مجید محمدی – ناظران جامعهی ایران در سال ۱۳۹۸ با سه کلانواقعیت مواجه هستند:
۱. جامعه بیش از هر زمان دیگری از ایدئولوژی اسلامگرا و سبک زندگی حاکم فاصله گرفته است (فقط نگاه کنید به آمار سفر ۹۰۰ هزار اتومبیل به شمال کشور در ایام «ارتحال» و باور اکثریت به اختیاری شدن حجاب حتی بر اساس نظرسنجیهای دولتی)؛ اعمال سبک زندگی و ایدئولوژی اسلامگرایان حتی در قشر حاکم با مقاومت جدی روبرو شده است.
۲. شرایط اجتماعی و اقتصادی ایران در بدترین موقعیت در چهل سال اخیر است حتی بدتر از سالهای جنگ: ۵۵ درصد زیر خط فقر مطلق، بیکاری حدود ۴۰ درصدی و در برخی شهرها حدود ۶۰ درصد، حدود ۳ میلیون کودک کار، ۱۵۰ هزار معتاد کارتن خواب، و حدود ۷ میلیون معتاد؛ بدون چشم اندازی برای آینده.
۳. اتلاف، ناکارآمدی و فساد فراگیر و ساختاری در اجزای حکومت که شهرهی عام و خاص است و حدود هشتاد درصد از منابع ملی در اختیار حکومت را به تاراج و تخریب میسپارد.
سوالی که بعد از مرور این سه واقعیت که مقامات جمهوری اسلامی به صراحت از آنها سخن گفتهاند پیش میآید این است که چرا مردم ایران و به ویژه جوانان ایران حرکتی و اقدامی انجام نمیدهند؟ چرا جمعیتی که بیش از سه چهارم آن نقشی در روی کار آمدن رژیم نداشتهاند و آیندهی خود را در مخاطره میبینند اقدامینمیکنند؟ پاسخ این است که چهار دهه مقاومت در برابر تمامیتخواهی مذهبی جریان داشته و حکومت نیز با استمرار و با همهی منابع و بهرهبرداری از همهی زمینههای خشونت و تنفر با آن مقابله کرده است. کار به جایی رسیده که مقامات رسما از همپیمانی با حزبالله لبنان و حشدالشعبی و حوثیها علیه مخالفان داخلی سخن میگویند.
نتیجهی این تلاش بیوقفهی حکومتی، خستگی و کوفتگی اجتماعی است. جوامع نیز همانند افراد در مقاطعی ناامید و خسته و کوفته میشوند. کدام تاکتیک و تکنیک مقابله با رژیمهای دیکتاتوری در چهل سال گذشته به کار گرفته نشده است؟ جامعهای که چهل سال مداوم از همهی روشهای مبارزه علیه حکومتهای اقتدارگرا و تمامیتخواه بهره گرفته و با همهی روشهای خشونتآمیز سرکوب شده، در مقطعی خسته میشود. سیل مهاجرت به خارج ناشی از خستگی و کوفتگی است. شهروندان ایرانی دریافتهاند که وقتی نمیتوانند کشتی را نجات دهند حداقل باید خودشان را از آب بیرون بکشند.
«نمیتوانند»
بیش از دو میلیون هنگ کنگی تحت حکومت کمونیستی چین به خیابان میآیند تا با یک موضوع قضایی (استرداد مجرمان هنگ کنگی به دولت چین) مقابله کنند. این اقدام البته نشانهی درک و شعوری است که آنها از حقوق شهروندی خود دارند. اما دلیل این حرکت به تنهایی این نیست. بسیار بعید است که ایرانیان به تحقیرهایی که بر انها وارد میآید آگاهی نداشته باشند. آیا ایرانیان نمیدانند حجاب اجباری عامل تحقیر تک تک زنان و مردان ایرانی از جمله کسانی است که به حجاب باور دارند؟ مشکل دیگر کمبود یا فقدان آگاهی نیست. مشکل، فقدان شور و نشاط کافی برای احقاق حق است. میزان این شور و نشاط نیز بر خلاف ادعای مارکسیستها به فقر و غنای افراد مربوط نیست. صد سال زندگی هنگ کنگیها تحت یک حکومت خودمختار دمکراتیک و آزاد (در دوران استعمار بریتانیا) نه تنها انرژی و شور و نشاط انسان بودن را از آنها نستانده بلکه آنها را به شهروندانی مسئول و با نشاط تبدیل کرده است. آنها ثروت خویش را نیز مدیون همین شور و نشاط هستند. البته تلاش دولت کمونیستی بعد از پایان دوران قیمومیت بریتانیا این بوده که هنگ کنگ را هم مثل بقیهی چین به زندان مردمانش تبدیل کند.
