مجید محمدی- حکایت سیاستورزی اصلاحطلبان در چارچوب نظام جمهوری اسلامی حکایت دینسواری، امتیازخواهی، تحقیرپذیری، مالهکشی، و مداحی و ستایش قدرت است؛ حکایت خودحقپنداری، خودمصلحپنداری، خودمیانهروپنداری، خودصلحطلبپنداری و خوددلسوزپنداری بدون آنکه در مقام عمل شاهد و نشانهای برای آنها وجود داشته باشد. جریان اصلاحطلبی در عمل بجای اصلاح روندها با فروش توهّم تغییر، به عمر رژیم نکبت افزوده و در برابر، سهمی از قدرت را به خود اختصاص داده است. اصلاحطلبان نخست سرنوشت سیاسی خود را به دست ولی فقیه و ایدئولوگهای اسلامگرا و سازمان روحانیت شیعه میسپارند و بعد از آنها حقوق مقیدهی خود از جمله سیاستورزی را گدایی میکنند.
نصیحت حاکمان بجای قدرت بخشیدن به شهروندان
به لحن آنها در بحث از موضوعات سیاسی روز نگاه کنید: بجای تاکید بر دمکراسی بیقید و شرط و آزادیهای غیرمقید به تفسیر و ارادهی قدرتمندان و دعوت عمومی به اعتراضات عمومی علیه رژیم نکبت، مدام حکومت را نصیحت میکنند که کمتر حقوق «آنها و دوستانشان» را نقض کند، نصایحی که چهل سال است به سطل زباله ریخته شده است. در مقابل هم به مردم توصیه میکنند «به خاطر ایران»، ایران را به حکومتی که چهل سال است آن را تاراج کردهاند بسپارند (سخن خاتمیدر تشویق مردم به شرکت در انتخابات ۹۸) روش سیاستورزی آنها روش خواجگان ایرانی دربارها در دوران مغول و ایلخانی است و نه حتی شبیه به دوران مشروطهی ایران در بیش از یکصد و ده سال پیش. این گدایی از حاکمیت و درخواست تن در دادن به ذلّت از مردم ناشی از باور اصلاحطلبان به این موضوع است که مردم ایران نه قدرت و نه صلاحیت کسب آزادی و دمکراسی دارند و حاکمان باید به تدریج در چند صد سال آیندهبخشی از آنها (البته نه آزادی مذهب و نه آزادی زنان) را به مردم عطا کنند.
موضوع نصیحت حاکمان
اصلاحطلبان مدام حکومت را از براندازان میترسانند تا خود بتوانند در چارچوب سیاستورزی «رمهوار» سهم بیشتری از منابع قدرت و ثروت و منزلت به دست آورند. ترس از براندازی برای آنها راهبردی است چون در صورت پایان جمهوری اسلامی منافع اصلاحطلبان نیز مخدوش میشود. البته حاکمان تنها در محدودهای که برای فریب جامعهی جهانی و جامعهی ایران (در اینکه در ایران رقابت سیاسی وجود دارد) لازم است به آنها فرصت سیاستورزی (نصیحت حاکمان و اقدام سیاسی در محدودههای ایدئولوژیک نظام) میدهند و نه بیشتر.
حفظ خیمهی نظام
ولی فقیه از منظر اصلاحطلبان خیمهی نظام است حتی اگر دستگاهی فراقانون، نظارتناپذیر و غیرپاسخگو بوده و آنها را نیز مورد تنبیه قرار داده باشد. به همین دلیل اصلاحطلبان در داخل و خارج از تحریم خامنهای توسط ایالات متحده دلآزرده شدند. برای آنها تحریم خامنهای «مبتذل» است اما دعوت حکومت به سرکوب معترضان در دی ۹۶ وظیفهی دینی و میهنی. جایگاه و مقام ولایت فقیه برای آنها مقدس است چون انتظار دارند روزی دوباره یکی از رفقایشان در این مقام بنشیند. آنها نمیخواهند خود را برای همیشه از این مقام غیرپاسخگو و نظارتناپذیر با قدرت مطلقه محروم کنند.
با توجه به باور اصلاحطلبان به دیکتاتورمآبی و کینهورزی خامنهای که گریبان آنها را در سه دههی اخیر گرفته مشخص است که وقتی آنها از خامنهای دفاع میکنند دارند از وی میخواهند که آنها را در سیاستورزی در چارچوب جمهوری اسلامی کمتر محدود کند. محمد خاتمی به صراحت از مواضع خامنهای در سیاست خارجی دفاع میکند و از اینکه بیت رهبر و خود وی تحریم شوند شکایت دارد.
