یوسف مصدقی- موج جدید اعتصابات در مناطق مختلف کشور حکایت از آن دارد که شعلهی اعتراضات سراسری مردم جان به لبرسیده ایران نه تنها خاموشی نگرفته بلکه به استمراری معنادار رسیده است. تنوع گروههای پیوسته به اعتصاب و گستردگی جغرافیایی اعتصابات نشانگر عمیقتر شدن بحران در ادارهی کشور است. دولت دوم حسن روحانی-که با انواع ترفند و تزویر و شگردهای تبلیغاتی، نمایش انتخاباتی اردیبهشت ۱۳۹۶ را به نفع خود به پایان برد- چنان بیتدبیر و باری به هر جهت عمل کرده که حتی اگر تحریمهای فلجکنندهی ایالات متحده هم نمیبود، فساد و بیلیاقتی مدیران دولت میخ آخر را بر تابوت اقتصاد نیمهجان، رانتی و قبیلهای جمهوری اسلامی میکوبید.
اعتصابات مستمر این چند ماه اخیر، هر چند ریشه در خشم و نارضایتی بخش میانی و پایینی طبقهی متوسط جامعهی ایران دارد اما این بار برخلاف سالهای پیش تنها به این گروه از باشندگان میهن ما محدود نمیشود. فراگیر شدن اعتصابات نشان از این دارد که طبقهی متوسط رو به افول کشور، متحدان واقعی و هممنفعت خود را این بار در میان فرودستان جامعه یافته است.
پیش از دی ماه ۱۳۹۶، بارها شاهد اعتصاب و اعتراضهای کارگری و حاشیهنشینهای شهرهای بزرگ کشور بودیم که به خاطر عدم همدلی طبقهی متوسط جامعه و نپیوستن اعضای آن به اعتراضات، توسط حکومت با قساوت و بیرحمی سرکوب شدند. این فقدان همدلی طبقهی متوسط با مطالبات فرودستان و حاشیهنشینها باعث شده بود که هر گاه در حوزهی عمومی سخنی از خواستههای طبقهی متوسط به میان آید، کارگران و فرودستان در واکنش به بیعنایتی طبقهی متوسط به مطالبات کارگران، کمتر همراهی معنیداری با خواستههای طبقهی متوسط نشان دهند.
عدم همراهی فرودستان با مطالبات سیاسی طبقهی متوسط را بیش از همه در جریان جنبش سبز شاهد بودیم. ماجراهای پس از انتخابات کذایی ۱۳۸۸ و اعتراضات مدنی و بیخشونت مرتبط به آن، نه تنها همدلی فرودستان را برنیانگیخت بلکه حتی محملی شد برای سربازگیری حکومت از این طبقه برای تقابل با معترضین آن ماجرا. طی این نزدیک به ده سالی که از آن دوره میگذرد، جامعهی ایران تغییرات شگرفی را تجربه کرده و همزمان با این تغییرات، گروههای جدیدی از معترضین در میان شهروندان ایران در هر طبقهای ظهور کردهاند.
فرقهی تبهکار اشغالگر ایران، طی این سالها با ترفندهای مختلف تلاش کرده تا جلوی ارتباط و همدلی میان ناراضیان طبقات مختلف جامعه را بگیرد. بیشتر این ترفندها حول این محور میچرخد که به تودهی مردم چنین القا شود که بخشی از جامعه یا طبقهای از اجتماع ایران، خودشان مسئول اصلی نابسامانیها و بدبختیهای فراگیر در کشور هستند تا از این طریق و با سلاح «مردم علیه مردم» به سرکوبی مخالفین بکوشند و امکان ارتباط میان گروههای ناراضی متنوع جامعه را از بین ببرند.
