مجید محمدی – حجاب آسیه نامدار خبرنگار شبکهی انگلیسی زبان چین (سیجیتیان) با جواد ظریف در نیویورک مایهی شگفتی بینندگان این مصاحبه شده است چون نه خانم نامدار فردی با حجاب و شریعتمدار است و نه این مصاحبه در خاک ایران صورت گرفته! این عمل بسیار کریهتر و زشتتر از حجاب داشتن مقامات زن و فمینیست سوئدی در سفر به ایران است. این رفتار خاری است در چشم همهی زنان ایرانی که برای اختیاری کردن حجاب در برابر حکومت تمامیتخواه دینی میجنگند، کتک میخورند و به زندان محکوم میشوند. این رفتار البته سطح درک این خانم از جامعهی ایران را نیز نشان میدهد.

اما از رفتار این خانم و افرادی شبیه به آنها در دیگر رسانههای غربی نباید شگفت زده شد. او پیش از این نیز در سال ۲۰۱۴ چنین عمل تحقیرآمیزی را مرتکب شده بود.
خانم نامدار و امثال وی که با هدف تحقیرآمیز احترام به تمامیتخواهان اسلامگرا چنین کارهایی را میکنند یا تن به چنین خواستهایی برای کار حرفهای خود میدهند تنها بیشخصیتی و ابتذال اخلاقی خود را به نمایش میگذارند. اینها را باید بگذارید در کنار نپرسیدن سوالهایی که همگان از وزیر خارجهی دروغگوی جمهوری اسلامی دارند و دادن تریبون برای روضهخوانی و نفرتپراکنی و تبلیغات سیاسی به آنها. تنها سخنی که در مورد این افراد میتوان گفت (از کریستیان امانپور تا چارلی رز و بقیه) آن است که شرمتان باد که قدر آزاد بودنتان را نمیدانید و کار حرفهایتان را انجام نمیدهید!
سوابق اینگونه رفتارهای تحقیرآمیز
در جریان سفر حسن روحانی به ایتالیا وی همراه با ماتئو رنتزی، نخست وزیر ایتالیا از قصر کاپیتول (کامپیدولیو) در رم دیدار کرد. در این دیدار تعدادی از مجسمههای برهنه در داخل جعبهای قرار گرفتند تا دیده نشوند.

در جریان مذاکرات ایران و گروه ۵+۱ نیز مجسمه مرد برهنهای در ورودی کاخ ملل ژنو به خاطر دیپلماتهای ایرانی پوشانده شد. اما مقامات زن اروپایی و استرالیایی در سفر به ایران حجاب اجباری را که برای تحقیر و کنترل زنان تعبیه شده رعایت میکنند. این رفتارسه مشکل بنیادی دارد:

۱.رفتار کردن با تمامیتخواهان اسلامگرا (رهبران جمهوری اسلامی) به عنوان رهبران مذهبی و تصور اجبارها و سرکوبها به عنوان قانون.
۲.تغییر خود و فضای عمومی برای راضی نگه داشتن رهبران مذهبی/ سیاسی (در صورتی که واقعا رهبر مذهبی باشند) با هدف کسب چند قرارداد تجاری.
۳.القای این مطلب به افراد تحت حکومت اسلامگرایان که رفتن زیر بار قواعد و دستورات آنها نوعی احترام به آنهاست. این رفتار القا میکند که وقتی اروپاییهای سکولار این کار را میکنند طبعا مسلمانان سکولار هم میتوانند (و تحت اقتضائاتی باید) چنین کنند حتی اگر قلبا بدان راضی نباشند.
یکطرفه
این کارها دستکاری در واقعیت برای دلآزرده نشدن کسانی است که با هرچه عین نظر و دلخواه آنها نیست دلآزرده میشوند و در مواردی برای دلآزرده شدن، دیگران را اعدام یا شکنجه یا قطع عضو میکنند. پرسش این است که اگر در دیدار رهبران کشورها چنین چیزی باید انجام شود آیا اسلامگراها زنان خود را در دیدار با مقامات خارجی (حتی در کشورهای غربی) از قید و بند رها میکنند یا با سرو مشروب الکلی موافقت میکنند چون میخواهند به مجالس عمومی با حضور سکولارها بیایند؟ اسلامگراها در حیطهی تحت سلطهی خود به زبان زور سخن میگویند اما از دولت اسلامی که خارج میشوند با زبان «حقوق» سخن میگویند و حق خود میدانند که زنانشان در کشورهای غربی حجاب داشته باشند. برعکس، برخی مقامات و روزنامهنگاران غربی در جامعهی خود با زبان حقوق سخن میگویند اما به اسلامگرایان که میرسند با زبان زور آنها مدارا میکنند.

