فیروزه خطیبی – واهیک پیرحمزهای فیلمساز، نویسنده، کارگردان، تهیهکننده و بازیگر تئاتر و سینما و تلویزیون ساکن لسآنجلس یکی از چهرههای سرشناس و محبوب جامعه هنری ایرانی این شهر است که در بیش از دو دهه گذشته دهها نمایش موفق را به دو زبان فارسی و ارمنی به روی صحنه برده و این روزها هم در حال تهیه و تدارک مراسم گشایش چهارمین فیلم سینمایی خود به نام «تن ای»، یک کمدی- درام هالیوودی با موضوع مشکلات یک دختر نوجوان ارمنی– آمریکایی در سینماهای مولتی پلکس آمریکاست که روز ۱۹ سپتامبر در سینمای معتبر «آمریکانا» در شهر گلندل افتتاح خواهد شد.
در این فیلم واهیک علاوه بر فیلمنامهنویسی و کارگردانی، نقش پدر دختر را بازی میکند.
واهیک پیش از این در سال ۲۰۱۳ نیز به عنوان نویسنده، تهیهکننده و بازیگر، اولین بازیگر ایرانی نقش اول یک فیلم هالیوودی بوده است. در دورانی که معروفترین بازیگران ایرانی ساکن لسآنجلس تنها از طریق نقشهای منفی و تروریستی به هالیوود راه پیدا میکردند، واهیک با فیلم کمدی «عموی مـن رافـائـل» در کنار جمعی از هنرپیشههای حرفهای و شناختهشدهی آمریکایی به عنوان ستاره اصلی این فیلم ظاهر شد.
فیلم سینمایی «عموی من رافائل» که در آن زمان در سالنهای مولتی پلکس (چندسینمایی) معتبر آمریکا و کانادا با موفقیت اکران شد ساخته مارک فوسکو است که سالها به عنوان دستیار با کارگردان سرشناس آمریکایی، استیون اسپیلبرگ همکاری داشت. این فیلم برای نخستین بار جنبههای تازه و مثبتی از زندگی مهاجران ایرانی و ارمنیتبار را در رابطه با سینمایهالیوود به نمایش میگذارد.
شخصیت «عمو رافائل» که ساخته و پرداخته ذهن واهیک پیرحمزهای با بازی خود اوست، بعد از چند سال موفقیت و محبوبیت بر صحنه تئاترهای ارمنیزبان در شهر گلندل، راه خود را به سینمایهالیوود باز کرد. عمو رافائل پیرمرد هفتاد ساله مهاجری است که بطور اتفاقی ارزشهای ایرانی– ارمنی خود را بههالیوود میبرد و با شرکت در یک «رئالیتی شو» میکوشد جلوی طلاق و از هم پاشیدن یک خانواده آمریکایی را بگیرد.
واهیک پیرحمزهای که در نوجوانی به دنبال «رویای آمریکایی» خود ایران را به قصد هالیوود ترک کرد، از کودکی به نقاشی، تئاتر و سینما علاقمند بود و از طریق تماشای وسترنهای قدیمی با شرکت گلن فورد و هنری فوندا با سینمایهالیوود آشنا شد. وسترنهایی که بعدها با حضور کلینت ایستوود جنبههای مدرنتری به خود گرفت.
واهیک به فیلمهای کـمدی نورمن ویزدم و جری لوئیس هم به همان اندازه علاقمند بود که به فیلمهای طنز سیاه وودی آلن. او بعدها تحت تاثیر بازیهای درامـاتـیک بازیگران مورد علاقهاش، داستینهافمن در فیلم «کرامر علیه کرامر» و آل پاچینو در فـیلم «بعد از ظهر نحس»، در دو نمایشنامه دبیرستانی بازیگری را تجربه کرد: «من با بازیگری در این نقشهای درام، جدی بودن در کار را یاد گرفتم. شاید همین موضوع باعث شده که امروز بتوانم نوعی توازن بین بخشهای هنری و تجاری کارم به وجود بیاورم.»