بزرگترین میرات چهل سالهی جمهوری اسلامی نه کشتار ۶۷، نه به زندان فرستادن مجموعا صدها هزار مخالف (فقط هفت هزار نفر در سال ۹۷)، نه به هدر دادن چند تریلیون دلار منابع ملی و نه تبدیل کردن فرهنگ و هنر و رسانه و آموزش به تبلیغات سیاسی است؛ بزرگ ترین دستاورد آن القای حس دستبسته بودن و خسته کردن جامعه است؛ اینکه مردم نمیتوانند تغییری ایجاد کنند. در یک دورهی بیست ساله (۶۸ تا ۸۸ یعنی از پایان جنگ تا جنبش سبز) گروههایی از جامعه تلاش کردند با پیگیری تغییر از درون در چارچوب جناحی نظام نوعی نشاط خیالی را به جامعه تلقین کنند با این توجیه که نشاط خیالی بهتر از عدم نشاط است اما حکومت با همهی قوایش این سحر را نیز باطل کرد و نشان داد تغییر از درون هم یک توهم است و جناحها سر وته یک کرباساند. کالای امید چنان در جامعهی ایران نادر است که به قول سخنگوی دولت روحانی «مردم شریف ما دنبال بهانه برای بهبود و امید هستند» (فارس ۹ تیر ۱۳۹۸).
ناامیدی حاکم بر جامعهی ایران دقیقا ناشی از این احساس بیفایده بودن تلاش برای تغییر است. همهی اجزای حکومت با همهی منابع کشور چهل سال تلاش مداوم داشتهاند تا به مردم حالی کنند که «نمیتوانند» و در این تلاش ۴۰ ساله تا حد بسیاری موفق بودهاند.
سیاست «پشیمانسازی»
کارهایی که جمهوری اسلامی در طی چهل سال گذشته انجام داده تا مردم ایران از تغییر و امید به تغییر دست بردارند همه آگاهانه بوده است. وقتی چند ده یا چندصد نفر در هر یک از شهرهای ایران به هرگونه اجتماع و تظاهرات ضد تمامیتخواهی و اقتدارگرایی حمله کرده یا میکنند هدف پشیمان ساختن معترضان است. حرکتی از سوی تحولخواهان انجام نشده که با سرکوب با هدف منصرف ساختن مواجه نشده باشد. اگر این منصرفسازی در خیابان به انجام نرسیده بقیهی کار در زندان با شکنجه و در تلویزیون با اعترافگیری انجام شده است.
روحانیت شیعه از آغاز میدانست چه دارد میکند. روحانیت شیعه میدانست چگونه میتواند جامعه را رام سازد: سرکوب و تحقیر بدون وقفهی ناهمرنگها و پاداش دادن به دستبوسان. این قشر همچنین میدانست که قشرهای بسیاری بعد از مدتی خسته شده و تن در میدهند یا وانمود میکنند که تن در دادهاند که آن نیز برای سلب امید به تغییر به اندازهی کافی موثر است. مردمانی که چهل سال وانمود کنند تن در دادهاند عملا به تن در دادن عادت میکنند. آشنایی عمیق روحانیت با قشرهای مختلف جامعهی ایران این آگاهی را بدانان بخشیده بود که بخشی قابل توجه از جامعهی ایران به راحتی با پاداش و تنبیه به رام شدن تظاهر میکند و تنها بخش کوچکی آشکارا مقاومت میکند.
تغییر حوزهی کنش
جمهوری اسلامی برای مقابله با هرگونه مقاومت در برابر سیاست «پشیمانسازی» و القای «نمیتوانید»، جنبشهای قلابی مثل «مقاومت» در برابر «دشمن صهیونیستی» یا «اقتصاد مقاومتی» راه انداخته است. معلوم نیست چرا مردم ایران باید با مقاومت یک ملت دیگر را از میان ببرند، منابع خود را به جیب باندهای تبهکار مثل حماس و حزبالله لبنان بریزند و علیه آمریکا باشند تا بعد برای آن ریاضت بکشند. این جنبشهای قلابی که برای معرفی تبهکاران تحت عنوان انقلابی تعبیه شده برای فروش کالای قلابی به جامعهای است که برای سر بر آوردن به امید و نشاط و مبارزه برای فردیت، حقوق، و رفاه نیاز مبرم دارد. در ضمن این کالا به چپ اروپایی و آمریکایی نیز فروخته میشود (چپی که چشم بر همهی جنایات رژیم بسته و امروز همهی امکانات رسانهای و فکریاش در خدمت «نظام» است).
روحانیت همانطور که یک ایدئولوژی و نظام باور و رفتار قبیلگی را بجای اخلاق و معنویت به جامعهی ایران میفروشد منافع و جاهطلبیهای تروریستهای لبنانی و فلسطینی و عراقی را به مردم ایران به عنوان دغدغههای انسانی عرضه میکند. برای مردم ایران هم میماند کلیدهای پلاستیکی سازندگی و توسعه و امید و تدبیر که به ادارهکنندگان ماشین سرکوب برای چهار دهه داده شده تا با رنگ بنفش و سبز مردمان خسته از ناامیدی و نشاط را خستهتر و ناامیدتر سازد. مشکل اصلی اصلاحطلبان نه در تلاش برای کسب قدرت و ثروت بلکه فروش تحول و امید قلابی به مردم ایران بوده است.
