امیر عزتی – بعد از انتشار مطلب «مرگ اولین الگوپرداز سینمای اسلامی، فریبرز صالح و حلقهی مفقوده تاریخ سینمای ایران» توجه بسیاری به فیلم «دام نامرئی» از فریبرز صالح جلب شد. این فیلم به سفارش سازمان ضدجاسوسی کشور اندکی پیش از انقلاب ۵۷ تهیه شده بود.
نکته مهم در زمان انتشار پژوهش من درباره «اولین الگوپرداز سینمای اسلامی»، در دسترس نبودن این فیلم بود که پذیرش چنین امری را برای بسیاری دشوار مینمود. از این رو با تلاش بسیار از راه دور و به لطف دوستان عزیزم در ایران، موفق شدم نسخهای از فیلم را یافته و در اختیار همگان قرار دهم.
البته در سالهای گذشته خاطرات رئیس اداره ضدجاسوسی را یافتم و با دو نفر دیگر از عوامل جلو و پشت دوربین این فیلم گفتگو کردم. اما اطلاعات بیشتری دستگیرم نشد، بنابراین این پرونده تا یافتن اطلاعات دست اول بیشتر و تکنگاری روی فیلم مفتوح است.
مرگ ِ اولین الگوپردازِ سینمای اسلامی فریبرز صالح و حلقۀ مفقودۀ تاریخ سینمای ایران
نسخهای که اینک از طریق کیهان لندن در دسترس شما قرار میگیرد، ۱۸۷ دقیقه است. متاسفانه چیزی حدود یک دقیقه از ابتدای فیلم از بین رفته که صحنهی لبو یا باقالی خوردن کارمند ساواک در خیابان و جلب شدن توجه او به رفت و آمد مکرر اتومبیلی با شماره سیاسی است.
این فیلم درباره قضیهی جاسوسی سرلشکر احمد مقربی برای روسها و اتحاد شوروی است. در آذر ماه ١٣۵۶ مطبوعات و رسانههای رسمی و غیر رسمی ایران از کشف شبکه جاسوسی روسها در ایران و دستگیری سرلشکر احمد مقربی خبر دادند. سرلشکر مقربی به هنگام دستگیری معاون اداره پنجم ستاد ارتش بود و در حالی به این سمت حساس رسیده بود که پس از انحلال حزب توده در سال ١٣٣٣ مدت هفت ماه به اتهام وابستگی به این حزب در بازداشت به سر برده و به دلیل فقدان شواهد کافی تبرئه شده بود. دستگیری مقربی بزرگترین ماجرای جاسوسی تاریخ ایران در قرن بیستم است.
فیلم با این جمله به نقل از شاه فقید پایان میگیرد: اگر به من و خانوادهام خیانت شود خواهم بخشید، ولی اگر به مملکت خیانت شود، بخششی در کار نیست.
عنوانبندی ابتدا و انتهای فیلم از این قرار است:
سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران تقدیم میکند
دام نامرئی
به سفارش سازمان ضدجاسوسی کشور
مدیرتولید و اجراء: پرویز مشعوف
فیلمبردار:علی هجرت
مونتاژ: مقصود قائم
سناریست، تهیهکننده و کارگردان: فریبرز صالح
بازیگران:
محمدباقر توکلی (سرلشکر مقربی)
عطاءالله کاملی (رئیس کل)
پرویز فیروزکار (رئیس واحد)
مازیار بازیاران (رئیس گروه)
شهاب عسگری (کارمند گزارش کننده)
علی ثابت (سرایدار)
تورج [نصر] (گماشته)
امیر [هوشنگ] قطعه[ای] (آلبرت)
کنعان کیانی (پیتر)
جلال مقامی (بوریس)
مدیرتهیه: محمدرضا قوامی
گریم: بیژن محتشم
دکور: محمد کرمانی
دستیار تهیه و کارگردان: علیرضا مجلل
دستیار فیلمبردار: شاهرخ پارسیا
صدا، سینکرون، میکساژ: والود آقاجانیان، عباس قهرمانی، حسین عسگری، حسین حوری
گروه فنی: اکبر سعدآبادی، حسن خانی، داود دلسوز
لابراتوار رادیو تلویزیون ملی ایران- ناصرالدین شهراد
توضیح: نام برخی از بازیگران نقشهای فرعی در عنوانبندی نیامده است. ولی موفق به شناسایی چهره سه نفر از آنها شدم که عبارتند از هوشنگ دیبائیان، محمد برسوزیان و پری اقبال پور(در نقش همسر تیمسار مقربی).