با پایان تحصیلات متوسطه در تهران، واهیک خیلی زود متوجه شد که به عنوان عضو یک اقلیت مذهبی شانس زیادی برای موفقیت در سینمای ایران بعد از انقلاب ندارد. اما او نمیخواست زندگیش بجای رسیدن به آرزوی بازیگری و فیلمسازی، در شغل فروشندگی شیرینی در مغازه قنادی کوچک پدرش در محله نارمک تهران خلاصه شود و مصمم بود که به هر طریق از مملکت خارج شده و خودش را به آمریکا و هالیوود برساند.
فرار از مرزهای کوهستانی شمال غربی ایران، دشواریهای زندگی و سرگردانی در ترکیه و بعد هم دوران انتظار در کمپهای پناهندگی آلمان تنها بخشی از مهاجرت دشوار واهیک پیرحمزهای را رقم میزند تا بالاخره توانست خودش را به لسآنجلس برساند و در مدت کوتاهی از طریق آشنایی با اندی خواننده معروف ایرانی خیلی زود به کار بازیگری در تئاتر مشغول شود: «بیست و یک سالم بود که در نقش اول یکی از نمایشهای پرویز خطیبی نویسنده و کارگردان پیشکسوت تئاتر و سینمای ایران به نام «نان و عشق و گرین کارت» در نقش یک سرهنگ بازنشسته ایرانی مهاجر که در به در دنبال راهی برای گرفتن گرین کارت است بازی کردم. زندهیاد خطیبی استعدادهای مرا تشخیص داد و خیلی تشویقم کرد . بعدها در چند نمایش دیگر او از جمله «حاجی مارمولک»، «بزن بریم ایران» و «عروسی ایران خانم»- نمایشی که تاریخ ۱۰۰ ساله سرنوشت ایران را با تم طنز سیاسی– موزیکال بازگو میکرد و سر و صدای زیادی به پا کرده بود- هم نقشهای اصلی و کلیدی بر عهدهام گذاشته شد و همین مسئله به من اعتماد به نفس زیادی داد.»
در تابستان سال ۱۹۹۳، نصرتالله وحدت که برای اجرای نمایشی به آمریکا آمده بود از واهیک دعوت به همکاری کرد و او در نمایش کمدی «کلاف سردرگم» در ۳۰ اجرا در لسآنجلس و شهرهای مختلف آمریکا با این هنرمند دوستداشتنی به روی صحنه رفت: «بازی در نمایش «کلاف سردرگم» در کنار این بازیگر قدیمی تئاتر و سینمای ایران به من تجربههای زیادی آموخت و کمک کرد تا هرچه بیشتر استعدادهایم را به کار بگیرم.»
(عکس گروهی واهیک و وحدت)
چندی بعد واهیک علاوه بر شرکت در یکی از نمایشنامههای زویا زاکاریان به کارگردانی رضا ژیان توانست با این بازیگر فقید همبازی شود و بعد از ایفای نقشی در نمایش «مرادبرقی و جعبه جادو» ساخته پرویز کاردان، در بازسازی تازهای از نمایش «شهر قصه» بیژن مفید در لسآنجلس با کارگردانی محمود استادمحمد در نقش «خر» به روی صحنه آمد. او بعدها با طرح تازهای به نام «المونی» برای تلویزیون و صحنه به همکاری با مسعود اسداللهی نویسنده و کارگردان قدیمی و داریوش ایران نژاد بازیگر برجسته تئاتر پرداخت و در نمایش «استر ملکه ایران» به کارگردانی شهرام بروخیم در نقش جدی «هامان» ایفای نقش کرد.
واهیک پس از نوشتن، کارگردانی، تهیه و اجرای نخستین کار تئاتری مستقل خود به نام «آبی آسمانی» با شرکت همسر بازیگرش، آناهید آوانسیان و شیدا پگاهی رقصنده ساکن لسآنجلس، به کار نوشتن نمایشنامههای کمدی برای جامعه ارامنه گلندل پرداخت و پنج نمایشنامه از جمله سری نمایشنامههای «عمو رافائل»، او را به عنوان یک هنرمند مبتکر و پر طرفدار در جامعه چندزبانی ارامنه به معروفیت رساند.
