(+عکس، ویدئو) روز یکشنبه ۱۶ ماه ژوئن برای نخستین بار در شهر لسآنجلس، نمایش کوتاه و تکپردهای «تشنه انتقام» یکی از آثار اولیه، منتشرنشده و کمتر اجراشدهی غلامحسین ساعدی (گوهرمراد) به کارگردانی داریوش ایراننژاد، بازیگر و کارگردان تئاتر ساکن جنوب کالیفرنیا، بر روی صحنه تئاتر «مگنین» در مرکز هنری «اسکریال» به اجرا درآمد و مورد توجه تماشاگران که بخشی از آنها را چهرههای سرشناس رسانهای و هنرمندان ساکن لسآنجلس تشکیل میدادند قرار گرفت.
کمدی «تشنه انتقام»، داستان نویسنده معروفی (با بازی داریوش باقری) است که دچار بازماندگی ذهنی شده و به دنبال سوژهای برای پاورقی تازهاش وارد ماجراهایی میشود و به ناچار از کارگر خانهاش– شعبان (با بازی شهرام بروخیم) و گداعلی- فقیر محله– (با بازی داریوش ایراننژاد) کمک فکری میگیرد.
در این اجرای تازه، نمایش «تشنه انتقام» عینا با همان شیوههای کلاسیک زمان ساعدی به روی صحنه آمد و به یاد دورانی که «لالهزار» قلب تپنده تئاتر و هنرهای نمایشی ایران بود، نمایش با اجرای سه پیشپرده سیاسی، اجتماعی از پرویز خطیبی آغاز شد و بازیگران با تغییر لباس و چهرهآرایی، نقشهای پیشپردهخوانانی چون مجید محسنی، نصرت کریمی و مرتضی احمدی را با تصنیفهای پرویز خطیبی بر روی صحنه بازسازی کردند.
پیشپرده «دیشب تو لالهزار» با بازیگری داریوش باقری:
پیشپرده «دعانویس» با بازی داریوش ایراننژاد:
دکتر غلامحسین ساعدی که درسال ۱۳۶۴ درسن ۵۰ سالگی و در اوج نومیدی در شهر پاریس درگذشت، یکی از بزرگترین چهرههای تاریخ ادبیات ایران، یکی از برجستهترین داستاننویسان و به ویژه نمایشنامهنویسی دهه چهل خورشیدی ایران به شمار میرود. نویسندهای که آثار او آمیزهای است از خیال و واقعیت، و نمایشنامهنویسی برخوردار از زبانی قوی و موثر که دردها و رنجهای جامعه را به خوبی میشناخت و میتوانست تاثیرات عمیقی بر خواننده و تماشاگران آثارش بگذارد. ابعاد کار ساعدی از زمان و مکان خویش و از صرفا یک نثر ادبی و نوشتاری سرگرمکننده و لذتبخش فراتر میرود. نمایش طنز اجتماعی «تشنه انتقام» او نیز نموداری است ازگوناگونی، عمق و وسعت آثار این نویسنده که پس از گذشت سالها، هنوز معتبر است.
قسمتی از نمایش «تشنه انتقام»:
داریوش ایراننژاد فارغ التحصیل رشته تئاتر از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران هم با بیش از ۴۰ سال پیشینه هنری در کار بازیگری، کارگردانی و تعلیم بازیگران جوان، از دهه ۷۰ میلادی علاوه بر بازی در نقشهای کلیدی در آثار ارزنده نمایشی جهان از جمله «کرگدن» از اوژن یونسکو، «ملاقات با بانوی سالخورده» فریدریش دورِنمارت با کارگردانی حمید سمندریان، «شش شخصیت در جستجوی نویسنده» اثر لوییجی پیراندلو، «دایره گچی»از برتولت برشت و نمایش «فالگوش» منوچهر یکتایی در ایران و آمریکا، بعدها در لسآنجلس به فعالیتهای هنری خود در زمینه تئاتر، فیلم و تلویزیون ادامه داد.
