مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا در ۴۸ ساعت گذشته چهار توییت با موضوع ایران، شامل نموداری ستونی از افزایش اعتراضات مردم طی ماههای گذشته، افزایش ۳۰ درصدیِ بیکاری جوانان و هزینه کردن ثروت ایرانیان برای ستیزهجوییهای سپاه پاسداران، حماس و حزبالله در منطقه و آماری از بازداشتهای گسترده معترضان، زنان و دراویش به اشتراک گذاشته است.

پمپئو با انتشار تصویری از قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس نوشته رژیم فاسد ایران، سپاه پاسداران، حزبالله و حماس را ثروتمند کرده و ثروت کشور را در جنگهای نیابتی در خارج به تاراج داده، در حالی که خانوادههای ایرانی با مشکلات دست و پنجه نرم میکنند.
چهارمین توییت او نیز تصویری از خامنهای است با این متن که: «پنج هزار ایرانی در اعتراضات ژانویه دستگیر شدند. ۳۰ زن به خاطر اعتراض به حجاب اجباری، صدها نفر از دراویش، دهها تن فعالین محیط زیست، ۴۰۰ نفر در اهواز، ۳۰ کشاورز در اصفهان که همه آنها توسط رژیم جنایتکار ایران زندانی شدهاند. مردم ایران شایسته احترام و حقوق بشر هستند.»
۵,۰۰۰ Iranians arrested in January’s protests. 30 women jailed for protesting the hijab. Hundreds of Sufi dervishes, dozens of environmentalists, 400 Ahwazis, 30 Isfahan farmers – all imprisoned by #Iran’s criminal regime. Iranian people deserve respect for their human rights. pic.twitter.com/evH3lmfSjl
— Secretary Pompeo (@SecPompeo) June 21, 2018
در عین حال نیکی هیلی سفیر ایالات متحده آمریکا چهارشنبه (۲۰ ژوئن) در بخشی از سخنان خود در دفاع از تصمیم این کشور برای خروج از شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد تاکید کرد که با آغاز تظاهرات سراسری در ایران دهها معترض توسط رژیم جمهوری اسلامی کشته و زخمی شدهاند اما شورای حقوق بشر در این باره سکوت کرد و هیچ اقدامی انجام نداد.
اتفاقا رییس دستگاه دیپلماسی آمریکا هم در این مورد توییت جداگانهای با هشتگ ایران به اشتراک گذاشت تا مشخص شود دستگاه دیپلماسی ایالات متحده و بطور کلی دولت دونالد ترامپ تا چه اندازه روی موضوع ایران تمرکز کردهاند.
در چنین شرایطی محمدجواد ظریف وزیر خارجه جمهوری اسلامی در بیانیهای بلندبالا خطاب به پمپئو به شروط ۱۲ گانهای که او حدود دو ماه پیش در برابر رژیم ایران گذاشت اشاره کرد و در رفتاری کاریکاتوروار به بیان «مطالبات» جمهوری اسلامی از آمریکا پرداخت.
آنچه ظریف از پمپئو خواسته، برای اینکه «مقتدرتر» از آمریکا جلوه کند، ۳مورد بیش از شروط ۱۲گانهی پمپئو بوده و شامل ۱۵ بند میشود از جمله: «احترام استقلال و حق حاکمیت ملی ایران»، «کنار گذاشتن استفاده از زور در سیاست خارجی»، «احترام به مصونیت دولت جمهوری اسلامی»، «جبران خسارات وارده اقدامات علیه مردم ایران»، «توقف فوری تحریمها و جبران صدها میلیارد دلار خسارات وارده»، «پایان دادن به سیاستهایی مثل ایجاد گروه داعش و حمایت از گروههای افراطی در منطقه»، «پایان دادن به حمایت بیحد و مرز از اسراییل و صدور بیانیه علیه رژیم اسراییل»، «توقف فروش سلاح به مناطق بحرانی جهان به خصوص خاورمیانه»، «وادار کردن اسراییل به خلع سلاح اتمی» و «خلع سلاح هستهای آمریکا».