«چیزی عوض نشده است»
پس از انتخابات دوم خرداد ۷۶ که حداقل بخشی از جامعه احساس میکرد به خامنهای «نه» گفته است کسانی که سر نخهای فضای سیاسی و تبلیغاتی را در دست داشتند برای چند سال مدام این سخن را تکرار کردند که «چیزی عوض نشده است.» آنها راست میگفتند اما رأیدهندگان به خاتمی دلشان میخواست فکر کنند که چیزی عوض شده است. در نهایت خامنهای با دادن سیگنال به حزب پادگانی خود برای بستن فلهای مطبوعات، حملهی مغولوار به خوابگاههای دانشجویی در تهران و تبریز و قتلهای زنجیرهای نویسندگان و فعالان سیاسی به آنها قبولاند که «واقعا چیزی عوض نشده است.»
خستگی جامعهی ایران در مقطع کنونی ناشی از کمبود خواب، کار زیاد، نوع تغذیه یا نوع کار در محیطهای اداری بسته نیست: به دلیل عزم جزم حکومت برای سرکوب و تحقیر دائمی در کوچه و خیابان و حتی در دریاچه و کوه و کویر است. از این جهت برای پشت سر گذاشتن این خستگی و کوفتگی نیاز است که مردم در یک مقطع این عزم جزم را بشکنند. بدون شکستن این عزم جزم، دمکراسی و آزادی و شفافیت و استقلال دستگاه قضایی در ایران غیرممکن است. حکومت را همین عزم جزم و ارادهی معطوف به قدرت سر پا نگاه داشته است.
این ارادهی محکم برای کسب و حفظ قدرت به هر قیمت در سالهای دهههای سی تا پنجاه خورشیدی در میان مذهبیون شکل گرفت و بزرگترین شکست حکومت پهلوی این بود که نتوانست این عزم را بشکند چون مقامات رژیم قادر نبودند میان دینداری و اسلامگرایی تمایز قائل شوند و نتوانستند خطر شبکهی رو به گسترش مذهبیهای سیاسی در کشور را درک کنند. مماشات سران رژیم با اسلامگرایان (تا حدی که تالیف کتب درسی دینی را بدانها واگذار میکردند) چنان عزم و ارادهای به اسلامگرایان بخشید که ما هنوز با آن درگیر هستیم. مشکل سیاست دولتهای غربی در برخورد با اسلامگرایان نیز نه موافقت یا مخالفت با حملهی نظامی بلکه به رسمیت شناختن این عزم و ارادهی اسلامگرایان برای سرکوب است. همین عزم و اراده برای سرکوب است که وقتی سرریز میکند به ترور در کشورهای اروپایی و بسط حوزهی نفوذ در منطقهی خاورمیانه ختم میشود. در برخورد با داعش هدف شکستن عزم و ارادهی معطوف به قدرت اسلامگرایان بود اما در برابر جمهوری اسلامی چنین هدفی به چشم نمیخورد.
علت مهم رکود سیاسی در کشور هجوم میلیونها گدا گشنه روستایی به شهر ها است میلیونها نفر انسانهای آزاده یا به خارج از کشور فرار کرده اند یا بیکارند. تمام کارمندان دولتی و نیروهای مسلح روستازاده اند و به هر ساز رژیم میرقصند وبا پراید و سمند و پژو و ماشینهای چینی و آپارتمان و وسایل مدرن خانگی دارند مثل خر کیف میکنند یا عازم مکه و کربلا و مشهد و قمند یا میروند آنتالیا و آلانیا و ارمنستان عرق خوری و جنده بازی و در تمام انتخابات شرکت میکنند.خداوند بر تعدادشان بیفزاید الاهی آمین و حسود هرگز نیاسود بترکه چشم حسود
در پایان: ایرانی اگه پلن درستی بهش بدی به مرور اجرا می کنه. حرف های مسموم و غلط مثل دست ترامپه و آمریکا بخواد میشه و آمریکا نمی خواد یکی مثل شاه وایسه جلوشون بگو قیمت کالا بره بالا نفت میره بالا و فلان پس آمریکا نمی خواد اونم نخواد نمیشه تو کوچه خیابون ایران هست. آخوند در فریبکاری دست پرورده بریتانیاس به هر حال. دست کم نگیرید. ما باید به مردم بفهمونیم اساس جنبش ها تعداد تو خیابونه نه حرف ترامپ نه مکرون نه هیچ کس دیگه. به تعداد کف خیابونه. لابی آخوندا تو آمریکا رسانه فلان همش برای جلوگیری از تعداد کف خیابونه. مردم باید قدرتش رو بدونه.