ارتجاع سرخ و سیاه از همان بدو ظهورشان برای نفوذ در جامعه چنین تبلیغاتی را همواره سرلوحهی برنامهی سیاسی خود قرار دادهاند و با «دشمن» خواندنِ بخشی از جامعه (سرمایهداران/ اقلیتهای دینی/ دگرباشان و دگراندیشان و…) و تحریک عامهی مردم علیه آنها، معضلات و مشکلات کشور را ناشی از حضور این دشمنان ساختگی معرفی کردهاند. این تبلیغات مسموم و رذیلانهی دشمنمحور همواره به این دو ارتجاع پلید کمک رسانده تا از یک سو انسجام و یکپارچگی میان سرسپردگان و هواخواهانشان را حفظ کنند و از دیگرسو مانع اتحاد مخالفانشان در عرصهی عمومی شوند. اما انگار که این بار چنین ترفندی با موفقیت قرین نخواهد شد.
فجایع اقتصادی- اجتماعی چند سال اخیر، همراه با ناکارآمدی و فساد گسترده و علاجناپذیر تبهکاران حاکم بر ایران، باعث شده که حجم عظیمی از نارضایی و خشم در همهی طبقات بروز کند که به هیچ وجه قابل لاپوشانی نیست. گسترش گریزناپذیر و سریع فضای مجازی و دسترسی بدنهی جامعه به شبکههای اجتماعی باعث شده که برای نخستین بار در طول حیات جمهوری اسلامی، ناراضیانِ گروههای متنوع جامعهی ایران امکان ارتباط و گفتگو پیدا کنند. این گفتگو باعث اطلاع همگانی از رنج مشترک و در نتیجه موجب همدلی میان ناراضیان شده است. اینک معترضین در عرصهی عمومی امکان اتحاد یافتهاند. تلفیق اعتراض خیابانی و اعتصاب سراسری زبان مشترکی است که ناراضیان برگزیدهاند و از زمستان ۹۶ تا به امروز به تناوب در جغرافیای گستردهی ایران با این زبان همراه یکدیگر، نارضایتیشان را فریاد زدهاند.
در همه جای دنیا، اعتصاب متمدنانهترین شکل اعتراض است. خشونتپرهیزی و مسالمت در نهاد اعتصاب جایگاهی ویژه دارد. اعتصابکننده در واقع با «ترک فعل» و «غیاب» از عرصهی عمومی و به هم زدن روزمرگی، باقی افراد جامعه را به خود میخواند و از این راه نهادهای قدرت را به چالش میکشد. اعتصابکنندگان با غیابشان از فضای عمومی و نشان دادن جای خالی خود به دیگر اعضای جامعه، به ناراضیانِ بالقوه پیام میدهند که قدرتِ غیاب خود از عرصهی عمومی را جدی بگیرند و از آن استفاده کنند. از این روست که سرشت اعتصاب هویتبخش و وحدتآفرین است.
بستنِ محلهای کسب از سوی بازاریان خردهپا، توقف باربری و حمل و نقل از ناحیهی کامیونداران و کنار جاده ایستادنِ رانندگان کامیون، دست از کار کشیدنِ کارگرانِ مزد نگرفتهی مجتمعهای کشت و صنعت و کارخانههای خصولتی شده، تنزدنِ معلمین مدارس از تدریس در شرایط ناعادلانه و استثماری، همگی قدرتِ غیاب آنها از فضای عمومی را به رخ فرقهی تبهکار و دولت ناکارآمدش کشیده و زمینه را برای وحدت همگی ناراضیان فراهم نموده است.
چنانکه شاهزاده رضا پهلوی در پیوند با اعتصابات اخیر اشاره کرده است، اعتصاب نه تنها حق شهروندان بلکه در شرایط جاری کشور، وظیفهای شهروندی است. انجام فراگیر این وظیفه، گامی بلند برای براندازی فرقهی تبهکار و رهایی ایرانیان از شرایط هولناک فعلی است.
فروپاشى جمهـورى اسلامى با اعتصابات سراسرى و فشارهـاى ترامپ و زانو زدن ((امام)) خامنه اى و سر کشیدن حوض زهـر ?✌️