ظریف وزیر خارجه جمهوری اسلامی در پایان این بیانیه تاکید کرده جمهوری اسلامی ایران بهترین راه برای حل بحرانهای منطقهای و دستیابی به منطقه قوی تر را تشکیل «مجمع گفتگوی منطقهای در خلیج فارس» میداند.
این بیانیه در حالی صادر شده که دوم خرداد، سیدعلی خامنهای رهبر سیاسی و مذهبی جمهوری اسلامی هم در سخنانی شش شرط را برای ماندن ایران در برجام خطاب به اروپاییها مطرح کرده بود که بخشی از آن متوجه ایالات متحده آمریکا میشد. این شش شرط بنا به عادت ولی مطلقه فقیه بیشتر به «حکم حکومتی» شباهت دارند تا شرط:
-در دوسال گذشته آمریکا بارها برجام را نقض کرده و اروپاییها ساکت ماندهاند و اروپا باید آن سکوت را جبران کند.
-آمریکا قطعنامهی ۲۲۳۱ را نقض کرده است؛ اروپا باید یک قطعنامه علیه نقض آمریکا، صادر کند.
-اروپا باید متعهد شود که بحث موشکی و منطقهای جمهوری اسلامی را مطرح نخواهد کرد.
-اروپا باید با هر گونه تحریم جمهوری اسلامی مقابله کند و مقابل تحریمهای آمریکا صریح بایستد.
-اروپا باید فروش کامل نفت ایران را تضمین کند تا تحریمهای آمریکا ضربهای به فروش نفت ما نزند.
-بانکهای اروپایی باید تجارت با جمهوری اسلامی را تضمین کنند.
این احکام که از جنس امر و نهیهایی هستند که در داخل خود ایران در رابطه با نهادهای به اصطلاح انتخابی و همچنین مردم به کار میروند، از سوی اروپاییان اصلا جدی گرفته نشد. به همین دلیل وزیر امور خارجه علی خامنهای نیز وارد میدان شد و این احکام را به صورت «مطالبات» نه با اروپا بلکه با آمریکا مطرح کرده است. به نظر نمیرسد که آمریکا هم قصد داشته باشد سخنان ظریف را جدی بگیرد مگر اینکه هر دو طرف در پس این توییتها و شرط و شروطها برای مذاکرات پنهانی و دور از چشم مردم ایران مانند توافق اتمی وارد معامله شوند.
به هر حال، از مجموعه شروطی که رهبر و وزیر خارجه جمهوری اسلامی خطاب به اروپا و آمریکا طی یک ماه گذشته بیان کردهاند دست کم چهار موقعیت و سناریو میتوان در نظر گرفت:
اول: مقامات و نخبگان جمهوری اسلامی درک صحیح از شرایطی که در آن قرار گرفتهاند ندارند و گمان میکنند با نمایش توخالی «اقتدار» و «ادای تسلط بر امور را درآوردن» میتوانند آمریکا و اروپا را وادار به عقبنشینی کنند. این خیالات که در تریبونهای نماز جمعه و همچنین رسانههایی مانند کیهان تهران نیز بازتاب مییابد تقویتکننده این سناریو است که رژیم میپندارد دست بالا را دارد و این تهدیدات کارساز نخواهد بود و سرانجام با این اقتدار شاخ غرب را میشکند. بر اساس این سناریو جمهوری اسلامی به کارایی ابزارهای خود در برابر غرب مطمئن است و فکر میکند میتواند با حفظ آنچه دارد، غرب را وادار به عقبنشینی کند.
