فیروزه رمضان زاده- زنان در جامعه سنتی سیستان و بلوچستان، یکی از محرومترین استانهای ایران چه جایگاهی دارند؟ در سالهای اخیر زنان این استان با محرومیتها و تبعیضهای بیشمار اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی تا چه اندازه در حوزههای مدیریتی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی محلی و سراسری حضور داشتهاند؟
عبدالستار دوشوکی رئیس مرکز مطالعات بلوچستان در لندن نقش مذهب در قالب حکومتی و تبلیغات ملاهای سنیمذهب محلی در سیستان و بلوچستان را بسیار پررنگ میداند و معتقد است: «نیروهای مدنی استان توسط حاکمیت قلع و قمع شدهاند؛ تنها نیروی مدنی استان نیروهای مذهبیاند که بخش قابل توجهی از آنها وابسته به تفکر سَلَفی دیوبندی تاثیرگرفته از مدارس بنیادگرایانه شبهقاره هند هستند. این تفکر نگاه مثبتی به حضور اجتماعی فرهنگی و مدنی زنان در جامعه ندارد.»

این فعال سیاسی بلوچ در ادامه به کیهان لندن میگوید: «باید اعتراف کرد که استاندار سابق استان نسبت به سایر استانداران نگاه مثبتی داشت و زنان را تشویق میکرد که زنان در حوزههای مدیریتی و سیاسی حضور داشته باشند و ما شاهد حضور زنان در پستهایی نظیر فرمانداری و شهرداری بودیم.»
خبرگزاری مهر در این زمینه نوشته است: «پس از روی کار آمدن دولت یازدهم افزون بر ۲۳۵ زن نخبه عهدهدار مناصب مدیریتی در استان سیستان و بلوچستان شدند که این تعداد شامل معاون استاندار، فرماندار (۲ زن شیعه و سنی)، یک معاون فرماندار، ۶ مدیرکل، ۴۱ معاون مدیرکل، سه نفر رییس دانشگاه، ۱۲ مشاور مدیرکل، ۴۱ مشاور فرماندار، ۴۱ رئیس اداره، ۲ نفر شهردار، سه بخشدار و ۴۳۱ دهیار زن بود.» دوشوکی با اشاره به تلاش زنان سیستان و بلوچستان در تقابل با سنت برای کسب پیشرفت اجتماعی اشاره میکند: «بیشتر این زنان فعال در پستهایی نظیر بخشداری و فرمانداری و شهرداری تا معاونت استاندار، بلوچ و سیستانی هستند و در میان آنها غیربومی هم دیده میشود. این مسئله نشان میدهد که چنین پتانسیل و استعداد و خواستهای در زنان استان وجود دارد هرچند زنجیرهای فرهنگی، سنتی و مذهبی به پای آنها بسته شده. این نشاندهنده جدال بین مدرنیته و پوسته مذهبی استان است که میتوان مورد بحث و بررسی قرار داد. از یکسو عوامل بازدارندهی سراسری حضور زنان در این استان نیز وجود دارد مثل تقویت روحیه زنستیزی از سوی جمهوری اسلامی، و از سوی دیگر نقش بسیار برجسته و تعیینکننده ملاهای بلوچ در این منطقه نسبت به سایر استانها پررنگتر است. اما با وجود این موانع میبینیم که هم تعداد دانشجویان زن و هم تعداد مدیران زن نسبت به جمعیت زنان باسواد استان بسیار بیشتر از گذشته است.»
درحال حاضر استان سیستان و بلوچستان دارای بیشترین جمعیت بازمانده از تحصیل با ۱۶۹ هزار نفر است که اکثریت بزرگ آن را دختران با ۱۵۶ هزار تن تشکیل میدهند. دوشوکی با تأکید بر همین نکته که بیشترین جمعیت بازماندگان از تحصیل در سیستان و بلوچستان دختران روستایی هستند توضیح میدهد: «امکانات تحصیلی برای کودکان بلوچ آماده نیست؛ در این شرایط بسیاری از خانوادهها پسران خود را برای ادامه تحصیل در مقطع متوسطه به روستاهای بزرگتر میفرستند و دختران از ادامه تحصیل بازمیمانند.اما حتی چنانچه تحصیلات دانشگاهی برای دختران در استان فراهم شود باز هم تبعیضات عدیدهای علیه آنها وجود دارد بهخصوص در راستای اشتغال. بسیاری از خانوادهها بر این باورند که ادامه تحصیل بازده چندانی در درازمدت برای آینده یک فرد ندارد چون کار به او نمیرسد؛ این مسئله خود یک نیروی بازدارنده است.» وی بیسوادی مادران روستایی را نگران کننده و عاملی برای بازتولید و ادامه بیسوادی در سیستان و بلوچستان ارزیابی میکند: «بر اساس آمارها احتمال اینکه فرزندان زنان بیسواد همچنان بیسواد باشند و ادامه تحصیل نکنند بسیار زیاد است؛ این یک چرخهی منفی و معیوب است که طی ۴۰ سال گذشته در این استان همچنان وجود داشته و بازتولید بیسوادی را گسترش داده است.»
