ب. بینیاز (داریوش) – بنا بر باور مسلمانان، قرآن کلام خداست و فرشته جبرئیل رسانندهی این سخنان خدا به محمد بوده است. به سخن دیگر، مسلمانان بر این باورند که قرآن کلام محمد نیست و آنچه در قرآن آمده فقط بازگویی سخن خداست که از دهان محمد بیرون آمده است. از این روست که مسلمانان به قرآن، «کلامالله» نیز گویند.
اگر پندار را بر درستی گزارهی بالا بگذاریم، آنگاه من انسان، به عنوان خوانندهی قرآن، باید بتوانم از لابلای متون قرآنی به شناخت خدا، هر چند نسبی، برسم.
به راستی قرآن چه نگاره یا تصویری از خدا به ما میدهد؟
کسانی که قرآن را از ابتدا تا به انتها با شکیبایی خوانندهاند، بیدرنگ به این نتیجه میرسند که ۱- تقریباً همگی سورههای قرآن بدون ساختاربندی و پیوستگی هستند، هیچ داستان یا موضوعی از ابتدا تا به آخر منظم بیان نمیشود. احساس خواننده چنین است که هر سوره مانند پارچهی چهلتکهای است که هیچ هماهنگی رنگی و موادی میانشان نیست. ۲- از همه چشمگیرتر تناقضات متون قرآنی هستند.
در این نوشتار، مورد یک بالا، آشوب در ساختار داستاننویسی، مَد نظر نیست زیرا از زاویهی داستاننویسی باید تأکید کرد که سبک نگارش قرآن کمتر با تورات- که داستانهایش ساختارمندند- ولی بیشتر با متون بودایی که سوترهبندی شده (Sutra) نزدیکی دارد. کوتاه میتوان گفت که داستانها و قصههای قرآن از انجیل عهد عتیق برگرفته شدهاند ولی سبک نگارش آنها مانند کتابهای بودایی(۱) است. منظورم از بودیسم البته جریان بودیستی «وجرهیانه» است که پس از مهایانه و هینهیانه بزرگترین جریان بودیسم را تشکیل میدهد و پیروانش سدهها در شرق ایران ساسانی ساکن بودند.
همانگونه که گفته شد در اینجا، تناقضات قرآن، موضوع مورد بحث ماست. تناقضات قرآنی کشف جدید منتقدان اسلام نیست. این تناقضات آنچنان روشن و برجستهاند که حتا الاهیاتشناسان نخستین اسلامی بدان پی برده بودند. در فرآیند بحثهای اولیه دربارهی تناقضات قرآن، سرانجام عُلما و مجتهدان مسلمان به یک راه حل نهایی رسیدند. این راه حل نهایی که میباید تناقضات قرآن را توضیح بدهد، به نام «ناسخ و منسوخ» در الاهیات اسلامی شهرت دارد.
ویکیپدیا «ناسخ و منسوخ» را اینگونه ترجمه میکند: در قرآن دو دسته آیات وجود دارند: «ناسخ، آیاتی است که پس از نزول جای حکم آیاتی را که قبلاً نازل شده و مورد عمل بوده میگیرند. منسوخ، همان آیات قبلی است که با نزول آیات ناسخ، زمان عمل به آنها پایان مییابد.» همین تعریف را در «ویکی شیعه» مشاهده میکنیم.
به زبان سادهتر: یعنی خدا در زمان «الف»، در گذشته، سخنی گفته که آن را برای امروز، زمان «ب» نادرست میداند، به همین دلیل یک آیه دیگر برای ابطال آیهی زمان «الف» یعنی قدیمیتر میفرستد. برای نمونه میتوان به آیههای مربوط به شرابخواری، نماز و مناسبات مسلمانان با یهودیان، مسیحیان و کلاً ادیان دیگر اشاره کرد.
در سورههای ۲ (بقره)، آیه ۲۱۹ و ۴ (نساء)، آیه ۴۳ هنوز شراب ممنوع نشده ولی هشدار داده میشود که زیادهروی نشود و به ویژه به هنگام عبادت نباید مست بود. در سورهی ۵ (مائده)، آیه ۹۰ شرابخواری کاملاً ممنوع میشود. همچنین نگاه کنید به سورههای مربوط به نماز که ابتدا دو بار بود (در سورههای ۱۷، آیهی ۷۸/ سورهی ۳۰، آیهی ۱۷) ولی در سورهی ۲، آیهی ۲۳۸ سه بار میشود. البته در اینجا باید یادآوری شود که سرانجام تحت تأثیر و نفوذ ایرانیان در دورهی خلافت عباسیان، نمازهای پنجگانهی زرتشتیان جای نمازهای سهگانهی قرآن را گرفت.
