مهاتما گاندی رهبر جنبش ملی هند علیه استعمار بریتانیا که استفادهاش از اعتراضات بیخشونت برای رسیدن به اهداف سیاسی و پیشرفت اجتماعی همگان را تحت تاثیر قرار داد و به همین دلیل نیز بارها بازداشت شد ۱۷ مرتبه دست به اعتصاب غذا زد. از مهمترین اقدامات مرتبط با این اعتراض گاندی در سن ۷۴ سالگی، اعتصاب ۲۱ روزه فقط با کمی آب بود که همین عمل نام وی را در لیست سختترین اعتصابکنندگان غذایهای تاریخ ثبت کرده است.مهاتما گاندی در نامهای به هوادارانش در این خصوص نوشته بود: «در شرایط مخصوص، پرهیز از خوردن غذا سلاحی است که خدا به ما داده تا در هنگام بیپناهی محض، به کار گیریم».
در این روزها نام فرهاد میثمی فعال مدنی و پزشک ۴۸ ساله است که به عنوان معترضی که برای حقوق شهروندی دست به اعتصاب غذا زده است در رسانهها مطرح میشود.

امتناع از خوردن و نوشیدن یک هنجار اجتماعی و حق زندانی محسوب می شود که سابقه آن به روم باستان باز میگردد و در دوران معاصر نیز به عنوان نماد نافرمانی مدنی و اعتراض بدون خشونت معرفی میشود.
اعتراض به بیعدالتی و یا سلب حقوق متهم در زندان از عمده دلایل اعتصاب غذا در ایران و جهان است و با هدف مشخص انجام میشود. اغلب این اعتصاب بر پایه خواستههای کوچک شکل میگیرد و گاه تا مرگ زندانی و اعتصابکننده ختم میشود. هدی صابر از زندانیان سیاسی جمهوری اسلامی پس از اعتصاب غذای ۱۲ روزه درگذشت. وی به دلیل مرگ هاله سحابی در زندان اوین اعتصاب غذا کرد.
به گفته بسیاری از زندانیان دهه ۶۰ خورشیدی در ایران تعداد زیادی از زندانیان اعدامی و کسانی که از اعدام نجات پیدا کردند اما محکوم به زندان طولانی شدند بارها اقدام به اعتصاب غذا کرده بودند. روند اعتصاب غذا در دهه ۷۰ نیز ادامه پیدا کرد و اواخر دهه ۷۰ شاهد اعتصاب غذای افرادی مانند اکبر گنجی از فعالان سیاسی و روزنامهنگار اصلاحطلب بودیم که پس از آزادی از زندان راهی آمریکا شد. در دهه ۸۰ نیز زندانیان اعتراضات ۸۸ دست به اعتصاب غذا میزدند. در دهه نود که در آن بسر میبریم، آرش صادقی، محمدعلی طاهری، مهدی خزعلی از اعتصابیون غذا بودند. حالا فرهاد میثمی به همراهی چند تن از زندانیان سیاسی و عقیدتی دیگر اقدام به اعتصاب غذا کرده است.
الهام احمدی، سپیده مرادی، قاسم قنبری و حمزه درویش از زندانیان عقیدتی و سیاسی در زندانهای تهران بزرگ، زندان زاهدان و رجایی شهر کرج هستند که به دلیل تبعیض و ضرب و جرح در زندان دست به اعتصاب غذا زدهاند. همزمان خانم جواهر آقاملکی مادربزرگ سپیده مرادی در سن ۶۸ سالگی در بیرون از زندان در اعتراض به وضعیت نوهاش اعتصاب غذا کرده است. خانم ملکی در اعتراض به ضرب و جرح و توهین به زنان دراویش در زندان قرچک اعلام اعتصاب غذا کرده است. حمید رحمتی دیگر شهروند بیرون از زندان است که در محوطه آموزش و پرورش شهرضا دست به تحصن و اعتصاب غذای خشک زده است.