دوم: جمهوری اسلامی ایران کاملا متوجه شرایط بحرانی و مخمصهای که در آن قرار گرفته هست اما چون به این باور رسیده که قادر به کنار آمدن با دولت ترامپ نیست با اتکا به تمام آنچه در چنته دارند اعم از موشک بالستیک و برنامهی هستهای تا تهدید به نابودی اسراییل این بار قصد عقبنشینی ندارد و فکر میکند که «عقبنشینی» و «پیشروی» در نهایت فرقی نخواهد داشت و بهتر است کوتاه نیامد. این موضع تقویتکنندهی این سناریو است که زمامداران نظام به برنامههای غرب و عمدتا آمریکا برای سرنگونی جمهوری اسلامی اطمینان یافته و قصد عقبنشینی ندارند.
سوم: نظام با همه شاخ و شانه کشیدنها و صدور حکم حکومتی برای اروپا و تعیین شرط و شروط برای آمریکا، در نهایت با فرمول همیشگی یعنی چرخش و نرمش قهرمانانه یک جام زهر دیگر، ولی این بار جانانه، مینوشد و در دقیقه ۹۰ در مقابل آمریکا انعطاف نشان داده و کرنش میکند و به برجام۲ و ۳ و توافقهایی درباره برنامههای موشکی و حمایت از تروریسم و مداخله در منطقه به ویژه با از دست رفتن یمن و سوریه تن میدهد. این سناریو یعنی جمهوری اسلامی به پیاده کردن نقشهی طرح «مطالبات» غیرقابل تحقق و سپس نوشیدن جام زهر در دقیقه ۹۰ و جان به در بردن از بحران کنونی و در نتیجه باقی ماندن خود مطمئن است.
چهارم: این سناریو بر اساس خودزنی با چاشنی مظلومنمایی و با هدف وقتکُشی تا راه انداختن یک جنگ تنظیم میشود. به این معنا که تهران با همین فرمان که تا اینجا پس از خروج آمریکا از برجام آمده مسیر موشکپراکنی و تنشآفرینی در منطقه و حمایت از تروریسم را ادامه میدهد و در نهایت با ریسک بالا به استقبال یک جنگ میرود. همچنان که رژیم بشار اسد در سوریه از چنین فرمول جنایتکارانهای دست کم تا کنون سود برد و به هر طریقی تا امروز در قدرت مانده است. با این شیوه، رژیم به بهایی بس سنگین برای مردم ایران و منطقه، حیات محتضر خود را برای مدتی تضمین میکند با این امید که دولت ترامپ از جمله به دلیل همین جنگ احتمالی تا دو سه سال دیگر کارش تمام شود و دموکراتها سر کار بیایند. این البته محاسبهای است بر اساس خیالات زیرا اولا معلوم نیست اتفاقا به دلیل همین جنگ احتمالی ترامپ برای دور دوم انتخاب نشود تا کار خود را در رابطه با جمهوری اسلامی به پایان برساند؛ و ثانیا چه بسا رئیس جمهور دمکرات احتمالی راه نیمهتمام ترامپ را ادامه دهد تا یک بار برای همیشه با توجه به منافع متحدان آمریکا در منطقه، به ویژه عربستان سعودی و اسرائیل، نقطه پایان بر زندگی این رژیم ناراحت و اخلالگر بگذارد و امتیاز چنین موفقیتی را به حساب دموکراتها بنویسد!
برای تمام این سناریوها و یا ترکیبی از آنها نشانههای روشنی وجود دارد. مهمترین نشانه اما این است که ظاهرا آمریکا پس از چهل سال دست رژیم تهران را در هر سناریوی احتمالی خوانده است. به ویژه آنکه عامل مردم و نارضایتیهای اقتصادی و شهروندی آنها را، به تنهایی، میبایست هموزن همهی این سناریوها در نظر گرفت.
در چنین شرایطی در پاسخ به اینکه کدام یک از این سناریوها محتملتر است بر یک نکته میبایست تأکید کرد: نظام مقدس جمهوری اسلامی سر تا پا در بحران است و حفظ وضعیت موجود برای زمامداران آن ممکن نیست. فرصت تنگ است و تحریمها هر روز بیش از پیش گلوی اقتصاد ایران را میفشارد و زمان برای حتی چرخش و نرمش قهرمانانه هم کم میشود. صدور حکم و مطالبه و شرط و شروط برای اروپا و آمریکا از سوی رهبر جمهوری اسلامی و وزیر امور خارجهاش نشانگر این است که آنها بر تنگ شدن وقت آگاه هستند.