ایراننژاد در چند سال گذشته در فیلمهای سینمایی و برنامههای تلویزیونی متعددی شرکت داشته و چندین نمایشنامه از جمله «زندانی خیابان دوم» را تهیه و کارگردانی و در آن ایفای نقش کرده است. او در سال ۱۹۹۴ به همراه خلیل موحد دیلمقانی استاد تئاتر و فیروزه خطیبی بازیگر و نمایشنامهنویس، کانون تئاتر لس آنجلس را پایهگذاری کرد و ضمن اجرای اغلب آثار کلاسیک و مدرن تئاتر ایران در طول سالها، در چند نمایش از جمله «ملاقات در سلطنت آباد» اثر ضیاء مجابی (کارگردان تئاتر و سینمای هالیوود) درباره رویارویی محمدرضاشاه پهلوی با محمد مصدق در روزهای پیش از فرمان عزل او توسط شاه بازی درخشانی را در نقش مصدق ارائه داد:
داریوش ایراننژاد در نقش اصلی نمایشنامه «ماه در آینه» نوشته فیروزه خطیبی درباره عشق یک ویولوننواز یهودی به قمرالملوک وزیری به کارگردانی محمود بهروزیان بازیگر تئاتر و سینمای ایران نیز بازی کمنظیری را در کنار مهوش آژیر بازیگر ساکن سندیگو در نقش قمر ارائه نمود:
در گفتگو با کارگردان
داریوش ایراننژاد در مورد انتخاب نمایش کمتر اجراشدهی «تشنه انتقام» ساعدی میگوید: «در سالهای بازی در تئاترهای دبیرستان، با علاقهای که به هنر تئاتر داشتم، فرصتی پیش آمد تا دو نمایش «سلطان مار» از بهرام بیضائی و «آی بیکلاه، آی با کلاه» از دکتر ساعدی را با شرکت بازیگران صاحبنام آن زمان تماشا کنم و همین دو نمایشنامه مرا بیش از پیش مجذوب تئاتر کرد. زبان پر استعاره بیضائی و قلم روان و شیرین غلامحسین ساعدی در آن سالها، چنان در ذهن جوان من خوش نشست که امروز بعد از بیش از نیم قرن که «تشنه انتقام» مرا به انتخاب خود واداشت، با آغوش باز آن را پذیرا شدم چرا که فکر میکنم نمایشی است برای همه زمانها، در یک چهارچوب داستانی مملو از پیامهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی مهم و سرشار از طنز خاص ساعدی.»
ایراننژاد معتقد است کاراکترهای نمایشنامه «تشنه انتقام» ساعدی، امروز هم به همان شکل زمان او در جامعه حضور دارند: «این یکی از ویژگیهای آثار ساعدی است که تماشاگر میتواند شخصیتهای نمایش را که در طول زندگی با آنها بارها برخورد داشته به خوبی درک کند. مثلا شخصیت نویسنده، نموداری از تمام روشنفکرنماهایی است که چون هدف و مسئولیتی احساس نمیکنند، در درازمدت به بنبست فکری میرسند و به عبارتی دیگر کفگیرشان به ته دیگ میخورد؛ و یا شعبان (کارگر خانه) که ما را به یاد همه مردم ساده، صبور و مهربان کشورمان میاندازد. گداعلی هم که نمونهاش در همه اعصار و بهخصوص این روزها در همه جا و به هر شکلی، فراوان به چشم میخورد. او نمادی از همان واعظان غیرمتعظ و «ریاکار» است. همانهایی که جلوه در محراب و منبر میکنند و چون به خلوت میروند، آن کار دیگر میکنند.»
کارگردان «تشنه انتقام» در مورد استفاده از پیشپردههای پرویز خطیبی پیش از شروع نمایش میگوید: «در جلسهای که با فیروزه خطیبی داشتم صحبت از پرویز خطیبی و پیشپردههایش شد و کاری که فیروزه در قالب یک نمایش پر از نور و رنگ و تاریخ و هنر در دست نوشتن داشت. به باور من این فرم نمایشی، یعنی پیشپردهخوانی، همان استندآپ کمدی ایرانی است که به گونهای نجیبانه و با جاذبه شعر و موسیقی در زمانی کوتاه پیامهای ناب اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اخلاقی را برای جامعه بیان میکند. همانطور که در مورد نمایش«تشنه انتقام» گفتم، پیشپردههای جناب خطیبی هم برای همه زمانها و مکانها قابل اجراست و هر دو این بزرگواران با زبان مردم و آنچه از زندگی مردم و جامعه زمان خود میگیرند، هنرمندانه و با تعهد دست به روشنگری میزنند. درواقع هر پیشپرده، بیانگر شخصتی از افراد جامعه است که با گریم و لباس کامل تئاتری به همراه شعر و موسیقی خود یک نمایش کامل اما کوتاه سه تا پنج دقیقهای است که به نوعی کاری است پُستمدرن و جالب اینجاست که همانطور که این پیشپردهها در آن سالهای دور طرفداران بسیار داشت، در این اجرای تازه هم به همان اندازه مورد توجه تماشاگران قرار گرفت.»
*عکسها و ویدئوهای این گزارش توسط فریبرزیوسفی تهیه شده است.