همین روند تناقضگویی قرآن را ما در رابطه با دیگر ادیان مشاهده میکنیم. ابتدا این ادیان به عنوان «اهل کتاب» نام برده میشوند. نه فقط این، بلکه گفته میشود که ابراهیم (سوره ۳، آیه ۶۷)، لوت (سورهی ۵۱، آیه ۳۶)، نوح (سورهی ۱۰، آیه ۷۲)، یوسف پسر یعقوب (سورهی ۱۲، آیه ۱۰۱)، سلیمان (سورهی ۲۷، آیه ۹۱) و پیروان مسیح به طور کلی (سورهی ۵، آیه ۱۱۱) «مسلمان» بودند.(۲)
ولی بعدها، یهودیان «خوک» و «کثیف» (سوره ۵، آیه ۶۰) نامیده میشوند و مسیحیان در ردیف مُشرکان قرار داده میشوند.
«اى کسانى که ایمان آوردهاید، جهودان و ترسایان را دوست و همدل مگیرید. برخى از آنان دوستان برخى دیگرند و هر کس از شما که با آنها دوستى و همدلى دارد او از آنهاست. همانا خدا گروه ستمکاران را راه ننماید.» [سورهی ۵/ آیه ۵۱]
از آنجا که این آیه نسبت به آیههای آشتیجویانه دیرتر آمد به همین دلیل «ناسخ» میباشند و آیههای آشتیجویانهی گذشته «منسوخ» میگردند، یعنی دیگر از اعتبار و ارزش برخوردار نیستند.
پیش از ادامهی موضوع، به یک نکتهی بنیادین در الاهیات یکتاپرستی اشاره کنم. خدا از نظر یکتاپرستان و شاید بسیاری از مردم جهان، همهچیزدان، خرد مطلق، مُشرف بر کل جهان و… است. او (خدا) نه آلودهی زمان است و نه آلودهی مکان؛ او تابع زمان و مکان نیست بلکه زمان و مکان، تابع اویند. به زبان فلسفی [متافیزیکی] بگوییم خدا تابع تغییرات زمان و مکان نیست؛ این جهان ماست که باید خود را با ارادهی خدا سازگار کند و نه خدا خود را با تغییرات دنیوی ما.
حال برای مغز ساده ولی پرسشگر خواننده این پرسش پیش میآید که چرا این خدای مطلق همهچیزدان مُشرِف بر عالم مادی نظرات خود را در فاصله زمانی «الف» تا «ب» تغییر داده است؟ قرآن به گونهای از خدا سخن میگوید که گویی این خدای همهچیزدان هیچ اطلاعی از ضعفهای بندگانش ندارد به همین دلیل در آغاز شرابخواری را ممنوع میکند ولی «بعداً» پی میبرد که انسانها حد و مرز خود را نمیشناسند و مجبور میشود که شرابخواری را ممنوع کند! چنین خدایی از یک انسان قانونگذار متوسطالحال که ما هر روز در پیرامون خود میبینیم دوراندیشتر و عاقلتر نیست.
قرآن، خدا را تا سطح یک «انسان» بیبرنامهی ندانمکار تنزل میدهد. خدا در قرآن یکبار مسیحیان را «پارسا»، «خداترس» و «نزدیکترین دوستان» خود و مسلمانان میداند ولی در جایی دیگر به آنها «مُشرِک» میگوید. پیامبرانِ یهود را «مسلمان» مینامد ولی ناگهان متوجه اشتباه خود میشود و سپس یهودیان را «خوک» و «میمون» مینامد! چرا «خدا» که قرار است مظهر و نماد عشق و دوستی میان بندگانش باشد، ناگهان به بزرگترین تبعیضگر تاریخ تبدیل میگردد؟
اگر فقط از منظر الاهیاتشناسی به قرآن بنگریم، این کتاب نمیتواند ربطی به خدا داشته باشد، این خدا نیست که حرف در دهان محمد یا هر کس دیگر که قرآن را نوشته گذاشته است بلکه این محمد یا نویسندگان آن هستند که حرف در دهان «خدا» گذاشتهاند و به نام او تبعیض، خشونت، زنستیزی و… را گسترش داده و میدهند.