در هفتههای گذشته هم ترامپ و هم پمپئو در سخنانی هر کدام اعلام کردند به دنبال براندازی جمهوری اسلامی و «تغییر رژیم» نیستند اما مجموعه عملکرد آنها تهران را به این نتیجه رسانده که واشنگتن با محاصره اقتصادی به دنبال گسترش نارضایتی جامعه و قرار دادن عملی مردم در مقابل نظام با تکیه بر تظاهرات و اعتصابات است و این راهی مقبول و طبیعی برای برداشتن بار مسئولیت «تغییر رژیم» از روی دوش آمریکاست. اعلام حمایت مداوم رهبران آمریکا از حقوق و جنبشهای اعتراضی مردم از همین سیاست سرچشمه میگیرد. واشنگتن درست میگوید که آمریکا به دنبال تغییر رژیم ایران نیست زیرا میداند که خود مردم در پی آن هستند و تحمل این حکومت چهل ساله بیش از پیش برای مردم ناممکن میشود. تظاهرات دیماه ۹۶ و اعتراضات و تجمعاتی که هر روز در گوشه و کنار ایران به دلایل اقتصادی و اجتماعی و محیط زیستی برپا میشود، مُهر تایید بر خواست مردم جهت عبور از شرایط موجود میزند. اگر زمامداران جمهوری اسلامی میتوانستند مشکلات اقتصادی و اجتماعی را حل کنند و یا حتی فقط کاهش دهند، اساسا این مشکلات چهل سال روی هم تلنبار نمیشد.
پیام توییتهای مایک پمپئو در همین مسیر است. در حالی که خامنهای و ظریف رو به رهبران اروپا و آمریکا سخن میگویند دستگاه دیپلماسی آمریکا خطابش رو به مردم ایران است. سیاستی که همزمان اسراییل و عربستان دو بازوی قدرتمند آمریکا در منطقه نیز در پیش گرفتهاند و رژیم خشکاندیش و اخلاگر را رها کرده و با مردم حرف میزنند.
در کنار سیاستمداران آمریکا، نتانیاهو خطاب به شهروندان ایرانی دست روی بحران آب میگذارد و دانش و تجربه اسراییل را در اختیار مردم میگذارد و محمد بنسلمان ولیعهد عربستان که اصلاحاتی را در زمینهی حقوق شهروندی به ویژه زنان در کشور خود پیش میبرد میگوید جمهوری اسلامی ایران رژیمی است که برای مردم کار نمیکند در خدمتگزار ایدئولوژی خویش است.
در این میان کشورهای اروپایی میبایست دیر یا زود انتخاب کنند قصد دارند در کنار چه کسانی قرار گیرند: نظامی که رو به افول است یا مردمی که ماندگارند!
مسلمأ درکنارمردمی که ماندگارند وماندگارخواهند بود و درغیراین صورت وبدون هیچ تردیدی اروپا به خط فروپاشی وانهدام خودرسیده، نابودی خودرارقم خواهد زد.
پاینده “ایران”.
