۴۰ سال از آغاز فعالیت انواع و اقسام نهادهای مغزشویی نظام در دستگاههای آموزشی و تبلیغی میگذرد تا اصول و خطوطی را به نام «ارزش»، «اخلاق» و «امنیت اجتماعی» در نسلهای رو به زایش و و در حال پرورش تزریق کنند. از دیوارنوشتههایی در مدح حجاب تا تصاویر زنانی که هویتشان در پس چادری سیاه پنهان است و باید زن «خوب» ایرانی را به عنوان زن مسلمان، محجبه و بیچهره تعریف کند.
اما سالهاست پس از آنکه نخستین صدای اعتراض زنان علیه حجاب اجباری در ۱۷ اسفند ۱۳۵۷ از سوی حکومت و همهی گروههای مدعی سیاست ناشنیده ماند، زنان راه خود را میروند.
مدتهاست که با وجود تمام تبلیغات گسترده و فشارهای جانفرسا، زنان ایران در پی حقوق بدیهی خویش هستند. اگرچه تلاش زنان برای کسب آزادی، برابری حقوقی با مردان، و بیرون رستن از اسارت ایدئولوژی و جنسیتزدگی حاکم، همواره وجود داشته، ولی از دیماه سال ۹۶ حرکت زنان ایران برای گذشتن از سدِ «باید» حجاب، نه در پستوی گفتمان و سیاستگذاری اصلاحطلبان بلکه بطور علنی بر سکوها توسط «دختران خیابان انقلاب» فریاد زده میشود. حالا مبارزان این عرصه نه صرفا فعالان حقوق بشر و حقوق زنان بلکه تودهی زنان هستند که در تلاشاند حجاب اجباری را از زندگی خود و جامعه حذف کنند.
دین یا سیاست؟!
حجاب یا پوشش سر و تن زنان از بنیانهای اساسی نظام اسلامی و همراه با ضمانتنامهای از احکام فقهیِ مراجع حاکم بر ایران است. از این روست که اعتراض به حجاب اجباری، ریشه سست «نظام مقدس» را به لرزه میاندازد و برای حفظ آن از نیروهای سرکوبگر بهره میبرد.
در این بین، استراتژی حکومتی مجالی برای نگاه نقادانه به محق بودن «دین» در تفسیر و ارائه بایدها در انتخاب پوشش و لباس را برنمیتابد و سعی میکند تا با تکیه بر دستگاه قضایی و استفاده از اهرمهای فشار شامل نیروی انتظامی، گشت ارشاد، نیروهای بسیج و سپاه، دلواپسان و حالا آتش به اختیاران، فقط تحمیل کند.
اما در دو سال اخیر و پس از آنکه ویدا موحد به عنوان اولین «دختر خیابان انقلاب» روسری خود را بر چوب کرد، اعتراض به حجاب اجباری در بافتهای مختلف جامعهی زنان و همچنین مردان نفوذ یافته و کمپینهای گستردهای که عمدتا توسط مسیح علینژاد روزنامهنگار پارلمانی سابق و فعال حقوق زنان کنونی، راهاندازی شدهاند، مورد قبال بسیار قرار میگیرند. زنان بیحجاب و با حجاب که معتقد به آزادی پوشش هستند در «دوربین ما اسلحه ما»، «چهارشنبههای سفید» و «پیادهروی بدون حجاب» مشارکت کردهاند.
در چنین کارزارهایی «دین» حرفی برای گفتن ندارد بلکه سیاست و اسلام سیاسی است که وارد میدان شده و تنها حربهاش برای تحمیل خود، سرکوب است.
در حالی که تصور میشد این کارزارها علیه حجاب اجباری بر اثر سرکوب، مانند «آزادیهای یواشکی» به تدریج کمرنگ و بیرنگ شود، ولی نه تنها بر شمار زنانی که به دنبال آزادی یواشکی نیستند افزوده شد بلکه تلاشهای فردی آنها اکنون به یک خواست جمعی بدل شده و تماشاچیان دیروز را به همراهان امروز بدل کرده است. با این حال، مقامات و نهادهای مربوطه از جمله نیروی انتظامی سعی میکنند اینطور نشان دهند که فقط بخش اندکی از زنان ایران خواهان آزادی پوشش هستند. جانشین فرمانده نیروی انتظامی حتی ادعا کرد که ۹۰درصد زنان به حجاب و پوشش اسلامی اعتقاد دارند و پلیس فقط با ۱۰ درصد باقیمانده برخورد میکند!