مبانی تمامیت خواهانهی اصلاحطلبان
مبانی فکری اصلاحطلبان همان مبانی اقتدارگرایی و تمامیتخواهی خمینی و خامنهای است با این تفاوت که ۱) دیگر جامعه را پذیرای آنها نمیدانند، و ۲) با روشهای دیگری میخواهند آنها را به پیش ببرند.
در قاموس اصلاحطلبان هرجا خودشان مشارکت داشته باشند و موافق باشند همهی جریانهای سیاسی هم مثل آنها فکر میکنند. محمد خاتمی در مورد ساقط کردن پهپاد آمریکایی میگوید «اسقاط پهپاد… مورد حمایت همه جریانهای کشور قرار گرفت!» کدام جریان در داخل کشور میتوانسته از این موضوع انتقاد کند و نکرده است؟ فرض اصلاحطلبان آن است که همهی جریانهای سیاسی کشور آزادند و اگر دهان خود را میبندند مثل اصلاحطلبان به منافع و امتیازات خویش میاندیشند.
زبان رادیکالترین اصلاحطلبان (که محدودیتی در بیان نظرات خود ندارند) با زبان ماشین تبلیغات رژیم (مبتنی بر خودبزرگبینی و خودحقپنداری) مو نمیزند. به این عبارات محسن کدیور در مصاحبه با انصاف نیوز در باب تجزیهی ایران نگاه کنید: «رژیمهای مرتجع عرب»، «عدهای جنگ طلب در اسرائیل و آمریکا و احتمالا عربستان و امارات»، «رژیمهای عرب وابسته به آمریکا در خلیج فارس»، «افراد جنگطلبی از قبیل مایک پمپئو… و چهرهی ایرانستیز و جنگافروزی چون جان بولتون»، «تحریمهای کمرشکن حقیقتا اعلام جنگ اقتصادی به جمهوری اسلامی است»، و «طناب پوسیدهی امثال ترامپ». این سخنان عینا تکرار مواضع محمدجواد ظریف و زبان صدا و سیمای جمهوری اسلامی است. این عبارات مبتنی بر ناسزاگویی است و نه تحلیل. کافی است او به امارات متحده و ایران سفر کرده و این دو کشور را با هم مقایسه کند تا ببیند کدام رژیم مرتجع است. همچنین باید میزان واردات جمهوری اسلامی و دیگر کشورهای منطقه را با هم مقایسه کند تا ببیند کدام یک وابستهترند. فراتر از این اصولا مرتجع و وابسته یعنی چه؟ اینگونه کلمات از کیسهی زبان تاریخگرایانه و ضدامپریالیستی مارکسیستها بیرون میتراوید و اسلامگرایان شیفتهی آنها شدند.
حق بودن جمهوری اسلامی و ظلم جهانی
اصلاحطلبان بعد از چهل سال فاجعه هنوز مواضع خارجی جمهوری اسلامی را بر حق میدانند البته با این قید که «برحق بودن کافی نیست». چهرههای اصلاحطلب هنوز معتقدند که مشکل از مواضع نبوده است: «جمهوری اسلامی همواره از برحق بودن مواضع خارجی خود دفاع کرده از قبیل دفاع از مظلوم، مقابله با ظالم، مبارزه با غصب، آپارتاید و زورگویی. اما از هزینههایی که اتخاذ این مواضع برحق بر گردهی ملت ایران وارد میکند هرگز سخنی نگفته است» (محسن کدیور در مصاحبه با انصاف نیوز). اینها هنوز معتقدند که جمهوری اسلامی از مظلوم دفاع میکند، با ظالم مبارزه میکند و با زورگویی و آپارتاید و غصب مخالف است. تنها با فراموش کردن چهل سال مصادرهی اموال مخالفان، آپارتاید جنسیتی و قومی و ایدئولوژیک، و زورگویی شبانهروزی علیه تک تک شهروندان میتوان «مواضع نظام» را برحق دانست.