شهیندخت ملاوردی معاون امور زنان حسن روحانی در سال ۱۳۹۳ در گفتگویی از اشتغال ۵۷ هزار زن در سیستان و بلوچستان از مجموع ۳۸۶ هزار شاغل در این سیستان و بلوچستان خبر داده بود. ترویج سیاستهایی نظیر کارآفرینی و توسعه صنایع دستی از جمله سیاستهایی است که همواره مسئولان جمهوری اسلامی برای برطرف کردن مشکل اشتغال زنان در سیستان و بلوچستان مطرح کردهاند. دوشوکی در این زمینه معتقد است: «مسئولان جمهوری اسلامی بارها سمینارها و نشستهای متعددی در مورد بررسی حضور زنان استان در عرصههای مختلف برگزار کردهاند اما تا کنون به مسائل ریشهای نپرداختهاند بلکه مثلا تاکید بر سوزندوزی زنان میکنند که ارتباطی به سواد و مشارکت اجتماعی آنها در جامعه ندارد.در کل کشور نگاه جمهوری اسلامی به زنان منفی و تبعیضآمیز است. در استان سیستان و بلوچستان برخی از نیروهای مذهبی و ملاهای بلوچ وجود دارند که نگاهشان نسبت به زن حتی از آخوندهای شیعه هم یک مقدار عقبماندهتر و سنتیتر است. آنها ادامه تحصیل و اشتغال زنان را در اولویت نمیدانند و به همراه مسئولان جمهوری اسلامی به این نقطه مشترک رسیدهاند که تحصیل و اشتغال زنان در استان موضوع مهمینیست که خواست عمده جامعه باشد؛ همین موضوع توسط رهبران مذهبی اهل سنت در نمازهای جمعه یا همایشها مطرح میشود.» به گفته این تحلیلگر سیاسی بلوچ، مطرح کردن مسائلی مثل کمک به زنان بیشوهر یا تشویق زنان در کارگاههای سوزندوزی و لباسدوزی به نوعی در راستای گداپروری است. از مجموع قریب به سه میلیون جمعیت استان فقط چند هزار زن هستند که کارهایی نظیر دستفروشی یا سوزندوزی میکنند یا حتی کارمند یا معلم هستند. دوشوکی سیاست کلی نظام جمهوری اسلامی در سیستان و بلوچستان را «فقرزایی» عنوان میکند تا به گفته وی «بیشتر مردم استان فقیر و وابسته به سپاه و سایر نهادهای حکومتی باشند.»
رئیس مرکز مطالعات بلوچستان در لندن به نقش مهم و برجسته زنان سیستان و بلوچستان در سالهای قبل از انقلاب اسلامی در حوزههای کشاورزی و دامداری اشاره میکند: «در آن زمان، درصد زیادی از زنان در چرخه اقتصادی فعال بودند اما با توجه به اینکه در حال حاضر، کشاورزی و دامداری در شمال و جنوب استان تقریبا از بین رفته است بسیاری از این زنان بیکار شدند و به همراه خانوادههای خود به حاشیه شهرهای بزرگ روی آوردند و حاشیهنشین شدند. قبل از انقلاب یک زن بلوچ اگر مدرک سیکل (کلاس نهم دبیرستان) میداشت، میتوانست معلم باشد هرچند تعدادشان کم بود. الان بسیاری از زنان فارغالتحصیل دانشگاهها بیکار هستند.»