این در حالیست که به اعتبار تحقیقات مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، بانوان جوان و تحصیلکرده با حجاب مخالفند و ۵۵ درصد زنان ایرانی حجاب عرفى را به حجاب شرعى ترجیح مىدهند.
سرکوب هیچ تأثیری ندارد
بعد از سالها سرکوب و تحقیر مداوم که بلافاصله پس از انقلاب ۵۷ با «یا روسری یا توسری» شروع شد، جنبش زنان ایران دوباره برای آزادی قد علم کرده است. جنبشی که میتواند نیمی از جمعیت جامعه را فرا گیرد. امروز این جنبش را میتوان به نوعی پیوند دوباره بین بافت سنتی زنان و زنان امروزی نیز تعبیر کرد که بر بستر آن، زنان چادری نیز از پوشش اختیاری حمایت میکنند. چنانکه پیش از انقلاب نیز زنان با هر فکر و عقیدهای در کنار هم زندگی مسالمتآمیزی داشتند و داشتن یا نداشتن «حجاب» هیچ سدی در برابر رشد زنان نبود مگر آنچه از سوی خانوادههای سنتی و مذهبی بر دختران و زنان آنها تحمیل میشد! نظام حقوقی و قانون، تفاوتی بین باحجاب و بیحجاب قائل نبود!
این روزها قوه قضاییهی متکی بر شرع و شیعه و فقه اسلامی از حرکت زنان چنان به وحشت افتاده که «کشف حجاب» را حتی در اتومبیل و واگنهای زنانهی مترو «جرم» اعلام کرده و برای انتشار فیلم و عکس بیحجابی در شبکههای اجتماعی و ارسال آن به خارج کشور از جمله به مسیح علینژاد مجازاتی تا ۱۰ سال زندان تعیین کرده است!
این در حالیست که ویدا موحد که مدتی پس از ایستادن بر سکویی در «خیابان انقلاب» ناپدید شده بود، برای دومین بار بر گنبد فیروزهای میدان انقلاب با بادبادکهای رنگی دیده شد. او به اتهام «تشویق مردم به فساد و فحشا از طریق کشف حجاب» به یک سال حبس تعزیری محکوم شده است. دیگر «دختران خیابان انقلاب» نیز با احکام طولانی زندان ۲۰ ساله روبرو شدند که از آن میان مریم شریعتمداری و شاپرک شجریزاده ایران را ترک کردند.
به تازگی، یاسمن آریانی، منیره عربشاهی و مژگان کشاورز از معترضان به حجاب اجباری که در مترو تهران به مناسبت روز جهانی زن به زنان محجبه گُل داده بودند، در مجموع به ۵۵ سال زندان محکوم شدند. ، فرشته دیدنی، صبا کردافشاری و راحله احمدی از دیگر معترضان به مقررات تحمیلی حجاب اجباری که از فروردینماه سال جاری بازداشت شدهاند، با موارد اتهامی چون «تشویق و فراهم نمودن موجبات فساد و فحشا»، «اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی» در زندان بسر میبرند.
حکومت هارتر میشود
اگر تا دهه ۷۰ خورشیدی، «بیحجابی» و «بدحجابی» مجازات شلاق داشت، حالا در بحرانیترین دوران عمر جمهوری اسلامی اسلامی، زنان به جرم آزادیخواهی در انتخاب پوشش خود، به زندانهای طولانی محکوم میشوند و در کوچه و خیابان توسط اعوان و انصار حکومت مورد تهدید، تحقیر و تعقیب قرار گرفته و حتی در زندان مورد ضرب و جرح قرار میگیرند.
در این میان، نیروی انتظامی تلاش کرده است با صدور مجوز برای فعالیت ایذایی آتش به اختیاران در مزاحمت و اعمال خشونت علیه زنان و عمومی اعلام کردن حریم خصوصی اتومبیل و حتی تراس خانهها، عرصه را برای فعالیت زنان علیه حجاب اجباری تنگتر کند. نهادهای سرکوب حتی بر آن شدند تا مردم را علیه خود به «جاسوسی» و «خبرچینی» وادارند! آنها مخاطبان را تشویق کردند تا از زنان «بدحجاب» فیلم و عکس بگیرند و درباره آنها گزارش بدهند! اما صفحهی «دادسرای ارشاد» با گزارش همین مردم در اینستاگرام مسدود شد!