ادامه: مشهد اولش جمع شدن بگن گرانی و روحانی فلان و فلان. تعداد که بالا رفت روحیه گرفتن جرات پیدا کردن یه دفعه شد پهلوی پهلوی. باید یه فکر اساسی به حال این که بشه این مشکل رو حل کرد بکنیم. نه که به مردمی که می خوای بیان تو خیابون حرف ناجور بزنی. مردم ما مردم بدی نیست. راه بلد نیست. خیلی از صفات بدی هم که ایرانیا دارند ریشه تو نارضایتی جنسی داره. ولی همه سکوت می کنن وای وای بده این حرفا. فرهنگ جنسی مملکت ما غلطه. پشت سر هم حرف زدن حسادت فرصت طلبی همه مانور برای همینه. با چند تا روانشناس صحبت کنید.
جواب بهرام پارسی و علی تبریزلی با هم. ۱- ۸۸ به نتیجه نرسید چون اصلا در پی براندازی نبودند اون مثلا رهبرانش. از موسوی و کروبی آدم در میاد؟ ۲- آقای علی که گفتی مردم ایران فلان و فلانن. استاد! مردم هیچ کدوم از اون صفاتی که شما می گی نیستند. می خوان کار تموم شه. ولی برنامه و سازمانی در کار نیست. الان دیوار نویسی و شعار نویسی فرشگرد خوبه. یه پلنی داره حداقل. می گه چی کار کنی تو این فاز. باید این جوری کار کرد. همه می گن خوب مردم بریزن تو خیابون تموم کنن کار رو دیگه. بفرما لنگش کن. باید جمعیت کافی برای مبارزه اولیه با مامورا باشه.
اینها کوچکترین صدای اعتراض را به رسمیت نمیشناسند (مثلا ببنید در مقابل خواست حجاب اختیاری یا حضور بانوان در ورزشگاه چقدر مقاومت میکنند!) فقط زمانی اعتراض جواب میدهد که اینها کاملا ضعیف شده باشند و ضربه آخر را مردم بزنند
این رژیم بسیار خونخوار است از کشتن هم ترس و عذاب وجدانی ندارد برای زندانی کردن چند میلیون نفر هم جا دارد. اینها فقط با جنگ و یا تحریم های نفتی و مالی بسیار سنگین از بین میروند و الا تظاهرات میلیونی بدون هدف هم نتیجه ای نمیدهد و مثل ونوزوئلا و ایران سال ۸۸ مردم اگر فقط بیان تو خیابان بعد برن خونه شون بشینن هیچ نتیجه ای نمیگیرن باید تا زمان حصول نتیجه در خیابان ماند و ارگان ها و مراکز نظامی را تصرف کرد (که در این صورت قطعا خامنه ای دستور قتل عام همه مردم را صادر خواهد کرد) که برای جلوگیری از سرکوبو قتل عام مردم باید دخالت خارجی صورت بگیرد.
تجربه شخصیم به من میگه هر حرکتی تا هدفش تعیین نشه و در کنار هدف مندی ابزار مناسبش هم تامین نشه بدون شک به شکست می انجامد.مثال ساده این موضوع درس خوندنه؛شما وقتی می دونی هدفت و آتیه ای که در پس تحمل سختی های تحصیل در انتظارت هست چیه و همچنین به کتب و جزوات و فیلم های آموزشی باکیفیت دسترسی داری کیفیت درس خوندنت ده ها برابر زمانی است که نه هدف روشنی از تحصیلات داری و نه اساتید باسوادی داشتی که بتونن جزوات و منابع درسی کاملی رو در اختیارت بگذارند.فضای سیاسی ایران هم امروز درگیر اعوجاج و عدم شفاف سازی آلترناتیو بعد از ج.ا و همچنین فقدان محرز رهبری خردمندانه و مقتدر است
مشکل اپوزیسیون انحصار طلب ، روسی ، ضد امریکا ، ضد اسرائیل ، است که واقعا با رژیم در دیکتاتوری ، انقلاب فرهنگی ، امریکا ستیزی ، سانسور دگر اندیشان، تهمت زنی به دگر اندیشان ، برچسب زنی به دگر اندیشان هیچ تفاوتی ندارند. اگر دارند بگویید ما بفهمیم ! چرا توده ایها ، فدائی ها ، ملی مذهبی ها نمی گویند نظر انها نسبت به این روسی گری رژیم و فروش کشور به روسیه و اعراب بعثی روسی و چپ های روسی ونزوئلا و کره و نیکارگوا و بولیوی چیست ؟ چرا زیر نقاب احزاب و افراد دیگر میروند ؟ ولی همان حرفهای طبری ـ کیانووری ـ اشرف دهقان ـ جزنی را میزنند ؟
ملت اشکالی ندارد . ملت امریکا و اسرائیل و شاهنشاه متحد امریکا را می خواهد و به روسیه و سوریه و فلسطین و .. که وجه مشترک و عریان کننده همسویی اپوزیسیون قلابی ( توده ای ، فدایی ، ملی مذهبی ، …) با خامنه ای مسیح چهره پوتین و سپاه قزاق و نیروهای امنیتی توده ای ـ روسی است ، لعنت می فرستد . چند بار بگویند سوریه را رها کن ؟ نه غزه ، نه لبنان ، جانم فدای ایران ؟ مرگ برروسیه ؟ دیدید چه کسانی از این شعار ها بر افروختند و شب خوابشان نبرد . مشکل اپوزیسیون انحصار طلب ، روسی ، ضد امریکا ، ضد اسرائیل ، است که واقعا با رژیم در دیکتاتوری ، انقلاب فرهنگی ، امریکا ستیزی ، سانسور دگر اندیشان، تهمت زنی به دگر اندیشان ، برچسب زنی بگ دگر اندیشان هیچ تفاوتی ندارند. اگر دارند بگویید ما بفهمیم !
