همراه شو عزیز
همراه شو عزیز
تنها نمان به در
کین درد مشترک
هرگز جدا جدا
درمان نمیشود
دشوار زندگی
هرگز برای ما
بی رزم مشترک
آسان نمیشود
سروش دادور – گذار به دموکراسی بدون تلاش و پیکار پیگیر بدنه جامعهِ تحتِ ستم، کنشگران و رهبران جنبشهای دموکراسی خواه و پذیرش هزینههای آن در هیچ کشوری قابل تحقق نیست چراکه هیچیک از انواع نظامهای دیکتاتوری و ضد دموکراتیک بدون فشارهای اجتماعی و سیاسی و تغییر موازنه قوا نمیافتند و به دموکراسی گردن نمیگذارند.
فضای سیاسی ایران در ماههای اخیر پر بوده از تنشها و فرافکنیهایی هدفمند که جامعه معترض ایران را به سمت و سویی ورای آنچه باید سوق داده است.
در یک سال اخیر، خروج آمریکا از برجام، بازگشت مجدد تحریمها، تنشآفرینی رژیم وحشت در منطقه و آتشافروزیهایش، تهدیدات رو به افزایش در منطقه و خطر نزدیک یک جنگ احتمالی صدر اخبار را در پایگاههای خبری و به تبع آن جامعه ایران به خود اختصاص دادهاند.
جریانی که خواسته یا ناخواسته خیزش اعتراضی و ضد دیکتاتوری مردم ایران، در اواخر سال ۹۶ و تابستان ۹۷ را در انجمادی بهتآور فرو برد.
خیزش دی ماه ۹۶ که با سرعت هر چه تمامتر در بیش از ۱۴۰ شهر ایران فراگیر شد و حتی بعد از آن خیزش امرداد ۹۷ که نمونه کوچکتری از مدل خیزش دی ماه بود، چنان پویایی و شور خاصی را به کنشگران و جنبشهای دموکراسیخواهِ داخل و خارج، حتی تحلیلگران و سیاستمداران غربی بخشیده بود که اگر نگوییم همگان، میتوان گفت بسیاری از آنها بر این باور بودند که شیشه عمر رژیم ویرانگر اسلامی در ایران در حال ترک برداشتن است و دیر یا زود این جمهوریِ وحشت زائیده تفکرات افراطی خمینی و یارانش درهم خواهد شکست و ایران دیگر بار طعم آزادی و دموکراسی را خواهد کشید.
اما اتاقهای فکر رژیم وحشت اسلامی، با تجربهای که از سرکوبهای دوران ۴۰ ساله حکومت سالوسیشان بر ایران به دست آوردهاند فضای سیاسی، اجتماعی و رسانهای داخل و خارج را به سمتی سوق دادند که نظامی که همه باور داشتند به زودی از هم خواهد پاشید، چند صباحی دیگر بر کرسی قدرت و حاکمیت در ایران ماندگار باشد.
در اقدامی موذیانه تمامی دستهای شوم رژیم، از سرانش گرفته تا امامان جماعت و حتی لابیگرانش در اروپا و آمریکا، موج اعتراضات مردمی را به سمت چالشهایی سوق دادند که گویا هر آنچه روی داده است ناشی از خروج آمریکا از برجام است و تحریمهای آمریکایی.
اگر اقتصاد خراب و ویران است: مقصرش آمریکاست. البته نباید فراموش کرد بنیانگذار رژیم اسلامی گفته بود که اقتصاد مال خر است و خرها هم که به فکر ایران و ایرانی نیستند. آنها برای کشورهای غربی سینه میزنند و آنجا بساط چریدن خود را پهن میکنند.
اگر بیکاری و فحشا در ایران بیداد میکند: مقصرش آمریکاست.
اگر اختلاس و رشوه و فساد در جای جای بدنه حکومت اسلامی رخنه کرده است: مقصرش آمریکاست و این رشوهدهندگان و فاسدان، همه جاسوسان غربی هستند که برای تخریب چهره نظام ولایی به ایران آمدهاند.
اگر سیلی در کشور چنان ویرانگر میشود که بسیاری از هموطنان را به کام مرگ فرو میبرد: مقصرش آمریکاست و اساسا این شیطان بزرگ است که این سیل را راه انداخته و بعد از آن نگذاشته که کمکهای بشردوستانه وارد ایران شود.
اگر دستهی ملخها به ایران حمله میکنند: مقصرش آمریکاست زیرا او به شرکای منطقهایش خصوصا عربستان گفته که ملخها را به سمت ایران روانه کنند تا کشاورزی پویای رژیم اسلامی را نابود کند.