ناسازگاری در رفتار «احترامآمیز»
رفتار اروپاییها در رعایت شریعت در برابر مقامات اسلامگرا از یک منطق سازگار برخوردار نیست چون اگر قرار باشد اسلامگراها در کشورهای غربی احساس خوبی داشته باشند قوانین شریعت در این جوامع باید به اجرا دربیاید. چطور است برای اینکه اسلامگراهایی که به اروپا میآیند یا در این جوامع زندگی میکنند و میخواهند سری به سواحل دریا بزنند آنها را در تابستانها تعطیل کنند و زنان را به خانهها بفرستند؟ چطور است تمام مجسمههای موزههای غربی را که عریان هستند یا نقاشیهای این چنینی در موزهها را بپوشانند چون ممکن است اسلامگراها سری به موزه ها بزنند و به آنها توهین شود؟ چرا این کا ر را برای اسلامگرایان غیردولتی نمیکنند؟ چه تفاوتی از لحاظ رفتار اخلاقی میان مقامات دولتهای اسلامگرا و شهروندان عادی اسلامگرا وجود دارد؟ چرا باید با آنها دو گونه رفتار داشت؟!

فراتر از شریعت
در هیچ جای شریعت اسلامی نیامده که مسلمانان باید به موزههای دیگران رفته و به آثار هنری آنها نگاه کنند یا فیلمهای آنها را تماشا کنند یا به موسیقی انها گوش دهند. آنها میتوانند به هرچه مورد نظرشان در جوامع غیرمسلمان نیست نگاه نکنند. این بازی تحمیل (بر اساس توجیه احترام) ابزاری در عرصهی عمومیتوسط اسلامگرایی و اسلام سیاسی است که برخی مقامات اروپایی بدان تن در میدهند. جالب است که رهبران اروپایی چه در تهران و چه در رم به مقررات اسلامگرایان تن در میدهند و وقتی زنانشان به تهران میروند روسری سر میکند و وقتی مردان اسلامگرا به اروپا میآیند صحنه را برای آنها اسلامیزه میکنند و اسلامگراها تحت تاثیر همان برخوردها بر رفتارهای تبعیضآمیز و غیرانسانی خود اصرار میورزند.

تابعان مطیع
غیر از مقامات اروپایی برخی از ایرانیان بی دین یا سکولار (تابعان حکومت دینی که نمیخواهند غیرمطیع بنمایند) نیز با همین توجیه «احترام» هنگامی که اسلامگرایان به خانهی آنها میروند حجاب را رعایت میکنند یا در برابر آنها مشروب نمینوشند. همچنین تحمیل غذا نخوردن و ننوشیدن آب در ملاء عام بر دیگران با عنوان احترام به روزهداران انجام میشود. این تغییر چهره و دورویی بیش از آنکه احترام به اسلامگرایان باشد توهین به خود آنهاست. تحمیل تظاهر به روزهداری نیز در خدمت بیمعنا کردن عمل روزهداری برای باورمندان است. کدام باورمند برای معنی دادن به رفتار مذهبیاش خواهان تظاهر دیگران به رفتار خود اوست؟ تنها اهل شریعت چنین میکنند. اهل شریعت میگویند غذا نخوردن غیر روزهداران احترام به روزهداران است. در کجای دنیا با توسل به زور (شلاق زدن) از دیگران احترام طلب میکنند؟!

