اطلاعیه مطبوعاتی زیر توسط هوشنگ امیراحمدی تحلیلگر و فعال سیاسی و استاد دانشگاه راتگرز (دانشگاه ایالتی نیوجرسی) برای انتشار در اختیار کیهان لندن قرار گرفته است.
هموطنان گرامی،
تشکل اتحاد برای ایران نوین (آبان) افتخار دارد که در ۷ آبان، روز بزرگداشت کورش کبیر، حضور خود را اعلام کند. بیانیه آبان، که در برگیرنده اهداف، ایدئولوژی، ضرورت، چگونگی گذار، و نحوه ساختن یک ایران نوین است، از امروز از طریق رادیم و تلویزیون، و در مطبوعات و شبکههای اجتماعی منتشر میشود. لطفا برای آشنایی با آبان، بیانیه آن را با دقت بخوانید و ما را از نظرات سازنده و انتقادی خود آگاه کنید. این بیانیه در کانال تلگرام آبان با آدرس t.me/abanorg در دسترس است. لطفا نظرات خود را به این ایمیل ارسال کنید: [email protected]
آبان یک تشکل سیاسی- اجتماعی بر مبنای ایده «ملتگرایی» برای ساختن یک ایران نوین است. «ملتگرایی» مفهومی چند بُعدی است و ابعاد حکومتی، اقتصادی، سیاسی، زیست محیطی، اجتماعی، فرهنگی، و روابط بینالمللی را شامل میشود. ملتگرا، ایرانی است که در جهت اعتلای کشورش با جان و دل میکوشد و هدف او هم شاد کردن مردم، آباد کردن سرزمین، شکوفا کردن فرهنگ، قانونمند کردن دولت و ترفیع جایگاه جهانی ایران است.
هدف آبان متحد ساختن ایرانیان داخل و خارج کشور حول این ایده است. ما به استقلال فکری و عملی افراد و نیروهای سیاسی درون این اتحاد احترام میگذاریم. تشکل آبان از همکاری غیرایرانیان با رعایت اصل حاکمیت و استقلال ملی برای رسیدن به این هدف استقبال میکند. استقلال سیاسی، مالی، و تشکیلاتی آبان از دولتهای خارجی یک اصل غیرقابل تغییر است، همچنان که پاسداری از تمامیت ارضی کشور، یگانگی ملت ایران، زبان ملی کشور، و عدالت میان ایرانیان نیز از اصول تغییرناپذیر آبانیان ملتگرا است.
ایران نوین، ایرانی در چارچوب اصول زیر خواهد بود: نظامی سکولار و دمکراتیک، کشوری مقتدر و صلحطلب، سرزمینی پاک و آباد، فرهنگی غنی و شکوفا، حکومتی (و دولتی) قانونمند و منضبط، وعضوی برابر و رفیع در جامعه جهانی. ارزشهای جداییناپذیر یک ایران نوین عبارتند از آزادیخواهی فردی و اجتماعی، استقلالطلبی و جهانگرایی، عدالت و اخلاقپروری، تبعیضستیزی، خشونتگریزی، و انتقامپرهیزی. این ارزشها با آن اصول، خمیرمایه قانون اساسی یک ایران نوین هستند که در راستای اعلامیه جهانی حقوق بشر و کنوانسیونهای مربوطه تنظیم خواهد شد.
وضعیت بسیار بحرانی و عقبماندگی کشور در زمینههای حکومتی، اقتصادی، سیاسی، زیست محیطی، اجتماعی، فرهنگی، و روابط بینالمللی، ناتوانی حاکمین مذهبی در رفع این مشکلات، عدم تمکین آنها به خواست ملی برای مشارکت همه ایرانیان در سرنوشت کشور، تحقیر ملی ناشی از پناهجویی در خارج و توهین به هویت و پاسپورت ایرانی، و تفرقه میان نیروهای مردمی و گروههای سیاسی، از اساسیترین دلایل آبان هستند. اعتقاد داریم که ادامه وضع موجود، کشور را به سوی پرتگاه نیستی سوق میدهد و برای جلوگیری از این سقوط حتمی، باید حاکمان مذهبی از قدرت اخراج و با ایرانیان ملتگرا جانشین گردند.