۳- وقتی تو تاکسی میشینی یا با یه کارگری آدم ناراضی حرف می زنی، می گه فرض کن برم اعتراض اعتصاب کنم اجاره خونه ام رو کی می ده. زن و بچه ام رو چی کار کنم؟ با این همه بدبختی دو روز کار نکنم همه چی به هم میریزه. اگه میشد یه جوری این مشکل رو حل کرد کلی آدم میومد سمت معترضین. این ها اون چیزی بود که به نظر من شهروند عادی غیر متخصص میاد. باید با جامعه شناس ها و جنبش شناس های خارجی یا داخلی که چپ و کمونیست نباشه حرف زد و راه حل پیدا کرد.
۲- پاسخ به سوال خوب می گی چی کار کنیم؟ بریم سر خیابون داد بزنیم؟ بگیرن ببرنمون؟ که چی بشه. این مکالمه تکراری هست که خود من بالای ۱۰ بار با دوستام برامون پیش میومد تو ایران. چون اون تعداد اولیه زیاد نیست، آدم گیر میکنه. نمی دونه چی کار کنه. چون طرف می گه با هر بدبختی هست فعلا زنده ایم. ولی به این فکر نمی کنه ممکنه تو تصادف از ماشین های داغون بمیره یا تو زلزله تو خونه غیر استاندارد. یا تو بیماری نبود امکانات پزشکی کافی. یا سرطان آلودگی هوا و آب و پارازیت. اون جرات اولیه خیلی مهمه. تعداد بالا میره آدم قوت قلب می گیره.
چند تا نکته به ذهن من میرسه: ۱- ورزش! جدی می گم. جامعه رو به ورزش سوق دادن خیلی مهمه. خیلی از باشگاه ها رو تو ایران کردن محل فروش مواد و قرص. هدف دارند. خود آخوندا ولی ورزش رزمی انجام می دن! برای ورزش تو خونه یا پارک ها که نیاز نباشه آدم بره تو شیره کش خونه هایی که اسمش باشگاه هست، برنامه های زیادی به زبون انگلیسی هست. میشه این ها رو تهیه کنیم با زیرنویس یا ترجمه فارسی و مردم یاد بگیرن و انجام بدن. اونم نه ورزش کم برای تندرستی پایه. ورزشی که آمادگی بدنی خوب به ملت بده.
پس از توافق بیبیسی فارسی با حکومت ایران مبنی برپذرش محدودیتها از جمله استفاده نکردن از گزارشهایی که خبرنگاران بیبیسی جهانی در ایران تولید میکنند!!٬ مجری خانم استمرار طلب بیبیسی فارسی با دعوت از چند مهمان سعی میکرد ثابت کند با آمدن ریسی اصلاحات پدید آمده !! ولی روزنامه نگار مقیم ایران گفت همچنان نوشتن ًفاضل لاریجانیً ممنوع است و مهمان استمرار طلب گفت سالیکه نکوست از بهارش پیداست ! و.. خلاصه نقشه خانم مجری شکست خورد!
اگر رژیم اخوندی توانست از دارائی ملت بدزد و خرج اسد در نگهداری حکومتش کند . امروز در جهان کسی نیست که از رژیم مارکسیست اخوندی حمایت کند . نه انگلیس و نه روسیه ، برگ برنده امروز ، در این کیش و مات شطرنج مبادلات سیاسی ، تنها بدست ملت ایران است . و ان هم با برکشیدن شعار ، رضا شاه روحت شاد می باشد . رژیم اخوندی مارکسیستی و کل اپوزیسیون جعلی اینقدر که از شعار رضاه شاه روحت شاد میترسند ، از هیچ قدرت دیگری در جهان نمی ترسند .
حقیقت دین دانش درونی است تقریبا هر آنچه به عنوان دین عرضه می شود به واقع نوعی ایدئولوژی است .مردم با عشق و علاقه به دین یا حقیقت دین به دنبال راه هایی می روند که توسط افراد دیگری تدوین شده حالا اگر بخواهی مردم را از پیروی ارازل بازداری تصور می کنند می خواهی او را از باور های قلبی یا درونیش جدا کنی . این کار زمان بر است . . این طور نتیحه می گیرم مباحث نقد دین یا آنچه دکتر شریعتی از جامعه شناسی دینی مطرح می کرد می بایست به دنبال ارزش ذاتی انسان منعکس در آیاتی مانند ” و نفخت فیه من روحی ” و لا اکراه فی الدین باشد .
