احمد رأفت – خوان گوائیدو، رئیس مجلس ملی یا پارلمان ونزوئلا، که ۲۳ ژانویه با اتکا به اصل ۲۳۳ قانون اساسی کشورش در میدانی در کاراکاس به عنوان رئیس جمهور موقت سوگند یاد کرد، روز جمعه بار دیگر در میدان بولیوار پایتخت ونزوئلا، در مقابل دهها هزار نفر ظاهر شد و اعلام کرد که اگر نیکلاس مادورو و دولت کنونی قدرت را ترک کنند محاکمه نشده و عفو شامل آنها خواهد شد. خوان گوائیدو تا روز دوشنبه به نیکلاس مادورو و دولتش فرصت داد و مردم را برای آن روز به تظاهرات دیگری در میدان مقابل ساختمان پارلمان دعوت کرد.
خوان گوائیدو، ۳۸ ساله، در سال ۲۰۱۵ با رأی بسیار بالا در فهرست انتخاباتی حزب «اراده مردمی» (ٰVoluntad Popular) به مجلس ملی راه یافت و ۵ ژانویه امسال به ریاست آن برگزیده شد. حزب «اراده ملی» حزبی میانهرو و متمایل به سوسیال دمکراسی است، که سالهاست علیه سیستم اقتدارگرایی که توسط هوگو چاوز بنیانگذاری شد، مبارزه میکند. تصمیم خوان گوائیدو به تقبل مقام ریاست جمهوری موقت، پیامد عزل نیکلاس مادورو توسط مجلس ملی در ۱۰ ژانویه است. تصمیمی که نیکلاس مادورو از قبول آن سر باز زد.
تورّم یک میلیون درصدی
ونزوئلا سالهاست در شرایط بحرانی بسر میبرد. نیکلاس مادورو پس از مرگ هوگو چاوز، رئیس جمهور چپگرای قبلی و بنیانگذار آنچه ونزوئلائیها »چاویزم» میخوانند، در ماه مارس ۲۰۱۳ با ۵۱ درصد آرا به ریاست جمهوری انتخاب شد. وی بلافاصله پس از انتخاب، تلاش کرد آزادی نسبی را از رسانهها سلب و نیروهای اپوزیسیون را سرکوب کند. سیاستهای نیکلاس مادورو و بحران اقتصادی، مردم را در همان سال به خیابان کشاند. تظاهراتی که به شدت از سوی نیروهای انتظامی و امنیتی سرکوب شدند. در سال ۲۰۱۵، نیروهای اپوزیسیون توانستند در انتخابات پارلمانی اکثریت را به دست آورند. نیکلاس مادورو که برخلاف انتظارش از این انتخابات شکست خورده بیرون آمد، در ماههای بعد تلاش کرد از طریق دیوان عالی دست و پای مخالفینش در پارلمان را ببندد.
همزمان با بحران سیاسی، رکود اقتصادی وحشتناکی ونزوئلای ثروتمند را که بزرگترین ذخایر نفتی جهان را دارد، به کشور فقیری با تورم ۸۰۰ درصدی تبدیل ساخت. تورمی که در سال ۲۰۱۸ از مرز یک میلیون درصد هم گذشت. در این مدت بیش از دو میلیون نفر، برابر با ده درصد جمعیت، مجبور به مهاجرت شدند. بسیاری از آنهایی که باقی ماندند امروز با درآمدی برابر با ۵ دلار در ماه زندگی میکنند. نیکلاس مادورو و دولتش گناه بحران اقتصادی و فقر را به گردن آمریکا می اندازند که مهمترین خریدار نفت ونزوئلا است. نیروهای سیاسی اپوزیسیون این کشور ولی بحران را نتیجه سیاستهای اشتباه و چپروانهی هوگو چاوز میدانند که پس از او در دوران نیکلاس مادورو نیز با شدت بیشتری ادامه یافتند.