کشورها را ایدههای نو تغییر دادهاند و برای پدید آوردن یک «ایران نوین» هم باید «ایده نوینی» را به کار گرفت. در ایران معاصر، پنج ایده نقشآفرین بودهاند. مشروطهخواهی، ایرانگرایی، سوسیالیسم، ملیگرایی و اسلامگرایی. متاسفانه هیچیک از این ایدهها به تنهایی نتوانستهاند یک ایران نوین بسازند و کوششهایی هم که در این راه شده است تداوم نداشتهاند. این ایدهها، که بعضاً در زمان خود نو هم بودند، بجای همبستگی و همکاری، با همدیگر تقابل ایدئولوژیک و عملی کردهاند. تعصب این ایدهها، عمدتاً به دلیل نگاه تکبُعدی آنها به ایران، اصلیترین دلیل شکست آنها بوده است. ملتگرایی پیشنهادی ما چند بُعدی است و توانایی ایجاد همبستگی و همکاری بین نیروهای مجذوب به این ایدههای تکبُعدی را دارد.
اکثریتی از ایرانیان دیگر نمیخواهند با حکومتی زندگی کنند که علاقه بیشتری به ترویج خرافات دارد تا به بهتر کردن وضعیت مادی و معیشتی آنها. ایرانیان امروز نگران فردای خود و فرزندان جوان خود هستند. در همین حال هم جمهوری اسلامی، علیرغم میل رهبران مذهبی آن، قادر به ادامه حیات خود نخواهد بود. سوای بحرانهای فزاینده، اکثریتی از نیروهای رهبری و مدیریتی نظام فرسوده فکری شدهاند، نظام مذهبی انسجام و کارآیی خود را از دست داده است، و دولتهای موثر منطقه و دنیا هم یا نمیخواهند با نظام مذهبی همراهی کنند و یا با رغبت کمی با آن مماشات میکنند. ایران امروز در شرایط گذار از نظام مذهبی بسر میبرد.
با این وجود، مردم ایران دیگر نمیخواهند مثل چهل سال پیش فقط «سرنگون» کنند. آنها به سازندگی بعد از سرنگونی بیشتر میاندیشند. مشخصا، برای ایرانیان، گذار از این نظام باید از طریق یک گزینه واقعبینانه، امن، سریع، و کمهزینه اتفاق بیافتد و این گذار باید حتما به نظامی منتهی شود که توسعهگرا باشد و بتواند یک ایران نوین بسازد. اینها شروط تشکل آبان هم هستند. اما متاسفانه گزینههایی که از سوی نیروهای سیاسی مخالف نظام ارائه شدهاند، بدون توجه به واقعیتهای چالشی کشور، به دنبال راه حلهایی هستند که یا بحران را برطرف نمیکند، امکان عملی ندارد، و یا بر ابعاد بحران و هزینههای ملی گذار میافزاید.
با توجه به وضعیت داخلی کشور، فشارهای خارجی، و اصرار حاکمیت به ادامه وضع موجود، گزینههای انقلاب، کودتا، و قیام نظامی شانس خودجوشی یا تحمیلی بالایی دارند. اما ترجیح تشکل آبان، به ترتیب اولویت، عبارتند از گفتگو و ایجاد فشار مردمی برای تغییرات ساختاری، قیام نظامی به همراه نخبگان مردمی، و خیزش به دور از خشونت طبقات فرودست. تشکل آبان دو گزینه قیام نظامی و خیزش انقلابی را، در صورت عدم تمکین حاکمین مذهبی به گزینه تغییرات ساختاری، خواهد پذیرفت و در هدایت سازنده آنها با جدیت وارد صحنه خواهد شد. در همین حال هم، تشکل آبان از هر روشی برای گذار که شروط زیر را شامل باشد حمایت میکند: گذار را امن پیش ببرد، امکان توفیق داشته باشد، با کمترین هزینه انسانی و مالی اعمال گردد، سریع به نتیجه برسد، و بعد از گذار سازنده باشد.
بسته تغییرات ساختاری آبان شامل این موارد است: اجرای آرمانهای اصلی انقلاب ۱۳۵۷، شامل آزادی، عدالت و استقلال؛ آزادی زندانیان سیاسی وعقیدتی؛ جدایی دین از حکومت؛ حذف شورای نگهبان و سایر نهادهای تحت کنترل حاکمان؛ انتخابات آزاد برای قوای مجریه و مقننه؛ پاکسازی قوه قضائیه و گماردن یک قاضی غیرمعمم مورد وثوق مردم در راس آن نهاد؛ بازبینی در قانون اساسی و حذف حاکمیت «علما» به نفع حاکمیت مردم؛ تضمین بی قید و شرط آزادیهای فردی و اجتماعی، شامل آزادی بیان، مطبوعات، پوشش، اجتماعات، و احزاب؛ رفع هر نوع تبعیض علیه شهروندان، اقوام ایرانی، و اقلیتهای کشور؛ تاکید بر روابط صلحآمیز بینالمللی؛ و منع انتقام سیاسی در قانون اساسی.