الان شرایط کاملا با سال ۸۸ فرق میکند.هم اکثریت مردم این رژیم را نمیخواهند هم شرایط بین المللی به نفع مردمه فقط نیاز به تجمع میلیونی در تهران و کلان شهرها داریم که نیاز به ساماندهی داره و پافشاری بر تجمع. اگر یادتون باشه در سال ۸۸ تا وقتی مردم میلیونی تظاهرات کردن رژیم جرات سرکوب رو نداشت وقتی شروع کرد به سرکوب که توانست با حربه مردم رو متفرق کنه
مصاحبه اخیر با شاهزاده پهلوی در راستای فراخوان ملی و پاسخ ایشان همین بود: ایرانیان هنوز (بعد از چهل سال) برای یک قیام ملی زمان نیاز دارند.
شاه فقید همه نوع خدمت به ایران و. ایرانی کرد. اما کتاب بدستشان نداد. که چشمشان باز شود و بداند که داشتن مغز برای فکر کردن هست و پیشرفت و نه خیانت.
ملتی که ضد خودش هست و هیچ گونه اتحادی باهمنوع خود ندارد، بازیچه دست اخوند و پاسدار و بسیجی خواهد. ماند
ملتی که باورهایش بر روی خرافات، اقتصادش بر روی دلالی، دستفروشی، دزدی و سر هم کلاه گذاشتن و دینش بر پایه دروغ و افترا استوار است، پذیرش هرگونه تحقیری را دارد و بدیهی است که این اجازه را به چنین رژیم اجنبی پرست اخوندی میدهد که همانند ۴۰ سال گذشته با خرافات و چرندیات مذهبی مشغولشان نگاه دارد و منابع ایران را به یغما ببرد، ناموسشان را به عرب بفروشد. و در ازایش دم بر نیاورد.
پابرجا ماندن رژیم ج.ا. نه فقط بدلیل سبوعیت این سیستم هست که نااگاهی هموطنان ما و فرای ان عدم درک کافی از تحولات و واقعیات در جهان هست.
خواندن همه روزه فهرست حوادث در شبکه های اجتماعی دال بر محیط بودن و اگاهی سیاسی، فرهنگی، علمی و هنری نیست.
اگر اگاهی کافی در زمان جنبش سبز وجود داشت، مردم جلوتر درک میکردند که این رژیم از طریق مزدور خائنی بنام موسوی/کروبی چه کلاهی برای این ملت دوخته.
“روحانیت شیعه از آغاز میدانست چه دارد میکند. روحانیت شیعه میدانست چگونه میتواند جامعه را رام سازد: سرکوب و تحقیر بدون وقفهی ناهمرنگها و پاداش دادن به دستبوسان.”
نفوذ ملایان از ۱۴۰۰ سال قبل شروع شده و در دوران صفویه به اوج رسید و سبب نابودی آنها و کشور ایران شد. با ظهور نادر شاه افشار و علیرغم فشار او بر ملایان بعلت نفوذ عمیق در ذهن و فکر توده مردم با داشتن ریشه های عمیق سر بر آوردند. اما خوشبختانه در قرن بیست و یکم و با استفاده از امکانات و آگاهی نسل جوان چشم انداز روشنی دیده می شود.
تجربه تاریخی نشان میدهد هیچ حکومت فاشیستی را مردم نتوانستند سرنگون کنند. آلمان نازی خمرهای سرخ حتی حکومت پینوشه که توتالیتر بود با قیام مردمی برکنار نشد.حال حکومت ماورا فاشیسم مذهبی را چگونه مردم دست تنها میتوانند سرنگون کنند.بدون حمایت بین المللی ویک مبارزه فداکارانه واز خودگذشتگی امکان کنار رفتن این حکومت ممکن نیست.
چرا مردم کاری نمیکنند؟
به خاطر اینکه مردم ایران دورو، فرصت طلب، سودجو، چاپلوس، ترسو، بزدل، متملق، پول پرست، بی خا*ه و بی غیرت هستند.
در پاسخ به بهرام پارسی.
چرا جنبش سبر سرکوب شد.
به خاطر اینکه میر حسین موسوی هم یک آخوند کراواتی بود و حامی این رژیم جنایتکار. شعار الاغ های طرفدار موسوی این بود: یا حسبن میر حسین.