قاسم قنبری، زندانی سیاسی محبوس در زندان یاسوج در اعتراض به عدم موافقت دادستانی با مرخصی وی از روز شنبه دست به اعتصاب غذا زده و به دلیل وضعیت نامناسب جسمی به بیمارستان منتقل شده است. این زندانی در دیماه سال ۹۵ به سه سال حبس محکوم شد و در تیرماه سال جاری جهت گذراندن دوران محکومیت به زندان گچساران منتقل شد. وی در مهرماه سال جاری در پی اعتراضات زندانیان در زندان گچساران به زندان آبادان و سپس به زندان یاسوج تبعید شد. همچنین حمزه درویش به دلیل ضرب و جرح زندانیان سنیمذهب زندان رجایی شهر دو ماه اخیر در اعتصاب غذا بوده است.
دلایل اعتصاب غذای دو زن درویش گنابادی نیز محرومیت آنان از ملاقات است که به همین خاطر دست به اعتصاب غذای خشک زدهاند.
از سوی دیگر نسرین ستوده از وکلای حقوق بشری زندانی در اوین نیز برای بار دوم در حمایت از فرهاد میثمی دست به اعتصاب غذا زده است. نسرین ستوده در نامهای از زندان اوین اعلام کرد که جان فرهاد میثمی در خطر است و در صورت ادامه این روند «خطر غیرقابل جبرانی این سرمایهی مداراگر را از ما» خواهد گرفت.
صدیقه پیشنماز، مادر فرهاد میثمی نیز وضعیت جسمی فرزندش را خطرناک توصیف کرده و پس از ملاقات با او در زندان اوین میگوید «فرهاد اصلا توان حرفزدن نداشت. فرهاد من در واقع نیمهجان بود. وقتی بغلش کردم انگار یک اسکلت را در آغوش گرفتم. فرهاد ۳۷ کیلو شده. قبل از بازداشت ۷۸ کیلو بود.»
واکنشها به کاهش وزن ۴۱ کیلویی این فعال مدنی در فضای مجازی گسترده است و تا کنون بسیاری از چهرههای سیاسی و فعال حقوق بشر خواهان توقف اعتصاب غذا وی شدهاند اما فرهاد میثمی همچنان با گذشت بیش از ۳ ماه و شروع چهارمین ماه اعتصاب غذا به آن ادامه داده است. در همین رابطه عباس میلانی پژوهشگر به همراهی لاری دایموند، فرانسیس فوکویاما و میشل مکفال نسبت به وضعیت فرهاد میثمی واکنش نشان داده و در مقالهای مشترک در واشنگتن پست به وضعیت جسمی و اعتراضی این فعال مدنی و بیاعتنایی مقامات قضایی پرداختهاند.
نتایج اعتصاب غذا
هر چند به باور بسیاری از تحلیلگران سیاسی حکومت جمهوریاسلامی به اعتصاب غذای زندانیان واکنش مناسب نشان نمیدهد اما در صورت همراهی شبکههای اجتماعی و رسانهها، روند اعتصاب غذا به صورت یک مطالبه و کنش مبارزاتی تبدیل خواهد شد. حکومت هر چند خود را در موضع ضعف نشان نمیدهد اما با همهگیر شدن اعتراضات از شدت برخورد میکاهد و در بعضی موارد زندانیان به خواست خود دست پیدا میکند. اما آنچه در خصوص واکنش عمومی بسیار مهم تلقی میشود «عادیسازی» اعتصاب غذاست. در صورت عدم حمایت از زندانیان اعتصابی در شبکههای اجتماعی و رسانه ها، اثر این تلاش آنها که آخرین راه برای رسیدن به خواستها و حقوق اولیهشان است، کمرنگ میشود. در اعتصاب غذا، زندانیان در یک نبرد کاملا نابرابر با آنچه در دسترس دارند، یعنی جسم و جان خود، برای کسب حقوق خود تلاش میکنند. کمترین کاری که از دیگران در بیرون زندان بر میآید، بازتاب صدا و تلاش آنها در رسانهها و در افکار عمومی جامعه و جهان است.