از این رو، باید خداباوری را از دینباوری تفکیک کنیم. خداباوری در گوهر خود امریست شخصی؛ هر انسانی تصور خاص خود از خدا را دارد که حتا ممکن است نتواند آن را توضیح یا تشریح کند؛ خدا، نخستین و آخرین تکیهگاهی است که انسان به هنگام شادی یا رنج با آن بده و بستان یا گفتگو میکند [حتا کاسبکارانه و فرصتطلبانه]. ولی دین [هر دینی]، کسبوکار است یا دقیقتر گفته شود تجارت در معنای سیاسی و اقتصادیاش است. ابزاری است برای قدرت و کنترل مردم. به همین دلیل، همیشه در تاریخ چنین بوده که ادیان آمدند و رفتند و جای خود را به ادیان نوین دادهاند. در همین ایران خودمان، میترائیسم (آئین مهر) از ۷۰۰ سال پیش از میلاد تا سدهی چهارم میلادی ادامه داشت، ادیان دیگر مانند مزدایسنا، زروانی، زرتشتی، مانویت و… نیز طول عمرشان از اسلام کنونی کمتر نبود(۳). در آیندههای دور نیز یهودیت، مسیحیت و اسلام جای خود را به ادیان دیگر خواهند داد.
نتیجه
خدا در قرآن، همهچیزدان، مطلق و مهربان نیست بلکه مانند حاکم مستبد دمدمیمزاجی را میماند که امروز این را میگوید و فردا چیز دیگری. او در قرآن نه تنها مرتباً در آرای خود تجدید نظر میکند بلکه هر چه از لحاظ زمانی جلوتر میرود درشتخوتر و خشنتر میشود تا سرانجام به خدایی تبدیل میگردد که گوهرش تبعیضگرایی است. واژههایی مانند «عشق»، «همنوعدوستی» و «مهربانی» که میباید صفات اصلی خدا باشند، در قرآن یافت نمیشوند. تو گویی خدای قرآن با بندگانش سر جنگ دارد و رسالت او فقط ترساندن، تهدید، مراقبت و کنترل بندگانش است.
پانویسها
۱- برای آگاهی بیشتر به این رساله نگاه کنید:
Über den Einfluss des Buddhismus auf den Islam (Ignaz Goldziher & Prof. Dr. Markus Groß). In: Vom Koran zum Islam. Markus Groß & Karl-Heinz Ohlig (Hg.), Schiler Verlag 2009
۲- یکی از بحثهای دروناسلامی و به ویژه قرآنشناسی این است که چرا در قرآن ابراهیم، لوت، نوح، یوسف پسر یعقوب، سلیمان، مسیح و پیروانش «مسلمان» نامیده میشوند. مگر نه این است که اسلام چندین سده پس از این دو دین آمد، پس چرا قرآن آنها را «مسلمان» مینامد؟
۳- حتا ادیانی مانند یهودیت و مسیحیت در طول تاریخ خود تغییرات بسیار بزرگی را تجربه کردهاند. یهودیت تا سدهها یکتاپرستی را نمیشناخت و «یهوه» یک بُت بود که همسری داشت به نام «اشره». سدهها طول کشید تا این دین یک دین یکتاپرست شد (شیریندخت دقیقیان: «نردبانی به آسوی آسمان»). از سوی دیگر نباید فراموش کرد که یهودیت بسیاری از قوانین مصریان و آشوریان را کپیبرداری کرده است. به ویژه کتاب «تثنیه» را با قوانین آشور مقایسه کنید (ن. ک. به «یکتاپرستی و زبان خشونت»، یان آسمن، ترجمه: ب. بینیاز (داریوش))
عربها بشدت ملی گرا هستند. به اسلام شان که توسط خودشان بوجود آمده است،به الله شان که فقط عربی بلد بود یا دقیتر بنویسیم عرب بود، به قوانین اسلامی شان مانند زن ستیزی،کودک آزاری، شوهر دادن کودکان خردسال و… که برآمده از سنت هایشان است میبالند. ما همه ی اینها را به هر دلیل پذیرفتیم! اما شاید حتی یک نفر از آنها در این ۱۴۰۰ سال حاضر نشده است زرتشتی شود!. چونکه زرتشت عرب نبود و ایرانی بود.امروزه دیگر نیازی نیست که از ایدئولوژی که آنان به جان ما انداختند و هنوز بعد از ۱۴۰۰ سال از آن تاریکی و جهل هولناک بیرون نیامده ایم نوشته شود ،ایدئولوژی که در حال حاضر بوسیله داعش،آخوندها،طالبانها،القاعده و سایر اسلامگرایان واقعی رنج های تصور ناپذیری برای بشریت بوجود آورده است.