از نظر آنها نظام جهانی ناعادلانه است و جمهوری اسلامی آمده این نظام را واژگون سازد اما در روشها اشتباه داشته است. تنها با فراموشی آنچه بر سر مردم آمده میتوان جمهوری اسلامی را در نظام جهانی چنین به تصویر کشید. راه حلی هم که میدهند خواهش از مقامات برای کمتر کردن سرکوب دوستان همجناح آنان است. فشارها بر مردم هم باید اندکی کاهش یابد تا مردم «نجیب» از کوره در نروند و هوس براندازی پیدا نکنند. صفت کسانی که مدام سرکوب میشوند و در پی براندازی رژیم نکبت و فلاکت نمیروند در قاموس اصلحطلبان «نجیب» است، همانطور که نام زنانی که بردگی جنسی شوهران و بردگی حکومت دینی را پذیرا میشوند و حجاب تحمیلی را رعایت میکنند شده «عفیف و با حجب و حیا».
برای سیاستورزی خودحقپندارانه و خودبزرگبینانه نیازی به آزادی و دمکراسی نیست؛ در همان چارچوب جمهوری اسلامی میشود این کار را انجام داد. به همین دلیل اصلاحطلبان در داخل همچنان مشغول این نوع سیاستورزی هستند. اما آندسته از اصلاحطلبان که به خارج آمدهاند و چپهای غربی آنها را مبشّران آزادی و دمکراسی در جوامعشان تلقی میکنند دارند سرمایهی آزادی و دمکراسی را به هدر میدهند. دوگانگی رفتار اصلاحطلبان وقتی از کشور خارج میشوند متوقف نمیشود.
خودتون گفتید که در » عملیات دروغ جاویدان« بدستور صدام و نوکرش امام مسعود و بفرماندهی مریم ماه تابان » آتش « ۵۵ هزار ایرانی را کشته اید، گویا نیوز را بخوان. حالا بیا یید جواب فامیل و بچه های اونها را بدید. جرات دارید برید به اسلام آباد خواهید دید! فحاشی و لجن پراکنی حرفه مجاهدین و توده ای های وطن فروش بوده و هست…روزنامه های مجاهد از سال ۵۰ به بعد را مرور کن…
فرق شما با نیروهای سایبری حکومت ملاها در چیست ؟
تفاوت شما با توده ای های لعنتی در چیست ؟
شباهت شما با بسیجی های کرواتی بسیار است !
بیش از سی کامنت در طی ماه های گذشته با نامهای مشخص وجود دارد که کلمات کپی شده شما در ان مشاهده میشود !
خداوند شما و امثال شما را شفا عنایت کند که با تیرباران و اعدام هزاران جوان بیگناه مجاهد همچنان در انتظار مکیدن خون بقیه انان هستید ؟!!
اخلاق شما همانند دکتر حسن ایت و خلخالی جنایتکار و لاجوردی قصاب اوین است . شک نکنید !
سادیسم کامل !
خداوند شر خناسین را از سر همه کوتاه نماید . امین .
مشک آنست که خود بگوید نه امام صیغه باز مسعود مفقود مرده (عجله) بگوید. در پاریس و تیرانا دیده شده که این امام فقید جان گرفته، شبها درحالی که ” جلیقه زرد” به تن دارد در متروی پاریس و کوچه های اطراف خانه سالمندان به طفلان یتیم و سرگردان و آوارگان قلعه اشرف خود نان خشک تقسیم می کند و .. منتظر عکسهای تازه امام طبسی با موهای رنگ کرده مشکی مشکی و سبیل مشکی پرپشت توده ای ماکسیم گورکی زیر باشید. بنی صدر گفته که من به خمینی امام اعتماد کردم ولی به این آقا امام اصلا اعتمادی نداشتم…عجب کاری کردم که دخترم را دادم دست این….
نرود میخ اهنی بر سنگ !
این زنده جدید همان زنده بگور قدیمی و ضد انقلاب همین نزدیک بین جدید است که دو باره ماموریت تخریب گرفته اند…مرده زنده شده و در قصر قجر شبها با ابریشمچی حکم و پوکر می زنند، انشالله میمون باشد،
مرده که نمیتواند در سال ۹۶ در یکصد شهر ایران تظاهرات به راه اندازد ؟!!!
مرده واقعی کسانی هستند که فقط نفس میکشندو حرف میزنند و به دیگران بد و بیراه میگویند و هیچ کار موثر و عملی را انجام نمیدهند.
ملاها هم سی – چهل سالی است که میگویند مجاهدین نابود شده اند !!!
کربلا، فوتبال و زنان ایران در زندان …هیات لچکی های پاریسی خخخ
https://www.youtube.com/watch?time_continue=7&v=_h5YCpwRX4Q
مجاهدین مرده سیاسی اند لطفن مرده ها را آب نزنید و از قبر بیرون در نیارید بزارید بپوسند فاتحه خلاص
کسانی که طی این سالها از همین ادبیات شما استفاده میکردند و یا در واقع خالق این مزخرفات بر علیه مجاهدین بودند امروز مجبورند که اعتراف کنند انفجار حزب جمهوری کار تشکیلات سازمان نبوده و انفجار حرم امام رضا نیز بوسیله انها انجام نشده است .
