فرد صابری – شاید مشیّت الاهی برای ما ایرانیان این بوده که همسایگانی داشته باشیم که عموما نوعی حس دشمنی و انتقامجویی نسبت به اسرائیل دارند. غرض از کشورهای همسایه به هیچ وجه زبان یا فرهنگ ملی این کشورها نیست بلکه شیوه رهبری و اصرارشان بر اشاعهی این عداوت و ستیزهجویی است .کشورهای ترکیه و ایران نیز، البته با کمی تفاوت در رفتار و کردار، حامل چنین نفرت و جنگافروزی در رابطه با اسرائیل هستند، و شاید اگر بتوانند به مراتب ددمنشانهتر از برخی اعراب به آن جامه عمل بپوشانند؛ اما به هیچ وجه بنیانگذار یا طلایهدار این حرکت غیرانسانی نبوده و نخواهند توانست در این باره با برخی اعراب رقابت کنند.

آنچه مردم ما در سالهای اول انقلاب با شور و افتخار فریاد میزدند کلمه «فلسطین» بود و ناشی از بیخبری محض از سالهای قبل از انقلاب اسلامی و جهالت محضِ نه تنها روشنفکران جامعه ما بلکه در برگیرنده کل جامعه ۳۵ میلیونی کشور بود. چگونه امکان داشت چریک مسلح و مدافع «خلق فلسطین» با قبول خطرات جانی و امنیتی از سوی پلیس و مقامات قضایی کشور برای سفر به لبنان یا عراق به هوای طی دوره چریکی خود را به آب و آتش بزند، اما در عین حال خود را از دیدن اسرائیل و غنی نمودن تجارب انقلابی محروم کند؟ یا در ساعات و روزهای اولیه بهمن ۵۷ در خیابانها مسلسل به دست و زیر «چفیه» فلسطینی از انقلاب دفاع کند؟
آیا این مضحکه رقتآور مخصوص روشنفکران ایرانی بود؟ ابدا! گروه تروریستی «باریگاردهای سرخ» از ژاپن چه؟ آنها اسرائیل را فقط یک بار دیدند، و آنهم زمانی که در فرودگاه بنگوریون آتش مسلسلهای خود را بر روی زنان و کودکان حاضر در فرودگاه گشودند. امروز در ایران سطح آگاهی و سواد سیاسی شهروندان در اثر امکانات جدید و فناوریهای مدرن بطور حیرتانگیزی در سطح یک شهروند عادی اروپایی یا آمریکایی افزایش یافته؛ بطوری که تبرئه جستن از مناقشات و ستیزهجوییهای اعراب و اسرائیل در نزد بسیاری از ایرانیان فضیلت محسوب میشود.
دیگر در داخل کشور همه میدانند که پیدایش کشور اسرائیل طی «کنفرانس لوزان» در سال ۱۹۴۹ و با تصویب سازمان ملل و به شرط احترام و برپایی دو دولت عربی و یهودی انجام گرفت؛ و دولتهای عربی با اشتباه فاحش و دردناک خود اصرار به زیادهخواهی درباره «سهم» خود نمودند؛ و چه قبل از تشکیل کشور اسرائیل و چه بعد از آن به جنگ و آتشافروزی دامن زدند. البته موارد صلح جداگانهای نیز میان مصر و اسرائیل در مورد نوار غزه و همچنین میان اردن و اسرائیل درباره اورشلیم و همچنین میان لبنان و اسرائیل، خوشبختانه بر خلاف عقاید و تمایلات کلی «اتحادیه عرب»، به وقوع پیوست. اما این بادهها کجا کفاف دهد به مستی ما؟!
جمهوری اسلامی در هر زمینه تبلیغاتی و فریب و نیرنگ که ادعای سروری و پیشتازی داشته باشد، در زمینه دشمنتراشی و عداوت با اسرائیل، همچون تهدید استفاده از سلاح اتمی و موشکباران اسرائیل توسط تروریستهای مورد حمایت رژیم مثل حماس، بازنده و ورشکسته به تقصیر است .بیهوده نیست که حتی رژیم اردوغان نیز از نمایش خوی ضدیهودی خود در میان مردم ترکیه پرهیز میکند. اردوغان شکست رقتبار سران جمهوری اسلامی در شستشوی افکار عمومی ایرانیان در مورد اسرائیل را دیده است .اما به هر میزان که مردم کوچه و خیابان در ایران از مناقشات و دشمنیهای اعراب بر ضد اسرائیل ناخشنودند و از آن رویگردان هستند، سطح نازل آگاهی در این باره در میان برخی ایرانیان خارج از کشور دردآور است.
دفاع از هر حرکت بشردوستانه و صلحخواهانه میان اعراب و اسرائیل وظیفه هر ایرانی مبارز خارج از کشور است. در مقابل باید مرزبندی دقیق و دوستانه در اموری همچون «خودداری از جانبداری در مناقشات طرفین» را نیز رعایت کرد. اینها همه از همین امروز و قبل از سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی از ضروریات و بلکه مسائل حیاتی است .دوستان و همسایگان ما بیش از هر چیز به مبارزات ضدفاشیستی مردم ما افتخار خواهند کرد و در توفیق و اجرای آن از بذل هیچ کمک و یاری مضایقه نخواهند نمود. پیروزی مردم مبارزی که جنبش رهاییبخش خود را بر پایه مبارزه با فاشیسم و برتریجویی نژادی و جغرافیایی قرار داده غایت آرزو و موجب شادمانی دیگر ملل منطقه و جهان است.