اگر قیمت گوشت قرمز در کشور بسیار بالاست: مقصرش آمریکاست زیرا صنعت هواپیمایی کشور را تحریم کرده و مانع واردات دام زنده با هواپیما به کشور شده است. دامهای داخلی ایران هم که گوشتی بسیار نامرغوب دارند و بهتر است توسط برادان قاچاقچی سپاه به کشور دوست و برادر همسایه یعنی عراق صادر شود تا آنها از این گوشت نامرغوب استفاده کنند. بجایش ایرانیان گوشت یخ زده برزیلی نصیبشان میشود. آیا شما اصلا میدانید برزیل کجاست؟! کشوری در آمریکای جنوبی. گوشتهایی دارد که همانند فوتبالش بینظیر است.
اگر سرمایههای کشور در سوریه، عراق، لبنان، بحرین و یمن خرج گروههای شبهنظامیمیشود: باز هم مقصرش آمریکاست.
و هزاران مورد ریز و درشت دیگری که تمامی آنها مقصرش آمریکاست.
این روزها هم که اخبار مربوط به نفتکشها، سرنگونی پهپاد آمریکایی، جنگ احتمالی و تحریم رهبر مسلمین جهان در بوق و کرنا میشود.
در اینکه تحریمها و چالشهای کنونی، عرصه را بر رژیم ملایان تنگ کرده است شکی نیست. رژیم در عرصه بینالمللی بسیار تحت فشار است و یکی از بدترین دوران ۴۰ ساله خود را طی میکند. اما در عرصه داخلی چه؟
تاثیر فشارهای خارجی بر رژیم ایران مقولهایست طولانی و فراتر از بحث ما در این برنامه که پیشتر به تفضیل در مقالات، برنامهها و تحلیلهای رسانهای به آن پرداخته شده است.
دموکراسی یک کالا و یا پدیده وارداتی نیست و هیچ قدرت خارجی هم نمیتواند آن را به زور به کشورهای دیگر صادر و یا تحمیل کند. اهمیت عوامل مثبت بینالمللی به عنوان یکی از فاکتورهای موثر در گذار کشورها به دموکراسی و طبعا حمایتهای جهانی از حقوق بشر و جنبشهای دموکراسیخواه مردمی که علیه دیکتاتوریهای حاکم بر خود مبارزه میکنند، اگر به دور از دخالت و تهدیدهای سرزمینی و اقتصادی باشد امری مثبت و موثر است.
اما آنچه امروز، جنبش دموکراسیخواهی در ایران بدان نیاز دارد بیشک باید در درون جامعه ایران جستجو شود. فراموش نکنیم که هیچکس طعم شیرین رهایی از بند ملایان و دموکراسی را به مردم ایران هدیه نخواهد کرد جز مردم ایران.
مذاکره با هدف آشتی ملی میان گروههای اپوزیسیونِ نظام مستقر، اوج گرفتن دوباره مبارزات ضد دیکتاتوری و رشد جنبش دموکراسیخواهی بیشک موازنه قوا را در ایران تغییر خواهد داد، یکی از شرایط لازم برای استقرار دموکراسی در ایران این است که بدنه خاموش نگاه داشته شدهی جنبشهای اعتراضی در درون کشور، دوباره شعلهور شود. این امر، با صدور بیانیه و فراخوان و ساعتها نشستن در مقابل دوربین و زدن حرفهای تکراری میسر نیست. یا بهتر است بگوییم تاثیر بسزایی ندارد. از سوی دیگر رژیم نیز در استفاده از این شیوهها چیرهدستی خواص دارد. از همین روست که بخش بزرگی از رسانههای خارجی را نیز همراه خود ساخته است و لابیگرانش در درون و برون مرز، بیانیهها صادر میکنند و برنامهها میسازند. این محدود به برخی رسانههای فارسیزبان نیست و طیف وسیعی از رسانههای زبان اصلی در کشورهای اروپایی و آمریکا را نیز در بر میگیرد. رپرتاژ آگهیهایی با که با صرف هزینههای گزاف و از جیب مردم ایران در رسانههای غربی بطور مستمر و روزانه منتشر میشوند گواه این حقیقت تلخ است.
اما هیچیک از این رسانهها قدرت یک خواست فراگیر مردمی را ندارند. اگر روزی، خواسته براندازی در ایران چنان فراگیر شود که جمعیتی میلیونی را به خیابانها بکشد، آن روز، روز پایانی جمهوری وحشت در ایران خواهد بود.