آخوند بی کفایت بی لیاقت درمقایسه با هویدا و علم یا جمشید آموزگار تیمسار اویسی یا تیمسار رحیمی و این جعفری چاقو کش مجرم و مقایسه خمینی بیسواد دروغگو بی وطن با شخص شاه تحصیلکرده و دنیا دیده چه باید گفت؟ چه باید کرد چهل سال عمر ۶۰ -۷۰ ملیون جمعیت یک کشور سرمایه و آینده ملت را به هدر دادندو حالا چه ؟ باید گفت
ای مگس عرصه سیمرغ نه جولنگه تست عرض خود می بری و زحمت ما میداری
اگرسیاسیون ترامپ بعدازچهل سال متوجه میشوند که چندهزارازحامیان رژیم آخوندی با میلیاردها دلار پول زندگی میکنند وبه اصطلاح تحصیل می کنند اتحادیه اروپا چه باید بگوید که شاید بیش ازده ها برابرش دراروپا سکونت دارند وبا باهمان ارقام نجومی وبلکه بیشترمیلیاردها دلاری درچه درامورصنعایع وساختمانی وحتی دربورس بعنوان سرمایه گذاران محترم زندگی میکنند – اتحادیه اروپا باید دقیق روشن کند پول فروش نفت ایران وهمچنین ۱۵۰میلیارددلاربه چه حساب هائی دراروپا واریزشده است- بی جهت نیست هواپیمای آلمانی سه پرواز درهفته به ایران دارد ولی ازدادن ویزابه ایرانی ها طفره میروند
جناب کشکساب کاملا درست فرموده اید و به هدف زده اید .
مردم داخل کشور میگویند بخشی از انها وابستگان به رژیم هستند . فرزندان ملاها و پاسدار ها و حکومتیان و امنیتی ها و افراد وابسته و…….
مورد دوم افرادی که برای تحصیل به صورت شخصی و فرار از وضعیت بد داخل کشور به خارج از کشور مهاجرت کرده اند .
مورد سوم هم افرادی هستند که در زمان وقوع انقلاب و یکی دو – سه سال ابتدای انقلاب به خارج از کشور (
به شکلی فرار ) کرده اند .مورد اول تکلیفشان مشخص است و مورد دوم هم به فکر خود و رفع مشکلاتشان هستند و مورد سوم که سن های بالا داشته و فرزندان و خانواده های انها هم اصلا در حال هوای ایران نیستند و برایشان هم چندان مهم نیست …….
مر دم درد کشیده ما اسیر قبیله ای مکار و خونخوار ، جان در بند جانور رانی که از روز اول هجوم و تسخیز در روی بام مسجد سروهای سالار ما را گلوله باران کردند.هزاران قربانی جنگی بدون دلیل و احمقانه ، ملیون ها ترک وطن ،پناهنده مذهبی و سیاسی ،غارت ثروت و ذخیره ها ی ملی ،شیوع خرافات و باورهای پوچ و عوام فریبا نه ، انهدام فرهنگ ما ، آبروی تاریخی ما …. و امروز ساکت نشسته ایم که یک گروه دیگر شیادان و غارتگران بین الملی و فاسد ترین و دروغگو ترین رئیس جمهور تاریخ آمریکا و کسانی که دشمن ایران و ایرانی هستند، برای کمک و نجات ما بشتابند ! باور نکنید ،گرچه آمریکائی ها بست سال پیشتر از روح اله رجیم کره ماه را تسخیر کردند. مردم باور نکنید.
فکر کنم تو چهل سال عمر رژیم این اولین بار هست که رئیس دستگاه دیپلماسى امریکا رژیم اخوندى رو جنایتکار مى خونه من تا الان نشنیده بودم و این نشون دهنده اینه که اوضاع فرق کرده،در واقع وقتى وزیر خارجه امریکا رژیم اخوندى رو تا سطح بشار اسد جنایتکار پایین مى یاره بنظرم بحث مذاکره از امروز دیگه مطرح نیست و پرونده اخوندا وارد تغییر رژیم شد از امروز و روزهاى پیش رو اوضاع اخوندها بدتر هم میشه دلیل بالابردن سهمیه اوپک و جایگزین کردن نفت ایران و خواست امریکا از ژاپن براى نخریدن نفت ایران هم مشخصا در همین جهت هست
با احترام و درود .