کدام آدم عاقلی دنبال این شعار ها میرود؟
زنده باشی آقای محمدی؛ اگر اتفاقی در این کشور افتاد و جامعه روزی هوای آزادی را تنفس کرد باید مدیون روشنگرهای شما بتشد
درصورت واقعیت بیان دول خارج به خصوص اروپا درخصوص حمایت از ملت ایران کمترین حرکت عدم پذیرش حاکمیت بعنوان نماینده به حق ملت ایران تا وقوع یک همه پرسی وبدست آوردن اکثریت آرا جهت بقایشان بعنوان دولت برگزیده ملت است و تا آن موقع عدم پذیرش و برسمیت نشناختن این دولت مانند دولت فلسطین است
تحلیل بسیار سطحی و تکرار مکررات. من واقعا نمیدانم کجای این مطالب، تحلیل بود.
آنچه مسلم است و مانع اعمال اراده مردم میشود حمایت دول غرب بهخصوص اروپا و حزب دمکرات آمریکا از این رژیم نا هنجار و حیوان صفت است آنها بدون توجه به خواست ۸۰ ملیون جمعیت ایران تنها به منافع خویش مینگرند و این رژیم برآورد کننده این منافع برای آنانست اگر یک دولت ملی گرا روی کاربیاید اولویت را مردم قرار دهد دیگر منافعی برای غرب ندارد و آنها دلیلی برای این تحول نمی بینند برای همین واژه موحوم حفظ برجام را به جای حفظ رژیم بکارمیبرند
البته طرف صحبتم با کسانی نیست که سابقاً پیرو این افکار بودن و الآن طریقه فکریشون عوض شده. بلکه با کسانی است که حتی همین الآن هم از دوره شاه فقید به بدی یاد میکنن
برای مطالعه درباره سرنوشت پناهندگان چپی (همون خائنینی که باعث روی کار اومدن این رژیم شدن) به شوروی رجوع شود به مقاله ای به نام “سرنوشت تلخ ایرانیان مهاجر در شوروی”.
بسیار زیبا نوشتی اسد خان
جالب اینجاست که حتی همین حضرات امروز هم میگن که در زمان شاه آزادی احزاب و مطبوعات نبود. آخه یکی هم نیست به این آقایان بگه که مدینه فاضله شما که شوروی تک حزبی بود. کشوری با یک کانال خبری دولتی. شما دیگه برای ما از آزادی احزاب و مطبوعات حرف نزن
امیدوارم به کسی برنخوره ولی رفتار کسانی که ناامید از نجات کشتی شدن و بیخیال زادگاهشون شدن اشتباه بود. کاش میتونستن از تصمیم خودشون دفاع کنن ولی از نظر من اشتباه بود. این دنیا همش تفریح و لذت نیست که پامیشن میرن کشورهای درجه یک کاش میموندن و با علم و قدرتی که داشتن ما رو کمک میکردن. کاش نمیرفتین. گذشته ها گذشته انسان سالم همیشه کار درست رو انجام میده. الان کار درست چیه؟! شما اونور آزاد و عاقل ترید امثال ما رو تنها نگذارید حالا که به قایق یا ساحل نجات رسیدید بیایید این کشتی رو نجات بدید. برگردید به زادگاهتون هنوزم وقت هست
با تشکر از جناب محمدی بابت تحلیل کامل و دقیقشان .یک نونه برای اثبات ادله ی مقاله اینکه همین چند هفته پیش بحث جنگ راه افتاده بود و بسیاری از مردم با خوشحالی از حمله ی امریکا صحبت می کردند چون می دانند در مقابل رژیم با تظاهرات میلیونی هم کاری نمی توان از پیش برد .مثلا نتیجه ی آخرین تظاهرات میلیونی و میدان میلیونی آزادی در ۲۵ خرداد ۸۸چه شد ؟ چرا جنبش سبز به راحتی سرکوب شد؟چون تنها هنر رژیم تروریسم , گروگانگیری و ایجاد رعب عمومی در ایران و خاورمیانه است و از کشتن چند هزار نفره نیز ابایی ندارد (جنایت رژیم در حمایت از اسد خونخوار در سوریه ) .
درود بر اسد خان . رضا شاه روحت شاد .