بعلاوه چند گوینده نیز بجای شخصیتهای فیلم حرف زدهاند که مقابل دوربین حضور ندارند. شاخصترین آنها منوچهر اسماعیلی بجای محمدباقر توکلی، ابوالحسن تهامینژاد بجای امیرهوشنگ قطعهای و ناصر تهماسب بجای علی ثابت هستند. منصور غزنوی، منوچهر والیزاده، شکوه زارعی و سیمین سرکوب (بجای همسر تیمسار) نیز روی نقشهای فرعی حرف زدهاند.
این فیلم کپیرایت ندارد زیرا متعلق به رادیو تلویزیون ملی ایران (قبل از انقلاب) بوده و به سفارش اداره ضدجاسوسی ساخته شده است.
چیزی که تو این فیلم دوست داشتم مرور فضاها، آدمها، رفتارها و کوچه خیابونهای اواخر دهۀ ۵۰ بود. هر کجا محلات و خونه های آن زمان رو نشون می داد حس کودکی در من زنده می شد. آدمهای ساده و بی ریا، خونه های ویلایی بزرگ تهرون، کوچه های عریض خلوت…و اقدسیه و اراج و ازگل که همین طور که تو این فیلم هم هست تو شب خیلی تاریک و خلوت بود…
با سلام،بنظرم اصل موضوع مقاله مورد کم لطفی دوستان کامنت گذار قرار گرفته است.بنظرم مقاله خیلی جامعی نوشته شده،ممنون که اسامی هنرپیشگان را ذکر کردید چون در ابتدای فیلم نیست… نحوه ارتباط حداد عادل و فریبرزصالح خیلی شفاف پرداخت نشده،اساسا فریبرزصالح آیا کارمند رادیوتلویزیون بوده؟اکثر کسانی که بازی کرده اند دوبلور هستند و این خیلی عجیب هست،این بزرگان بخاطر سابقه دوستی با صالح در این فیلم هستند یا بدلیل کارمند تلویزیون بودن؟ کتاب خاطرات رییس ضدجاسوسی زمان شاه را چگونه میشه دسترسی داشت ؟
در زمانیکه نوشتههای علی شریعتی در دانشگاهها براحتی پخش میشد و نوار شبنامههای خمینی در مساجد، منابع امنیتی کشور صرف ساخت اینگونه فیلمها جهت خوشخدمتی به امریکایی که در خفا با خمینی مشغول نامه نگاری بود میشد. همونطور که الان با شعار مرگ بر آمریکا بر روی خیانت روسیه به ایران سرپوش گذاشته میشه. متاسفانه نه تنها مردم احساساتی ما، بلکه سران ما هم همیشه آلت دست خارجی بوده و خواهند بود
در تاریخ کم نبودند خائنین و وطنفروشان و این تنها به کشور ایران هم ختم نشده و نخواهد شد. عده ای برای پول و عده ای از سر حماقت، فرقه گرایی، حزبی ووو به خیانت دست میزنند بنابراین یک مملکت و ارتش و قشر خاص را زیر سئول بردن بخاطر خیانت یک نفر یا گروه اندکی درست نیست. امید که بعد از نابودی آخوند های گروگانگیر و در حکومت آینده آزاد ایران وجود این اشخاص جز ننگی برای خودشان ضربه دیگری به کشورمان نزند
جواب کمبوجیه. از تهمتی که به محمدرضا شاه زدی خجالت بکش. اگه بخوای به کشوری ضربه بزنی که تو همسایگی هست اولین نقطه برای زدن ارتش هست. طبیعیه روسیه سرمایه گذاری کنه. تو شرایط انقلابی هم مشکل از ببخشید ولی مردم ما بود. ارتش کاری رو کرد که مردم می خواست در واقع. ارتش تربیت شده شاه خطای فاحشی نکرد. ارتش باید حافظ ملت باشه که بود. آیا سپاه مسلمانان امروز حافظ ملت هست؟ یا حافظ خامنوف؟ ارتش به دلیری ارتش شاهنشاهی ایران کم پیدا یشه. جاوید شاه.
تو این فیلم اگه ریز به ریزش واقعی باشه چند نکته مهم هست که باید برطرف بشه و تو حکومت بعدی هرگز نباید چنین اتفاقی بیفته.