در کنار انواع محرومیتهای بهداشتی، اقتصادی، فرهنگی و تبعیضهای جنسیتی، بیشترین تعداد افراد بدون شناسنامه در استان سیستان و بلوچستان زندگی میکنند. به گفته نمایندگان مجلس شورای اسلامی این تعداد از ۴۵۰۰ تا ۱۰۰ هزار تن اعلام شده است. دوشوکی در این زمینه میگوید: «پدر و مادری که شناسنامه نداشته باشند اگر به اداره ثبت احوال مراجعه کنند آنها را به عنوان ایرانی نمیپذیرند و شناسنامه پدر و مادر را میخواهند. وانگهی فرزند ممکن است در بیمارستان به دنیا نیامده و گواهی تولد نداشته باشد.» این فعال سیاسی بلوچ، شناسنامه نداشتن را میراث خانوادگی بسیاری از روستاییان استان میداند که نسل به نسل بدون شناسنامه بودهاند: «از دوران گذشته بسیاری از ساکنان روستاهای استان اساساً شناسنامه نمیگرفتند چون در آن زمان شناسنامهدار بودن هیچگونه سود و ضرورتی برای آنها نداشت! تنها مسئلهی مرتبط به شناسنامه قضیهی سربازی بود وگرنه در طول ۱۸- ۱۹ سال دولت با آنها کاری نداشت تا اینکه هر سال ماموران ژاندارمری آن زمان و نیروهای انتظامی فعلی لیست را از اداره آمار ثبت احوال میگرفتند تا جوانان را به سربازی بفرستند. در آن زمان یادم هست اکثر این افراد به کشورهای همسایه مثل امارات یا پاکستان فرار میکردند.» به گفته دوشوکی در حال حاضر مراحل گرفتن شناسنامه بسیار دشوار است و موانع زیادی دارد: «مثلا پدر یا مادر شناسنامه ندارند یا ازدواجشان ثبت نشده چون زیر سن قانونی ازدواج کرده بودند یا بسیاری از آزمایشهای قبل از ازدواج را انجام ندادهاند.در بسیاری از روستاهای استان این آزمایشها انجام نمیشود و نمیخواهند که انجام بدهند چون ملاهای سنی هیچ حساسیتی به این آزمایشها نشان نمیدهند و میگویند کار، کار خداست.» او در ادامه میافزاید: «سالها پیش مراجع تقلید مثل مکارم شیرازی تاکید زیادی داشتند که در سیستان و بلوچستان زاد و ولد زیاد است؛ آنها میخواهند بافت جمعیتی کشور را در درازمدت تغییر بدهند و مدعی بودند که این نقشه وهابیت است برای تغییر جمعیت! یا گفته بودند فقط به خانوادههای دارای سه فرزند یارانه پرداخت میشود و شناسنامه برای خانوادههای بیش از سه فرزند صادر نکنند!»
عبدالستار دوشوکی ادغام نگاه مراجع شیعه با حاکمیت را باعث ایجاد یک «نگاه غیرخودی» نسبت به جمعیت استان سیاست و بلوچستان میداند: «این نگاه باعث شده که مردم این استان را در کوتاهمدت به عنوان یک خطر امنیتی و در درازمدت یک خطر جمعیتی ببینند! به همین دلیل حکومت سیاستهای تبعیضآمیزی درباره حقوق قانونی، صدور شناسنامه، جلوگیری از افزایش جمعیت، امکانات آموزشی و تحصیل اتخاد میکند.» این فعال بلوچ به نگاه همسوی برخی از روحانیون سنی اهل سیستان و بلوچستان با مسئولان جمهوری اسلامی در به حاشیه راندن زنان بلوچ نیز اشاره میکند و میگوید: «بعضی از ملاهای بلوچ مورد حمایت شدید جمهوری اسلامی هستند؛ آنها هرچند از نظر فقهی با حکومت اختلاف نظر دارند اما از نظر فکری با مسئولان جمهوری اسلامی در برخورد با مدرنیته و بهخصوص تبعیض علیه زنان یک نگاه مشترک دارند. تداخل نیروهای مذهبی و سنتی با سیاستهای کلی زنسیتز نظام باعث شده که اجحاف علیه زنان در استان نسبت به سایر استانها بیشتر باشد.»
وی در پایان بر این نکته تاکید میکند که «نگاه تبعیضآمیز مردم در مقایسه با نگاه دولت کمتر است. در انتخابات شوراهای شهر و روستاها مردم زنان را انتخاب میکنند در حالی که تعداد زنانی که توسط مردم انتخاب میشوند به نسبت تعداد زنانی که از سوی دولت در پستهای دولتی منصوب میشوند قابل مقایسه نیست. این مقایسه نشان میدهد نگاه مذهبی و سنتی دولت نسبت به نگاه عادی مردم بلوچ بسیار عقبمانده است، اگرچه برخی از ملاهای بلوچ نیز نگاهی سنتی و منفی نسبت به نقش زن در جامعه دارند.»
در دوران رضاشاه بزرگ کلاسهای سواد آموزی رایگان برای اشخاص بالغ در همهٔ آبادیهای کشوربر پا شده بود بنام « کلاسهای سواد آموزی اکابر». این کلاسها به تعداد زیادی افراد بالغ ، در آن زمایکه ۸۰٪ ایرانیان بیسواد بودند، خواندن و نوشتن آموخت.