۳=
و ادعای مسخره آقا شاه نمیگذاشت ما کتاب بخوانیم ( هر وقت به این دسته از آدم ها برخورد میکنم میگویم خیلی سریع نام ۵ کتاب اخیر را که خوانده ای با نام نویسنده و یا مترجم و نام انتشاراتی آنرا بگو که البته جواب معلوم است ) و جمع شدن مشتی معلوم الحال همراه در ده شب شعر انجمن گوته در سفارت آلمان یعنی حامی امروزه ملاها که جرقه این شورش ننگین را زدند هیچگاه نمیتونست کمر رژیم با ثبات شاه را بشکند و اتفاقا اینکه شرکت نفت جاییکه به نحوی هیچگاه از نفوذ عوامل انگلیس خالی نبود آخرین تیر خلاص را میزند خود گویای این دسیسه بود . مردم سال ۹۶ از جا بلند شدند و سال ۸۸ ولی این قدرت ها که هدفشان چیز دیگریست از ان پشتبانی نکردند و نخواهند کرد
۲=
امروزه که حتا توالت رفتن مردم هم کار سیاسی تلقی میشود , تو سری و شلاق را تحمل میکنند , لباس خود را باید مطابق میل رژیم بر تن کنند , برای دانشگاه رفتن باید از هزاران فیلتر عبور کنند , پول های کلان برای حق تحصیل به پردازند , اجاره خانه های سر به فلک کشیده را تحمل کنند , قیمت های سرسام آور مایحتاج روزانه را تحمل کنند و هزاران مشکلات دیگر را که همه از ان آگاهیم یکپارچه به خیابان نمیریزند ولی زمان شاه ایران ساز که تمام اینها فراهم بود ان روزگار به وجود آمد . ایران را در قلب خاورمیانه قدرت های بزرگ چنین میپسندند وگرنه بهانه مشتی ابله که نام روشنفکر بر خود گذاشته و,,
۱=
اتفاقا جواب این سوال چرا حرکتی از سوی مردم خواب زده صورت نمیگیرد بسیار روشن است و حقانیت کسانی را ثابت میکند که سالهاست فریاد میزنند این مثلا انقلاب با دسیسه تمام دولت های بزرگ انجام شده و با فریب احساسات این ملت شدیدا احساساتی , به طوریکه برای ملت نا آگاه ان روزگار طبق گفته ها و خوانده های آنزمان در اول هدفی موجود نبوده و حوادث هر روز با بزرگ نمائی و فریب رادیوهای بیگانه و پخش آنها توسط مشتی زخم خورده از رژیم شاه ( غارتگران امروز ایران ) ماجراجویی های روز بعد را رقم میزد تا میوه رسیده ای نصیب بیسوادترین , ابله ترین و خونخوار ترین موجود ماقبل تاریخ یعنی خمینی شود وگرنه چرا …..
میدونم که بخاطر شباهت این نظر من با بعضی مدافعان مجاهدین، برخی ممکنه من رو طرفدار اونها خطاب کنن. ولی نه. من طرفدار مجاهدین نیستم که هیچ، بخاطر دلایلی منجمله عدم انتقاد پذیری و نبود شفافیت در بحث منابع مالی این گروه منتقد جدی اونها هم هستم
من بیشتر طرفدار اتحاد جمهوری خواهان و پادشاهی خواهان هستم که متأسفانه هنوز محقق نشده و هر کدوم بر ساز خودشون میزنن
قبول دارم که مردم تا حدودی ترسیدن و دچار یأس شدن. ولی معتقدم که بخش بزرگ اون نه بخاطر حکومت، بلکه ضعف اپوزیسیون در اتحاد هست. اینکه متأسفانه حتی مخالفان حکومت هم دچار فرهنگ غلطی که در این چهل سال بوجود اومده شدن و خودشون رو محور قرار میدن و حتی حاضر نیستن بخاطر مردم از بعضی ادعاها کوتاه بیان تا به اتحاد برسن. عدم سازماندهی و چند دستگی اونها موجب میشه که مردم تو دلشون خالی شه. چون که ناسلامتی جایگزین حکومت رو قراره اپوزیسیون به مردم معرفی کنه
یکى از مشکلات نبود انگیزه
نداشتن اعتماد و اطمینان به افراد و گروه هـاى مثلا سیاسى است ( روزنامه نگار و شاعر و ترانه سرا وووووو)
افرادى که ۴٠ ساله بر نافرمانى مدنى تاکید میکنند تا شاید ۴٠ سال بعد ج ا عوض بشود ( از بین بردن امید ) شاید اینهـم یک بازى است ؟؟؟؟؟
در این نوشته از امار خودکشى (نبود امید ) در یک کشور اسلامى اشاره نشده
چرا سازمانهای مدعی رهائی خلق که زمان شاه فقید دست به اسلحه برده بودند و سرباز و پاسبان و امریکائی در ایران ترور میکردند امروزه رفتند زیر لحاف و از چریک رزمی فدای و مجاهد ، به چریک بزمی کنسرت و جشن و گردهمائی سازمان و هواداران خود در خارج کشور تبدیل شدند . ان وقت ملت دست وپا بسته را متهم به بی عملی میکنیم . رضا شاه روحت شاد .
این حکومت مثل حکومت زیادبن ابیه در فارس است راس آن افرادی چون زیاد زنازاده هستند.عده ای تطمیع می کند عده ای را شکنجه- دانایان را زندانی – عاقلان را فراری- رهبران را تکه تکه می کند نا یک آخوند مفعول – یا یک قاتل ذاتی مثل رییسی حاکم شود و در لوای او مفتخوران- وطن فروشان- تازیان تروریست عراقی و فلسطینی و لبنانی مثل زمان محمد ایران را غنیمت خود بدانند و آن را به تاراج ببرند آگاهی است که موجب می شود که هزاران نادر شاه یا هزاران متفکر دیگر طومار این تازیان پست و ملا های مفتخور انگلیسی و دینی که می خواهد همانند زمان علی ایرانیان را از دم تیغ بگذراند درهم بپیچد