یک پرسش بزرگ براى همیهنان داخل ایجاد گردیده ، و ان اینست که ، چرا اینهمه ایرانى که دراروپا و امریکا ساکنندو میگویند مخالف رژیم و مدافع مردم هستند ، تا کنون فقط یکساعت بصورت جمعى در کشورهاى محل سکونتشان ، بنفع اعتراضات مردم و بر علیه حمایت از حکومت ضد بشرى حاکم بر ایران ، یک تظاهرات چشمگیر انجام نداده و نمیدهند .؟؟ در حالیکه هیچ خطرى مثل داخل کشور تهدیدشان نمنماید ، این شائبه را که انها دروغگو هستند گسترش داده و باعث بى اعتمادى مردم داخل کشور نسبت به انها گردیده است
سران مزدور این رژیم که دلشون برا ایران نمى سوزه اى ،کاش امریکا یکبار برا همیشه موضوع حقوق بشر رو در ایران روش کار کنه و مردم بتونن این قده سرطانى رو از ایران ریشه کن کنند و امریکا هم اینو رو بفهمه که بخاطر یک مشت دموکرات(کمونیست هایى که در داخل امریکا در پوشش دموکرات هستند)با رژیم معامله نکنن مثل چهل سال قبل و امریکا متوجه اشتباهاتشون در شبیخون ۵٧ بشه و متوجه بشن که ایران ازاد براى جهان یک وزنه قابل اعتماد هست،ملت ایران واقعا ازادى مى خوان،مى خوان نفس بکشن بدون ترس تو خیابونها با اعتماد بنفس کامل راه برن و کشور رو بسازن به امید اون روز که نزدیکه
دومین کانال بسیار مهم ملاها برای رهایی از تحریمها همانند چند دهه گذشته وجود ایرانیان کرواتی دارای گرین کارت و شینگن و …..که سالی چند بار به کشور رفت و امد دارند میباشد .
از عوامل حکومتی نقل میکرد که بعضی از انان از بابت خرید اقلام تحریمی و …. حتی خدماتشان از مامورین خود حکومت هم بیشتر است و مواردی که امکان تهیه ان برای ما وجود ندارد توسط انان که عمدتا بنام تاجر و بارزگان و…در غالب شرکتهای موجود در ان دیار حضور دارند ، به راحتی فراهم میگردد .
این جانوران خود فروخته به اخوندها که سرمایه زیادی هم طی این سالها به هم زده اند .
اینبار توپ در زمین نخبه هـاى با سواد سیاسى و الیت روشنفکر از جنس ایرانى است که با هـمکارى براى سرنگونى اقدام کنن . مردم ایران در میدان هـستند
مطلبی از سیاستمدار شناخته شده فوکویا ما نقل میکنم که گفته است :
جمعیت جوان و تحصیل کرده با ساختار قدرت محافظه کار و روستایی حاکم بر ایران سازگاری ندارد .
باید منتظر اواخر تیر ماه و شروع بخش اول تحریمها و نتایج ان بر اوضاع و احوال مردم بود . امیدواریم اینبار این برنامه همانند تحریمهای گذشته طی دهه های قبل نباشد که فقط و فقط مردم در تنگنای بیشتر قرار گرفتند و باعث شد که قدرت و غارت و سرکوب مردم توسط ملاها و عواملشان هم بیشتر گردد .
اخوندها معتقدند همانگونه که صدام از جانب همه کشورها حمایت شد اما نتوانست به مقصودش برسد و همه کشورها میخواستند اسد ریس جمهور سوریه را سرنگون کنند و نتوانستند .چون ما نخواستیم .
چند اتفاق تواما میبایست اتفاق بیفتد .
اول و مهمتر از همه روشن نمودن وضعیت وتکلیف اروپاست . اگر همانند گذشته باشد راههای فرار بسیار پیش روی ملاهاست . عراقچی و صالحی همین دیروز در اروپا بودند برای اخرین مذاکرات و معاملات پشت پرده !
اگر امریکا همانند چین در قضیه کره شمالی با اروپا در مورد ایران هم برخورد جدی نماید اوضاع خوب خواهد شد .