اینکه بحران کنونی، با توجه به آنچه در روزهای گذشته در ونزوئلا اتفاق افتاد، این کشور را به چه سمتی خواهد برد، پرسشی است که برای یافتن پاسخی برای آن به سراغ یکی از روزنامهنگاران سرشناس ونزوئلائی رفتیم. شرلی وارناگی، یکی از چهرههای معروف و محبوب رادیو و تلویزیون در ونزوئلا است که در حال حاضر اجرای دو برنامه پربیننده در شبکه رادیویی «Onda» و تلویزیون «Venevision» را عهدهدار است. شرلی وارناگی در سال ۲۰۱۴، پس از آنکه گفتگوی او با ماریو وارگاس یوسا نویسنده اهل پرو که جایزه نوبل ادبیات را در کارنامه خود دارد، به دلیل نگاه انتقادی این نویسنده به هوگو چاوز و نیکلاس مادورو سانسور کردند، برای مدتی از رسانه ها کنار کشید و کتابی در رابطه با محدودیت آزادی بیان و رسانهها در ونزوئلا با عنوان «روزنامهنگاری ادامه دارد» را روانه کتابفروشیها کرد.
-دو روز پس از خلع نیکلاس مادورو و سوگند خوان گوائیدو به عنوان رئیس جمهور موقت، در ونزوئلا چه میگذرد و باید در انتظار چه اتفاقهایی بود؟
-چند هفتهای بود که جناحی از حزب سوسیالیست حاکم امکان کنار گذاشتن نیکلاس مادورو و انتخاب فرد دیگری را برای کاهش تنشهای موجود، بررسی میکردند. کسانی که در قدرت هستند، اگرچه در مقابل اپوزیسیون و افکار عمومی تلاش دارند اختلافات خود را پنهان کنند، ولی دچار چنددستگیاند. البته نباید انتظار داشت که در شرایط کنونی، حداقل در روزهای اول، این چنددستگی را بروز دهند. در این ساعات تلاش دارند که از نیکلاس مادورو حمایت کنند چون در هر صورت حاضر به تحویل قدرت به مخالفان خود نیستند. اختلاف نظر در حزب سوسیالیست برای رهبری است و نه در جهت تغییرات اساسی، و بنابراین در لحظاتی چون این روزها که ادامه حضور در قدرت را در خطر میبینند، اختلافات درونی خود را کنار میگذارند. هدف آنها از تعویض نیکلاس مادورو با فرد دیگری از حزب حاکم، پائین کشیدن فتیله بحران است و نه کنار کشیدن از قدرت و تحویل دولت به نیروهای مخالفی که از حمایت اکثریت مردم برخوردارند.
-حالا که این طرح حزب چپگرای حاکم کنار گذاشته شده و اپوزیسیون با تمام قدرت و با حمایت مردم در میدان حضور دارد، باید در انتظار چه تحولاتی بود؟
-نیکلاس مادورو، دولت و حزب حاکم، از ابزار مهمی چون ارتش و نیروهای انتظامی و امنیتی برخوردار هستند. اعلام حمایت ارتش از نیکلاس مادورو وضعیت را بحراتیتر ساخته. امروز میلیونها ونزوئلایی از خوان گوائیدو حمایت میکنند ولی با دستان خالی. در مقابل آنها ارتش و پلیسی مسلح با آمادگی تیراندازی به سمت مردم، چنانکه در روزهای گذشته شاهد بودیم، قرار دارد. اپوزیسیون قصد راهاندازی یک جنگ داخلی را ندارد و خواهان حل مشکلات و بحران کنونی بدون استفاده از خشونت و خونریزی است. جمعه، نیکلاس مادورو به اپوزیسیون پیشنهاد مذاکره داد، که البته خوان گوائیدو به درستی آن را رد کرد. هر بار که بحران اوج میگیرد و مردم گسترده به خیابان میآیند، نیکلاس مادورو پیشنهاد مذاکره با نیروهای اپوزیسیون را میدهد. مذاکراتی که هرگز نتیجه ندادهاند چون در حقیقت تنها برای خرید زمان و فرو نشاندن خشم مردم مطرح میشوند. اگر امکان مذاکره وجود میداشت، خوان گوائیدو هرگز به عنوان رئیس جمهور موقت ادای سوگند نمیکرد بلکه سر میز مذاکره مینشست.