واهیک ضمن مشارکت در نوشتن سریال پر تماشاگر تلویزیونی «مهاجران» در یکی از نقشهای اصلی این سریال در شبکه تلویزیونی «یو اس آرمینیا» که میلیونها تماشاگر از اعضای جوامع مختلف ارامنه از تماشاگران آن هستند بازی چشمگیری ارائه داد و توانست در دوسال پیاپی جایزه سالیانه «کمدی ارامنه» را به دست آورد.
در کنار موفقیتهای تئاتری، واهیک با پایهگذاری یک شرکت تولید فیلم و آگهیهای تبلیغاتی در لسآنجلس، فیلم سینمایی «جینی و جینو» را ساخت و سپس دست به تهیه و تولید و بازی در بیش از ۱۰۰ اپیزود از محبوبترین و پر تماشاگرترین سریالهای کمدی تلویزیونهای فارسیزبان لسآنجلس از جمله «کافه نیکا»، «ریچموند کامدی کلاب» و «یک میهمان و دو میزبان» با شرکت شهرام شب پره زد. چندی بعد هم به ساختن موزیک ویدیوهای ابتکاری و تازه چون «راهی» برای داریوش، «لحظهها» برای معین و «بلوار میرداماد» برای شهرزاد سپانلو پرداخت.
با شهرت و اعتبار چشمگیر این ویدئوها، گوگوش، محبوبترین خواننده تاریخ موسیقی پاپ ایران که پس از ۲۰ سال سکوت در ایران اسلامی، یکبار دیگر فعالیتهای خود را درکانادا و آمریکا از سر گرفته بود، برای ضبط آلبومهایش به لسآنجلس آمد و از طریق دست اندرکاران تهیه آلبوم تازه خود– «آخرین خبر»– با واهیک آشنا شد و به او فرصتی داد تا نام او در کنار نام پرطنین «گوگوش» قرار بگیرد و ویدئوهای دو ترانه «با هم» و «دلکوک» را کارگردانی کند.
واهیک میگوید: «من به شدت تحت تاثیرشخصیت گوگوش قرار گرفتم. درآن زمان احساس میکردم از طریق شعر «با هم» میتوانم آن احساس واقعی گوگوش که همیشه با مردم و در کنار آنها بوده است را به نمایش بگذارم. ترانه «دلکوک» هم از طریق سفری تصویری، گوگوش امروز، گوگوشی آگاه، ماهر و تجربهاندوخته را به ما نشان میداد و خب البته خانم گوگوش که یک هنرمند به مفهوم واقعی کلمه حرفهای است هم از این فکر استقبال کرد و این فرصت به من داده شد.»
با موفقیت این دو ویدئو، گوگوش یک بار دیگر برای تهیه ویدئوهای آلبوم «اعجاز» از واهیک که به تازگی کار ساختن فیلم «عمو رافائل» را به پایان رسانده بود دعوت به همکاری میکند. واهیک میگوید: «در آن روزها با وجود همه مسئولیتهایی که برای برنامهریزی اکران فیلم تازه خودم داشتم، از فرصت همکاری دوباره با هنرمند کمنظیر و حرفهای چون گوگوش به شدت استقبال کردم. یکی از افتخارات من هم این است که در ویدیوی «اعجاز»، مهارتهای کمنظیر بازیگری گوگوش یک بار دیگر به شکل تازهای به نمایش گذاشته شده است.»
امروز بیش از ۲۶ سال از مهاجرت واهیک پیرحمزهای به آمریکا میگذرد و او در حالی که آماده تهیه مقدمات اکران فیلم هالیوودی خود «تن ای» و شاهد به حقیقت پیوستن رویای آمریکایی خود است میگوید: «بله؛ حقیقت دارد. اتفاق میافتد. گوگوش، هالیوود، کار با دستیار استیون اسپیلبرگ، عمو رافائل، سینمای بزرگ آمریکانا، من و فیلم تازهام «تن ای»»!