سپس نیروی انتظامی تلاش کرد با ارسال پیامک اخطار به رانندگان «بدحجاب» و همچنین تاکسیها و آژانسهای حامل «بدحجاب»، اهرم فشار و سرکوب را بیرون از سیستم خود طراحی کند و رانندگان سرویسهای رفت و آمد را تحت فشار قرار دهد تا از سوار کردن زنان «بدحجاب» خودداری کنند!
با اینهمه تعیین زندان از یک تا ده سال به جرم ارسال فیلم و عکس به خارج و برای مسیح علینژاد را میتوان نقطهی اوج حقارت و بیچارگی نظام جمهوری اسلامی و دستگاههای عریض و طویل قضایی و تبلیغاتی آن در مقابله با زنانی دانست که فقط حقوق اولیهی خود را میخواهند! حقوقی که یکی از آنها پیش از انقلاب اسلامی در ایران حتی یک امر کاملا بدیهی و پیش پا افتاده بوده است: پوشش اختیاری!
حالا حکومت انتظار دارد با اینهمه تجارب ناکام در سرکوب و اینهمه فشار علیه زنان، چه پاسخی از آنها بشنود؟! تسلیم شوند؟! نه! آنها یک گام فراتر رفته و انگشت بر نقطهی حساس نظام گذاشتهاند: رأی بی رأی!
انتخابات استصوابی مجلس شورای اسلامی که قرار است اسفندماه ۹۸ برگزار شود چنان برای نظام اهمیت حیاتی دارد که مقامات از مدتها پیش تبلیغ زودرس برای آن را شروع کرده و حتی از مخالفان خواستهاند که در آن شرکت کنند! بخش مهمی از این مخالفان اما زنان هستند! بخش مهمی از موافقانش هم زنانی هستند که مخالف حجاب اجباریاند! این زنان نه تنها میتوانند آرای خود را از نظام دریغ کنند بلکه این ظرفیت را دارند که مردان جامعه را نیز با خود همراه نمایند.
آزاده کریمی
در نتیجه مقتول به دلیل ارتکاب سه گناه کبیره زن بودن و کرد بودن و پیرو مذهب یارسان بودن، از نظر اکثریت قریب به اتفاق مردان شیعه استمرار طلب و مردان شیعه اپوزیسیون واجب القتل شناخته شد و قاتل قهرمان. چرا راه دور برویم، مسیح علی نژاد از معدود مخالفان رژیم است که هم از سوی استمرار طلبان و هم براندازان بضورت مشترک مورد سرزنش و عتاب و فحاشی و انتقاد قرار می گیرد.ظاهرا از نظر این مردان شیعه که نیمی از آنان مفتخر به زیور اپوزیسیون هستند، مهمترین جرم او این است که فاقد آلت رجولیت است بنابراین باید خفقان بگیرد!!! ننگ بر این توحش و بربریت تهوع آور.
چه فارغ التحصیل دانشگاه های آیوی لیگ و چه حوزه های علمیه، چه لیبرال و چه تمامیت خواه، چه درون مرز و چه برون مرز ،همگی در تلاش برای تطهیر قاتل و مهدور الدم بودن مقتول سنگ تمام گذاشتند وآن را قتلی مقدس برای کشتن یک زن ( به عنوان موجودی که ذاتا فاحشه است و الله وشیطان، با همدستی هم، او را صرفا برای گمراهی مرد مسلمان آفریده) جلوه دادند. خانه از پای بست ویران است.