برنامه عمل آبان برای دو وضعیت، فوری و توسعه، تهیه و در دو مرحله، بعد از گذار از حاکمین مذهبی، اجرا خواهد شد. در مرحله اول، هدف برطرف کردن سریع بحرانهای اقتصادی، سیاسی، سرزمینی، فرهنگی، حکومتی و بینالمللی کشور است. در مرحله دوم، توسعه همهجانبه کشور مد نظر خواهد بود. محورهای اصلی این برنامه میان و درازمدت عبارتند از: توسعه حکومت و جامعه مدنی؛ توسعه اقتصادی؛ توسعه سیاسی؛ توسعه اجتماعی؛ توسعه فرهنگی؛ توسعه سرزمینی و توسعه روابط بینالمللی. هدف برنامه توسعه در این مرحله ساختن یک ایران نوین است که در آن مردم شاد، سرزمین آباد، جامعه پویا، فرهنگ شکوفا، دولت مشروع، کشور مقتدر و روابط با دنیا غرورآمیز خواهند بود.
ساختن یک ایران نوین با توسعه همهجانبه مردم آن شروع میشود و هدف نهایی این توسعه هم باید، شاد و دمکراتیک کردن ایرانیان باشد. مردم ایران از سه طبقه اجتماعی کمدرآمد و کارگری، متوسط و روشنفکری، و سرمایهدار و حرفهای تشکیل شده است. کمدرآمدها و کارگران نیازهای اساسی، منجمله کار، مسکن، آموزش، بهداشت و تفریح، دارند و خواهان عدالت در توزیع امکانات کشور هستند. طبقات متوسط و روشنفکری نیاز آزادی دارند و خواهان توسعه سیاسی هستند، و طبقات بالا و صاحبان حرفهها هم نیاز انباشت سرمایه و خدمات دارند وخواهان ثبات اقتصادی و سیاسی هستند. برنامهریزی برای توسعه دمکراتیک کشور و شادی مردم، به معنی جوابگو بودن به این نیازها و خواستهای متفاوت است.
در همین حال هم نیروهای اجتماعی مهم دیگری وجود دارند که دارای نیازهای ویژهای هستند. از جمله آنها، زنان، نوجوانان، معلمین، کارمندان دولت، مالباختگان، مهاجرین، اقلیتهای مذهبی، اقوام ایرانی، معلولین، روحانیون، و نظامیان را باید نام برد. این نیروها، سوای نیازها و خواستهایی که به دلیل عضویت در طبقات اجتماعی دارند، نیازها و خواستهای ویژهای هم دارند که باید برآورده شوند. مثلا مشکل تبعیض برای زنان و اقلیتها، و مشکل دسترسی به امکانات و تفریح برای معلولین و نوجوانان. برنامه عمل تشکل آبان پاسخگوی نیازهای این ویژگان جامعه نیز خواهد بود.
ساختن یک ایران نوین بدون ساختن ایرانیان نوین غیرممکن است. ما امیدواریم که اصل «پندار نیک، گفتار نیک، و کردار نیک» خمیرمایه فرهنگ سیاسی و شخصیت همه ایرانیان گردد. برای ساختن چنین ایرانیانی، ما آبانیان با جان و دل در راه توسعه همهجانبه مردم، سرزمین، دولت، فرهنگ و روابط بینالملل ایران کهنسالمان مبارزه و فداکاری خواهیم کرد. از شما هم میخواهیم که به ما بپیوندید و چنین کنید. در این حرکت به سوی یک ایران نوین، راهنمای ما اصل شهروندی، برابری همه شهروندان، و عدم تبعیض بین آنها به هر دلیل است. ما آبانیان روی این اصل سازش نخواهیم کرد.
شاد مردم ایران. جاوید سرزمین ایران
دبیرخانه آبان
۷ آبان ۱۳۹۷
t.me/abanorg
[email protected]
این جناب به سخنگوئی از طرف همپالگیهایش سخنان بسیار معقول وسنجیدهٔ «حرفه ای» میزند ولی آیا میتوان بسادگی پیشینهٔ لابیگری بنفع حکومت ایران ستیز اسلامی این اشخاص را فراموش کرد؟ همین جناب وهمپاگیهایش نبودند که با همین استعدادهای سخنوری ولابیگری «آکادمیک» سیاست باراک اوباما را بنفع حکومت جهل وجنون ولایت فقیه تغیر دادند وتسلط دزدان و غارتگران فرقهٔ تبهکار بر سرزمین اهورائی ایران را به چهل سالگی رساندند؟
گفتارتان با کردارتان همخوانی ندارد و مردم ایران از مرحلهٔ باور کردن به سخنان فریبنده گذشته اند!