انگیزهی این رفتارها و تحمیلها، تحت عنوان احترام، هرچه باشد (حفظ روابط خانوادگی یا پرهیز از بیدین خوانده شدن در میان اسلامگرایان و از دست دادن برخی امتیازات یا مشاغل و امتیازات دولتی) در اصل توهینآمیز بودن این رفتار برای رعایتکنندگان شریعت بدون اعتقاد به آن شکی نیست.
احترام تحقیرآمیز
احترام یک کنش دو طرفه است. اسلامگرایان به کسانی که غیر از آنها فکر کنند، زندگی کنند یا باور داشته باشند احترام نمیگذارند (اگر میگذاردند زنان غیرمسلمان غیرایرانی یا زنان غیرمسلمان ایرانی یا زنان مسلمان غیرباورمند به حجاب را به داشتن حجاب مجبور نمیکردند یا برای افرادی که دین خود را عوض میکردند حکم اعدام صادر نمیکردند) ولی انتظار دارند که دیگران با «بیاحترامی به خود» به آنها احترام بگذارند. اگر مجسمههای عریان به یک شخصیت روحانی توهین میکنند آیا حجاب اجباری توهین به میلیونها زن ایرانی نیست؟ اگر چنین است چرا زنان دارای مقام در اروپا که به ایران سفر میکنند حجاب اجباری را رعایت میکنند؟ نکتهای که برخی رهبران اروپایی از آن غافلاند این است که «دولت اسلامی» اگر رُم را اشغال کند و نخواهد میراث هنر رنسانس را نابود کند دستکم روی آنها را به همین ترتیب خواهد پوشاند.
چه خوب اوضاع آشفتهٔ روابط «محترمانهٔ » نمایندگان کشورهای اروپائی نسبت به سردمداران حکومت فرقهٔ تبهکاردر این نوشتار مجید محمدی شرح داده شده! مردم ایران از این زنان ومردان کشورهای «قانونمدار» خارجی انتظار نداشتند که به «حجاب اجباری» دیکتاتوری ننگین اسلامی احترام بگذارند و حقوق بدیهی ملیونها بانوان ایران را لگدمال کنند. بقول نویسنده :
« در کجای دنیا با توسل به زور (شلاق زدن) از دیگران احترام طلب میکنند؟»
همین دودوزه بازیها حالا تحت هر توجیهی انجام شود است که باعث شده جامعه ما و خارج نشینان ما اکثرشان با هر رفتارشان حتی اگر در ظاهر هم اپوزیسیونی باشد در واقع مقوم این جنایتکاران و نابودگران ایرانمان باشند. تف به ذات هرچه بوقلمون صفت است!
در جهان امروز درست است که پیشرفت تکنولوژی شتاب بی سابقه ای یافته، اما از رشد پویایی و بالندگی اجتماعی برخی از جوامع کاسته است. با نگاهی به برخی از کشورهای آسیایی و آفریقایی این را بخوبی می توان فهمید. قدرت سیاسی و اجتماعی در این جوامع، بدست نااهلان و اعوان و انصار آنان سپرده شده است. بعضی از این نااهلان و رانتخواران، خود را همانند شترمرغ می دانند.
میگویی: بپر! می گوید من که مرغ نیستم.
میگویی خوب! بار ببر! می گوید من که شتر نیستم!
هر روز که می گذرد در اینگونه اشخاص حفظ منافع شخصی، نسبت به منافع جمعی ارجحیت بیشتری پیدا می کند. و با ترفندهای ریاکارانه و وارونه جلوه دادن حقایق، اعمال خود را توجیه و با فریبکاری از آن دفاع می کنند.
اینها از تبار افشین هستند که ایران و بابک را به اسلام دادند.
آدم واقعا مریض میشود این پست فرطتان را می بیند
شما این را بدانید این فرقه تبهکار فقط با همدستان پلید خود از این نمایش ها بازی میکنند