با درود
من دوتا نقد دارم
نقد اول
اگه ما یه گربه داشته باشیم و کسی اون رو آزار بده ، نه تنها مانع فرد آزار دهنده میشیم بلکه باهاش برخورد هم میکنیم.
حالا خدایی که آفریننده جهان و مثلا رحمان و رحیم هست چطور روی این همه جنایت در دنیا چشم میبنده .
جنایت ها و کشتار آلمان نازی در طول جنگ دومجهانی
جنایت ها و کشتار جمهوری اسلامی علیه ملت ایران طی چهل سال
وهزاران بدبختی دیگه
چنین خدای بی تفاوتی بودن و نبودنش چه فرقی داره!!!
و اصلا کاراییش چیه !!!
نقد دوم
بنظر یه آدم عاقل اسم سوره کلام خدا رو میذارن بقره !!!
محتواش هم که …..
خدای اسلام در قرآن، خدای مسیحیت در انجیل و خدای یهودیت در تورات و کتب انبیا. البته متوجه خواهید شد که خدا در انجیل و تورات یکی است. از یافته های خود نترسید.
در ضمن پانوشت ۳ شما در مورد یکتا پرست نبودن یهودیان تا چند سده و یهوه یک بت بوده و زنی به نام “اشره” داشته را واقعا نمیدانم از کجا میگوئید. لطفا تورات را که به فارسی هم هست یکبار بخوانید، (پنج کتاب موسی) و کتابمقدس مسیحیان هم که شامل تورات و کتب انبیا و اناجیل و نامه های رسولان است نیز به فارسی موجود است.
با تشکر از مقاله شما. اگر فرض بگیریم که خدای اسلام باید خودش را در قرآن معرفی کند، یا خدای اسلام را باید از قرآن شناخت، (که کاملا درست و منطقی است)، پس از نتیجه نباید ترسید. خدای قرآن دقیقا همانی است که برداشت کردید، خدای قرآن با خدای انجیل و تورات تفاوت دارد.
البته که یک خدای حقیقی وجود دارد و این به هر فرد بستگی دارد که به کدام ایمان بیاورد. اینکه نوشته اید هر انسانی تصور خاص خودش را از خدا دارد، شاید واقعیت داشته باشد ولی درست نیست. خدا یک وجود حقیقی با مشخصات حقیقی است که تصور نکردنی و ناشناختنی است مگر اینکه خودش را به ما بشناساند که اصولا از طریق نوشته هایش است.
سپاسگزارم از شما برای این نوشتار خوب.
قصد توهین به مسلمانان را ندارم، ولی اگر کسی ترجمه این آیات در مورد شرابخواری را به یک آدم بیطرف نشان بدهد و بگوید اینها نوشتههای یک نفر هستند، چه خواهد گفت؟
به گمان زیاد اینکه نویسنده در حال تحریر این آیات بعضی وقتها مست بوده، گاهی تحت تاثیر مواد مخدر و گاهی در حال طبیعی!
چگونه میتوانند میلیارد ها مسلمان اینگونه ساده دل و خوش خیال باشند؟ شاید همین هم علت عقب افتادگی همه کشورهای اسلامی است!
نویسنده محترم آیه ان الله رئوف بالعباد چیست؟ ایه کتب الله نفسه بالرحمه چیست ؟
با سلام نویسنده مقاله متاسفانه آیات قرآن را مطالعه نکرده قرآن می فرماید دین در نزد خدا فقط اسلام است البته پیامبران برای پیروانشان دین حقیقی که همان اسلام است تبلیغ کرده اند اما تحریف دین یهودیت و نصرانیت باعث شده که خدا تحریف کنندگان را مورد ملامت قرار بدهد آیا این از تعالیم خداست که در تورات خدا با یعقوب کشتی گرفت و اورا به زمین زد؟