحویل آمران و مباشران عملیات تروریستی در سطح دنیا.
۵.قرار دادن اطلاعات گذرنامهای تروریستهای بینالمللی که از ایران گذرنامه دریافت کردهاند در منظر افکار عمومی به عنوان پیشنیاز تروریسمزدایی از گذرنامهی ایرانی؛ و توقف طرح صدور گذرنامه به اعضای دو لشکر فاطمیون و زینبیون (از شیعیان افغانستان و پاکستان) در شرایطی که اعتبار گذرنامههای ایرانی حتی از کشور در حال جنگ افغانستان نیز پایینتر آمده است.
۶.زدودن نام شمار قابل توجهی از خیابانهای شهرهای ایران از اسامی شناخته شدهترین ترورویستهای بینالمللی نظیر خالد اسلامبولی (قاتل انور سادات رییس جمهور مصر و مایه دشمنی با مصر به عنوان یکی از بزرگترین کشورهای خاورمیانه)، بلوار عماد مغنیه (نفر دوم فهرست تروریستهای تحت تعقیب بینالمللی اف بی آی بعد از اسامه بن لادن)، احمد قصیر (آغازگر تروریسم انتخاری در تاریخ معاصر) و مانند آنها.
۷.توقف فعالیتهای قاچاق و سوء استفاده از سیستم بانکی، گمرکی و حمل و نقل (فرودگاهها و بنادر) توسط «برادران قاچاقچی» و سایر نهادهای تحت نظر رهبری که به بسیج تمام نهادهای بینالمللی کنترل بانکی و گمرکی علیه ایران انجامیده است.
۸.اعتراف به حمایت رسمی از تروریسم در گذشته و دلجویی از خانوادهی هزاران قربانی ۳۸ سال ترور در ایران و خارج از کشور از آغاز ترور در بتسدای مریلند (۱۹۸۰) تا زمان حاضر و پرداخت غرامت به خانوادههای قربانیان ترور.
۹.توقف گروگانگیری و سوء استفاده از شهروندان دوتابعیتی (ایرانی- غربی) جهت کسب امتیاز و تنظیم روابط خارجی با سایر کشورها؛ و توقف اقداماتی مانند ربودن ایرانیان (مثل شریک مهدی هاشمی) در خارج از کشور.
۱۰.تضمین امنیت نمایندگیها و سفارتخانههای خارجی؛ در ایران بیش از همهی کشورها حتی سوریه و عراق به سفارتخانههای خارجی حمله شده است.
تا زمانی که این اقدامات انجام نشده باشد ایرانیان عدم صدور ویزا برای خود را نباید به گردن دولتهای خارجی بیندازند و باید دولت جمهوری اسلامی را مورد سرزنش قرار دهند. کسانی که میخواهند این وضعیت تغییر کند طبعا باید دولت خود را وادار به تغییرات بالا بنمایند.
سپاس بسیار استاد محمدی از این نوشتار تحلیلی. من تنها چند مورد از وابستگی تروریستی ج ا را میدانستم. از این لیست شما موارد دیگر برایم آشکار شد. ارزش فوقالعاده این نوشتار برای من هم در همینجا است.
شما نشان میدهید که چرا ج ا فعالترین و خطرناکترین نظام فاشیستی-تروریستی زنده دنیا است.
در ضمن بد نیست اشاره شود که در لیست
https://www.passportindex.org/byRank.php
ایران در آخر لیست، ۹۳,حتی پس از لبنان و کره شمالی جای دارد!
آقای مجید محمدی شما از کجا میدانید «ایرانیان» دولتهای خارجی را محکوم کردهاند؟ محدود کردن دسترسی به اینترنت، جوسازی، اکانتهای جعلی و جهتدهی فضای مجازی کاریست بسیار ساده برای رژیم.
مشکل از دوجانب هست: اول غربیهایی که واقعا فکر میکنند خامنهای هر چهارسال با رای مردم ایران انتخاب میشود! پس همه مردم ایران را وفادار به جمهوری اسلامی و مقصر وضع موجود دانسته و مشمول مجازات دستهجمعی میکننند.
دوم ایرانیان خارج از کشور که هرچه در فضای مجازی میبینند بدون تحقیق باور میکنند پس همه ایرانیان بغیر از شخص خودشان را شایسته این مجازات دستهجمعی میبینند.
اگر من جای شما بودم مقالهای مینوشتم با عنوان: روشهای خلاصی ایرانیان از پاسپورت جمهوری اسلامی!
دوست گرامی “اهمیت ندارد”
اگر این مطالب بدیهی بود وقتی محدودیت ویزا برای ایرانیان گذاشته می شد ایرانیان دولتهای خارجی را محکوم نمی کردند و خواسته های خود را از دولت ایران مطرح می ساختند. بعد از منع ورود ایرانیان به ایالات متحده توسط دولت ترامپ ایرانیان داخل و خارج تقریبا با اجماع دولت ترامپ را محکوم می کردند در حالی که باید ده پیشنهاد فوق را برابر دولت خود می نهادند. متاسفانه دوستان موضوعی را که برای خودشان بدیهی است برای همه بدیهی می انگارند
با تشکر از اظهار نظر شما
بعضی ها از روزنامه ای که مجانی میخوانند چه توقعات «شخصی » دارند !
تمام این مقاله را می شد در یک جمله خلاصه کرد که : جمهوری اسلامی باید ماهیتا تغییر کند که آن هم محال است! واقعا از این همه تکرار و حرف های بدیهی زدن قرار است چه عاید خواننده شود؟
آقای محمدی عزیز وقتی حرف تازه ای ندارید بهتر است این همه قلم فرسایی و درازگویی نکنید. نویسندگان محترم اگر هفته ای یک بار مطلب جاندار منتشر کنند خیلی بهتر است تا اینکه هر روز یک سری نوشته های نازل و بی خاصیت بنویسند.
من کیهان لندن را همیشه به خاطر مقاله های خوبش می خوانم وگرنه برای خبر وبسایت های بزرگ و به روزتر هست.
این جور مقاله ها که انگار برای رفع تکلیف و دستمزد نوشته می شوند توقع خواننده ای مثل من را برآورده نمی کند
با سپاس
شرط ١١ استقرار نهـاد پادشاهـى به رهـبرى رضا شاه دوم
اولاً که انیس نقاش قاتل رو باید در دادگاه محاکمه کرد این جنایتکار دستش بخون الوده هست، جناب محمدى بجاى اینهمه اسمون و ریسمون کردن خیلى راحت باید مى گفتید که نظام اسلامى باید منحل بشه تا ماوراى همه این حرفها اعتبار شخصیت یک ایرانى بهش برگرده و یک ادم حساب بشه، اونموقع همه چیز خودبخود حله! شما اومدى برا رژیم اسلامى نسخه مى پیچى؟ خیلى مسخره اس واقعاً ملتى که نون نداره بخوره و دار و ندارش به تاراج رفته پاسپورت براى چى مى خواد؟ اگر یک نظام مسئول سر کار بیاد احتیاج به اینجور نسخه پیچى نیست!