حجاب ( چه اجباری و چه اختیاری) تنها نوک قله آیسبرگ زن ستیزی در جوامع فالو سنتریک Phallocentric اسلامی است و نمادی برای عدم به رسمیت شناختن زن به عنوان یک انسان کامل همتراز مرد است و ابعادی فراتر از صرفا احکام و اعتقادات دینی دارد. بنظرم جامعه مردان شیعه نیز همسو با سرکوبگران حکومتی، در این معضل دهشتناک سهم دارند.یک نمونه این زن ستیزی در جامعه ایران اخیرا بصورت گسترده و چندش آوری در ماجرای قتل همسر دوم یک مرد شیعه پایور نظام بروز کرد و اکثریت قریب به اتفاق ایرانیان، چه مدرن و چه سنتی، چه روشنفکر وچه لمپن، چه استمرارطلب وچه اپوزیسیون دو آتشه و خشخاشی،
خلافت شیعه ، در طول چهل سال حکومت نکبت بار خود، بر اساس ایده مصلحت و تقیه ، از برخی از تابوهای اسلامی و عقیدتی وخطوط قرمز، یا عبور کرده و یا یواشکی نقض آنها را نادیده گرفته است. اما ارکانی در نظام هستند که تاکنون شدیدا به آنها پایبند بوده است از جمله: حفظ نظام به هر قیمت، زن ستیزی، اسراییل ستیزی، مهدورالدم بودن مرتد، ایجاد سیستم کاست طبقاتی مبتنی بر اصول شیعه. ضمن اینکه این ارکان، بصورت ارگانیک به هم پیوند خورده اند،بگونه اییکه مبارزه با بدحجابی همسنگ مبارزه با اسراییل وکشتن مرتد هم تراز فداکاری برای حفظ نظام قلمداد می گردند. بطور خلاصه، این حکومت جهل و جور و جنایت، حداقل آزادی برای زنان را در تضاد با وجود متعفن خود می داند.
چرا خانم مسیح علی نژاد ، گزارشی از حق ازادی زنان ایران پس از ۱۴۰۰ سال بدست رضا شاه بزرگ پهلوی ایرانساز انجام شده ، تهیه و پخش نمیکند . چرا حق تحصیل و اشتغال و حق رای به زنان و حقوق برابر زن و مرد بدست حکومت پهلوی برای مردم و خصوصا دختران و زنان ایران چیزی نمی گوید . حتی اگر جمهوری خواه باشد . حقایق و واقعیت های تاریخی را نباید پنهان کرد ، بلکه برای پیشرفت جامعه باید مداوم جلوی چشمان مردم قرار داد ، تا بدانند چه دست اورد های داشته اند . خانم عبادی که اولین قاضی زن عصر پهلوی در ایران بوده هم در این موارد سکوت میکند . به راستی چرا؟ رضا شاه ایرانساز ، روحت شاد و نامت جاوید در کنار ، کورش کبیر ، و فردوسی بزرگ در قلب و تاریخ مان جاوید باد .
وقتی زنان سوریه ای در کشور من بر زنان ما برتری دارند
وقتی در ورزشگاه نجف که با پول دزدی ایرانیان زنان عراقی ویولن زنان و رقص کنان مراسم افتتاحیه داشته باشند
یکی نیست به این وقیحه چلاق و مفلوک بگوید مگر مردم ما از یک مشت عرب سوسمار خور چی کمتر دارند که اینجوری برخورد میکنید.
جاوید باد ولیعهد ایران
مرگ بر مفتخوران عرب پرست
اصرار بر اینکه خانم علی نژاد مدافع حقوق زنان است حقیقت ندارد. ایشان از کشف حجاب زنان فیروزه ای حمایت نکرد و نمیکند. ایشان مورد تایید زنان فیروزه ای نیست. ایشان به اصلاح طلبان نزدیکتر است تا براندازان.
جمهوری اسلامی قبل بهمن ۹۸ باید بره نه این که مردم به امید انتصابات و نمایش مضحک طویله شورای اسلامی اسفند بشینن
تا کی تحقیر و تا کی خرافات؟ خدا و دین و اسلام جز خرافات مردمان کهن و افسانه های باستانی نیست. باید برای همیشه از شر اسلام و خدا و قرآن خلاص شد چون مطمئنا مسلمانان فریبکار همیشه در پی این هستند که نه تنها قدرت در ایران بلکه در جهان رو بگیرن و از اهل کتاب جزیه و بی خدا ها و بی دین ها رو بکشن
در اروپا هم مسلمون ها در پی گرفتن قدرت هستن باید حواسمون باشه که مسلمون ها همیشه خطرناک هستن چون اسلام خودش رو یک دین شخصی نمیدونه بلکه دنبال حکومت بر کل جهانه