-آمریکا، کشورهای «گروه لیما»، گروهی که ۱۴ کشور آمریکای لاتین، کارائیب و کانادا را در بر میگیرد، و برخی کشورهای اروپایی رئیس جمهور موقت را به رسمیت شناختهاند. فکر میکنید این پشتیبانی بینالمللی، خوان گوائیدو را در موقعیتی قرار میدهد که بتواند اداره امور کشور را به عهده بگیرد؟
-متأسفانه بسیار مشکل است که بتوان تصور کرد رئیس جمهور موقت بدون همکاری ارتش بتواند در رأس امور قرار گیرد. اداره کشور محتاج ابزاری است که خوان گوائیدو در موقعیت کنونی در اختیار ندارد. او قانون اساسی را همراه دارد و بر اساس اصل ۲۳۳ این قانون به عنوان رئیس جمهور موقت سوگند یاد کرده. بیش از ۸۰ درصد از مردم نیز از این تصمیم حمایت میکنند. ولی همین قانون اساسی او را موظف میکند که در عرض ۳۰ روز انتخابات جدیدی را برگزار کند. امری که بدون پشتیبانی نیروهای مسلح و پلیس تصورناپذیر است؛ نیروهای اپوزیسیون با اتکا به قانون اساسی گام بر میدارند و نیکلاس مادورو با اتکا به توپ و تانک! نیروهای اپوزیسیون خواهد گذار بدون خشونت هستند، در حالی که دولت با اتکا به خشونت خود را در قدرت حفظ کرده است. پیشنهاد عفوی که خوان گوائیدو روز جمعه مطرح کرد، تلاشی است برای گذار به حکومتی مبتنی بر قانون اساسی و بدون اینکه هیچ نیرویی با استفاده از زور و خشونت به حاشیه رانده شود، حتا خود حزب سوسیالیست که نیکلاس مادورو را به ریاست جمهوری رساند. ونزوئلا برای بازگشت به حکومتی دمکراتیک و بازسازی اقتصاد ورشکستهاش احتیاج به آرامش دارد و نه جنگ داخلی.
-روسیه، کوبا، مکزیک، ترکیه و جمهوری اسلامی ایران صحبت از «کودتا» در ونزوئلا میکنند و پشتیبانی خود از نیکلاس مادورو را اعلام کردهاند….
-البته به این کشورها باید چین را هم افزود که تا کنون اگرچه به دلایلی سکوت کرده ولی همیشه حامی دولت نیکلاس مادورو بوده است. از تمام این کشورها، حمایت روسیه فقط مهم است. حکومت ایران در موقعیتی نیست که بتواند از کشور دیگری خارج از منطقه خود حمایت کند! حضور جمهوری اسلامی در ونزوئلا از نظر اقتصادی در مقطعی اهمیت داشت. جمهوری اسلامی در دوران هوگو چاوز با سرمایهگذاری در ونزوئلا توانست تا حدی مشکلات مالی دولت وقت را کاهش دهد. ولی در سالهای اخیر شاید بیش از آنکه ونزوئلا محتاج ایران باشد، حکومت جمهوری اسلامی به حمایت ونزوئلا محتاج بوده است.