این در حالی که طی این سالها به همین اتهام دهها و صدها مجاهد را به دار کشیدند !
تقلید کار طوطی است . بفرمایید سخنان سنجیده و نو و جدیدی را بکار ببرید . اگر این چند جمله بسیار تکراری را هم اگر از شما بگیرند دیگر چه مطلبی برای تکرار دارید ؟!!!
هیچ و پوچ !!
لعنت خدا بر توده ای های وطنی و لعنت خلق خدا بر بسیجی های کرواتی ؟!!!
خردمند را اشارتی کافی است !… خجالت نمی کشند؟! زنانشان را طلاق دهند و آنقدر زار و ضجه زنند تا رهبر روانی ظهور کند و آنان را به صیغه گاه برد؟… آرمان جامعه توحیدی مجاهدین فی سبیل الله همین بود؟ » کیم جونگ اون « یا » طبس جون این ؟ «…بینوا دختر بنی صدر!
جناب دوباره که باز گشتی به خط اول !
نقطه سرخط ؟!!!
میگویند گربه را هر طریقی از بلندی پرت کنی بالاخره چهار دست و پا به زمین میرسد ؟!!!
ما هم از باب اتفاقات اخیر کیفمان کوک است ( تحریم جواد پر رو و گرانی و تورم و بیکاری و…..) و شعری را که یکی از دوستان برایمان خواند را اینجا بازگو میکنیم ، شاید برای شما هم همانند ما جالب و مفرح باشد .
پیشاپیش از بکار بردن بعضی از کلمات پوزش میخواهم و نمیتوانم و بلد نیستم تاکلمه دیگری را جایگزین بعضی از انها کنم یا حذف نمایم :
این چند بیت بعنوان وصیت نامه سیاسی – الهی خمینی هندی زاده یاد شده و تقدیم حضور میگردد:
– بعد مرگم جملگی همت کنید
پیکرم را بین خود قسمت کنید
– ثلث مالم مفتی و مجانی است
ریش و پشمم سهم رفسنجانی است
-صانعی باید سبیلم را برد
اردبیلی دسته بیلم را خورد
– التم را هم به عرض و هم به طول
بهر یک – هشتم دهیدش بر بتول
– تخمهایم را به روغن تف دهید
هر دو جفتش را به مستضعف دهید
– انچه میماند زمن یک معقد است
سهم اولاد عزیزم احمد است .
تکتیر ……
اصلاح طلبی در ایران مرده است مرگ قطعی آن هم سال ۱۳۸۸ بود که حکومت آن فجایع را برای دور کردن آنها از قدرت به بار آورد؛ هر حرفی از اصلاحات در ایران در قالب این رژیم، فریبی بیش نیست.
معجزه رضاشاه روحت شاد: ظهور امام زمان مسعود طبسی (قجر!)
حرام لقمه ها و پس مانده های کاروان دزدان مدینه از چند نام به وحشت افتاده اند؛ از پیکره و نام رضا شاه کبیر، از نام شاهزاده رضا پهلوی، ضامن بقای ایران عزیز و … و ازاینروست بافندگی های ملای جاسوس انگلیسی، رییس دفتر علی روسی در باره خاندان پهلوی و خط ونشان دادن جاسوس خیالی وزارت اطلاعات که مژده امام و فقیه …برهنه ، قهرمان صیغه مجاهدین فی سبیل الله در پاریس ظهور کرده و اصلاح طلبان جنایتکار نیز بشتابند که همه در یک قایق، درحال غرق شدن نشسته ایم!
آقایان! لطفا گورتان را گم کنید ! …به لجن کشاندید دین، وجدان، انسانیت و ایران را…بترسید از قیام و شورش همگانی ایرانیان!
قابل توجه اقاى محمدى :
جمهـورى اسلامى شبیه خلیفه گرى و خلافت شیعه اسلامى است و استفاده از واژه دربار مناسبتى ندارد
بهـتر بود نوشته شود :خواجگان خلافت اسلامى (شیعه)
هـمانطور که على خ (سلطان )نیست (طبق نوشته اکبر گنجى )بلکه خلیفه مسلمین جهـان است در توهـم و خیال