برادر ! آسیه دشمن ما نیست . بپوش نپوش به شما چه مربوط ؟ به اندازه کافی خواهران زینب پاچه گیر مردم هستند .برای من آقای ظریف مطرح است ، جواد چاخان ، او را در محل گرد هماهنگی دانشجو یان کنفدراسیون دانشجویان در خیابان ک می دیدم .ما با دلار هفت تومانی ،بلیط هوا پیمای ملی ،با حساب امروز ۱۰ سنتی آمدیم و از روز اول ورود، مرگ بر شاه مرگ بر ما .جواد چاخان همیشه قر یاد میکشید : : اردشیر زاهدی ، با پول نفت دختر بازی میکند . دختر نبود ، الیزابت تایلور بود .یادش بخیر دوستی میگفت این بچه های اسلامی فقط عقده دختر بازی دارند ،ای کاش فقط عقده همان ن بود. ای کاش.
این جمهـورى با پسوند اسلامى حال هـمه را بهـم زده فقط چپ هـا و اسلام بازهـا باش حال میکنن
خوب کامنتگذاران مجاهد و لچک بسر مان کجا رفتند؟
چرا وقتی اسم حجاب و اسلامیست میآید اینها از کیهان ناپدید میشوند؟
در ضمن امیدوارم که کیهان هم دست از « هدف تحقیرآمیز احترام به تمامیتخواهان اسلامگرا » بردارد، چرا که در لوای ان کامنتگذاران مجاهد خلق از تقریبا هر مقاله ای برای تبلیغات فرقه ای استفاده میکنند
ادامه … شرق و غرب و رژیم را نیز حفظ بکنند.
به همین دلیل دیگر حرف کسی را براحتی قبول و باور نمی کنم حتی اگر شدیدترین بمب باران های خبری صورت بگیرد. مثلا در حال حاضر این سوال برایم مطرح است که در بین تمام زندانیان سیاسی٬ چرا خبرگزاری های چپگرای غربی تبلیغات گسترده ای روی نسرین ستوده می کنند؟؟؟ چرا هر وقت شاهزاده رضا پهلوی حرکتی می کند و یا مردم به خیابان می ایند نسرین ستوده و همسرش مطرح می شوند! چرا خبرگزاری ها نمی گویند که این خانم معلم خود را زهرا رهنورد میداند!
این رفتارها همه بخاطر دلارهای سفره انقلاب است. در دهه ۶۰ و۷۰ که کودک و نوجوان بودم مردم ایران را بهترین و شجاع ترین و متحد ترین مردم می پنداشتم(بخاطر فداکاری ها در جنگ ۸ ساله). بعد از ظهور اینترنت و مخصوصا بعد جنبش سبز(سرازیر شدن حامیان مخفی رژیم به خارج و دادن کنترل تمام رسانه های مسلط خارجی به انها) به این حقیقت پی بردم که در کنار مردم صادق و ساده و وطن پرست هستند زالوها و انگل هایی که تمام تلاش شان پر کردن جیب های شان و اینده نکبت فرزندان شان به هر روشی است. افرادی که حتی اگر دارای علم هستند(مخصوصا خبرنگارها) این دانش را بر ضد مردم خود به هزار حیله ونیرنگ استفاده می کنند تا علاوه بر پر کردن خیک های خود منافع کشورهای ….
اینگونه رفتار چندش آور غربیها و برخی ایرانیان لیبرال و چپ که آقای محمدی بخوبی آن را افشا کرده است شاید بر مفهوم شرم آور نسبیت گرایی فرهنگی استوار باشد که همه فرهنگها را برابر و شایسته احترام و رواداری و مماشات می داند !!! از سویی دیگر، نوعی ترس ناخودآگاه و منطقی موسوم به اسلامو فوبیا که منجر به واکنشی به نام سندروم استکهلم می شود، نیز می تواند در آن دخیل باشد. همچنین نوعی عشق افلاطونی و مازوخیستی نسبت به بنیادگرایان اسلامی احتمالا موثر است. البته، هیچ عاملی موثر تر از دلارهای دریافتی ولایت معاشان از خلافت شیعه نیست.
Money talks loud