این اظهر من الشمسه که قوای مسلح در هر کشوری تنها سدی در برابر ملت هستند که میتونن اراده اونها رو تغییر بدن.وگرنه آقایون کت و شلواری پشت میزنشین دولتی که با چک اول از ناحیه مردم باران اشکشون راه خواهد افتاد!!حالا اون نیروی مسلح میتونه مثل ارتش شاهنشاهی ایران عمل کنه و به صدای اکثریت ملت خواه غلط یا درست گوش بده و سلاحش رو زمین بذاره و یا میتونه مثل پاسداران جیره خوار رژیم سید علی آغا تا آخرین نفس به سرکوب مردم بپردازه اما این قطعیت داره که تاریخ رفتار هیچکدام از این دو نوع دیدگاه رو فراموش نخواهد کرد
اینکه چگونه دیکتاتورها از تاریخ درس نمیگیرند از پرسشهای بی پاسخ همیشه است
آنگاه آن آقای ملی-مذهبی(!!) دوره می افتد که اقدام دولت برای انجام ترورهای اروپا با هیچ منطقی قابل توجیه نیست پس دولت نمیتواند از این موضوع باخبر بوده باشد!!
و کسی هم از او نمیپرسد که پدر جان کدام کار دیکتاتور با منطق و عقلانیت سازگار است که این یکی باشد
اما مارکسیست ها ، شوروی ، ملاهای روسی ( رفسنجانی ـ خوئینیها ـ محتشمی پور ) جمهوری مطلقه فقیه ضد امپریالیسم را ساختند با توطئه اشغال سفارت امریکا . حتا بهشتی و منتظری هم چنین رژیم شبه بعثی روسی را نمی خواستند تا چه رسد به آمریکا و بازرگان و سنجابی و فروهر و امیر انتظام و بنی صدر. اما خبر خوب اینکه این جاسوسان دروغ گوی روسی که زیر ماسک سلطنت طلبی قلابی و حتی حمایت از ترامپ (فقط جاهایی که به نفع روسیه ،کردها ، اسد ، کره شمالی و علیه ناتواست) پنهان شده ولی می خواهند از این رژیم در خط وابستگی به روسیه ادامه داده تا آنها را با یک رژیم خودی تر روسی تر (مثل تره کی پس از داود که در نقش جاده صاف کن او ظاهر شاه را سرنگون کرد) عوض کنند ، اکنون مجبورند این ماسک را بردارند
عباس عبدی و خواهر مری از دیوار سفارت انها بروند بالا و ابهت امریکا را با ۴۴۴ روز گروگانگیری لکه دار کنند ، تا امریکا غیرمستقیم در خواب سود ببرد . امریکا و غرب چه در زمان مصدق و چه بعدا در خرداد ۴۱ و چه با انقلاب ۵۷ فهمیدند که رژیم مدرن شاه به دلیل ریشه دار نبودن تحولات کشور و نفوذ شوروی از طریق مارکسیست ها وملاها درروشنفکران و توده مردم همواره با خطر یک بلوا و کودتای شبه بعثی (شبیه تره کی ، صدام ، قذافی ، …) روبرو است. شاه و مصدق فاقد تشکیلات لیبرال و احزاب دموکراتیک بودند. آمریکا و غرب می خواستند فردی مثل بازرگان ، الله یار صالح ، سنجابی ، امیر انتظام ، … پس از شاه خلا قدرت را پر کنند و ایران مثل ترکیه و اندونزی و پاکستان آرام به سوی کره جنوبی برود .
حمایت شوروی و پوتین از رفسنجانی ـ خوئینی ها تامسیح خامنه ای و از احمدی نژاد تا روحانی اشاره ای بکنند فایده های موهوم و دست سوم برای امریکا می تراشند که اگر شاه بود و به فرض این که ایران را کره جنوبی میکرد ، امریکا بسیار بیشتر از امروز ازایران مدرن و دمکراتیک سود میبرد و خطر کمونیسم در ان هم بسیار کمتر بود. دروغ سوم مارکسیست های روسی نقابدار این است که میگویند در گوادلوپ همینطور بی خودی بدون اینکه رژیم شاه مثل دولت مصدق در خطر سرنگونی توسط اتحاد سرخ و سیاه برای شوروی باشد آمریکا وغرب متحد قوی خودشان را سرنگون کردند که رفسنجانی و کیانوری و موسوی و نبوی و خوئینی ها و محتشمی پور و خلخالی و احمدی نژاد بیایند و عباس عبدی و خواهر مری از دیوار سفارت انها بروند بالا
حرکت جدید و هماهنگ مارکسیست های روسی در رسانه های فارسی در توجیه اینکه انقلاب بی خود است ، دخالت خارجی ( فقط از طرف امریکا ، نه روسیه و چین و ملاها ) فایده ای ندارد و باز گشت به همان تئو ری توطئه مشهور مارکسیست ها ( آنهم فقط از طرف آمریکا و انگلیس ، نه روسیه و نوکران ان ) است . که بعله اقا غرب ( امریکا و انگلیس به خصوص) نمی خواهد ملاها بروند ، خودش تو طئه کرد شاه را برد ( چون ایران بهشت بود ) ملاها را اورد چون ضد کمونیسم بودند ( لابد شاه نبود). و بدون اینکه به نقش مارکسیست های ژاندارم کش و توده ایهای شریک ملاها و حمایت شوروی و پوتین از رفسنجانی ـ خوئینی ها تامسیح خامنه ای و از احمدی نژاد تا روحانی اشاره ای بکنند فایده های موهوم و دست سوم برای امریکا می تراشند
نشریه اکونومیست نوشته ملاها ۳۰تریلیون دلارپول مملکت را به باد داده اند . اما چطور ؟ به کی ؟ هزینه اتمی ۹ تریلیون و خرج دیگر کشورها ( سوریه و لبنان وافغانستان وعراق و ونزوئلا و بولیوی و فلسطین) ۵ تریلیون دلار و … سوال این است کی این سود را برده؟ خود ملاها؟ نه نمونه سوریه که روسیه برده . نمونه اتمی که روسیه برده . پس چرا کسانی در رسانه های فارسی با نقاب سلطنتی بختیاری روسی تبلیغ می کنند که اسرائیل سود برده و امریکا ، چون که اسرائیل متحد امریکا است ! مزخرف تر ازا ین استدلال مارکسیستی روسی در توجیه سیاست های امپریالیستی غارتگرانه و اشغالگرانه روسیه و رفتار دلال منشانه نژاد پرستانه مافیایی پوتین ـ دوگین با همه کشورهای منطقه و جهان ، حرکت جدید و هماهنگ مارکسیست های
Ortega killed 100 labour
همهٔ دیکتاتورها به یک نیروی نظامی «وفادار» و همدست احتیاج دارند ؛ درکشور ونزوئلا هم مانند ایران چنین احتیاجی بطور آشکارروال دارد. در آن کشوررئیس جمهورش ، نیکلاس مادوروبرای حفظ رژیم سوسیالیستی سبک کوبا را که از هوگو شاوزانقلابی به ارث برده اجبارأ امیران ارتش آن کشوررا در درآمد نفت آن کشورسهیم کرده . درحالیکه ارزش پول ملی به «صفر» رسیده و میلیونها شهروندان ونزوئلا بخاطر فقر وگرسنگی به کشورهای همسایه پناه میبرند امیران ارتش آنجا مانند سران سپاه پاسداران ایران زندگی لوکس دارند و صاحب دلارهای نفتی میلیاردی شده اند
خامنه ای به پایان سلام کن.
پلیس ونزودلا از مردم می خواهد با پلیس درگیر نشوند و خود داری پلیس از حمله به مزدم!
https://www.youtube.com/watch?time_continue=70&v=zS4I6gLmt-M
مادرو اگه ی جنتی داشت الان طرف نماینده مجلس نشده بود شاخ بشه))