۱- مهمترین: یعنی چی که چون اعلی حضرت فرمودند به خانواده ام سو قصد بشه می بخشم به کشور خیانت بشه نه. در نتیجه حکم دادگاه این یا اون هست؟؟؟؟؟ مگه مملکت قانون نداره؟ به حرف یک نفر در هر پستی نباید حکم دادگاه داد. حکم دادگاه باید بر اساس انصاف و هیئت منصفه انتخاب شده از جامعه باشه که وجدان عمومی ملت یک کشور رو نمایندگی کنه و ضمنا باید حداقل های حقوق بشر رو رعایت کنه. یعنی حتی اگه ملتی انقدر بی وجدان شد که حکم مثلا سنگسار داد باز حقوق بشر باید ترمز و مانع بشه. این در مورد اعدام هم صادقه. از همه مهم تر این که حکم دادگاه بر اساس نظر یا جمله ای از شاه اول قانون رو تضعیف می کنه دوم خود شاه رو! وقتی همه چی شد طبق فرمایش شاهنشاه ماست ترش بشه ملت یقه شاهنشاه رو می گیره.
۲- حکم دادن بر اساس ایجاد ترس خودش باعث تولید خائن می شه. این طرف یه بچه ایرانی بود به هر حال که با تهدید روس ها و ترس از دست دادن شغلش جرم بزرگتری مرتکب شد. باید یه فضایی درست کنی که بچه ام اگه خطا کردی هر کار بدی کردی هر چی هم که بود بیا به خودم بگو. می شینیم بهترین راه حل رو پیدا می کنیم. من مواظبتم. ما یه کشوریم. این رویکرد باعث می شد این بیچاره این خیانت بزرگتر رو نکنه و جون میلیون ها ایرانی رو با دادن اسرار نظامی میهن به خطر نندازه خودش هم سر از دادگاه صحرایی در نیاره. در کل به دلیل تحت فشار و ترس عمل کردن به نظر من حبس ابد و اخراج از ارتش کافی بود. اون هم با رویکرد مراقبت و مواظبت خانواده از فرزند خطاکار. نه که خائن اعدام.
۳- خوبی کار این بود که حداقل اول رفتن ثابت کردن طرف خائنه با مدارک بعد دستگیر شد. شکنجه ای هم در کار نبود. بر اساس مستندات رفتن جلو نه کتک. ولی اون دو مورد که گفتم هرگز نباید تکرار بشه. حکم دادگاه بر اساس نظر یک فرد حالا هر کی و قضاوت و حکومت بر اساس ترس. این دو باید خاتمه پیدا کنه. هنوزم شاه رو با تمام وجود قبول دارم و بهترین و در دسترس ترین راه رهایی ایران پهلوی هست. ولی باید به قولی اصلاح بشه و کاملا دموکراتیک بشه.
تا زمانی که بعضی ها می خواهند با دروغ های خود ، سر خود و دیگران کلاه بگذارند آدم نمی داند چه بگوید؟ در سال ۵۶ که عقب نشینی ی ناشیانه سردمداران حکومت شروع بعداز ۲۵ سال دیکتاتوری شروع شد. هنوز چند روزی از بازگشت جیمی کارتر از ایران نگذشته بود که «مغزان متفکر » حکومت نامه ی احمد رشیدی مطلق را در روزنامه ی اطلاعات منتشر کردند تا طلبه های هالو را به خیابان به کشانند و کشاندند. در همان جّو عوامفریبانه . مسموم ؛ ساواک در حال مبارزات ضد جاسوسی علیه ک ج ب بود . این فیلم نشان میدهد که «مغزان متفکر» د ر حالیکه مملکت را سیل می برد در عالم رویا لابد میخواستند با فیلم سرلشگر مقربی جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی را دریافت کنند؟ تو گوئی اسرار زندانهای اوین و کمیته بنا بود تا ابد در محاق فراموشی بماند.
ولی اگر بازجویا ن ساواک آنطور که در این فیلم دیدیم در طول خدمات خود عمل میکردند اصلا خمینی و احمد رشیدی مطلق شانسی برای رسیدن به قدرت نداشتند. امیدوارم پرویز ثابتی که خیلی زود ایران را ترک کرد از خواب خرگوشی بیدار شده باشد. دشمن ما در خانه جا خوش کرده بود و همتون آدرس عوضی داشتید.
شاید از کارى که مى کند شرم کند.
خیانت به ایران ممکن است مانند خیانت مردم هر کشورى دیگرى به کشور خودشان
ولى حافظه تاریخ این خیانت ها را ثبت مى کند.
چه آسان بود اگر او همان زمان به شخص شاه مراجعه مى کرد و واقعه را به این مرد بزرگ و بخشنده مى گفت و مى گفت که حاضر نیست به کشورش خیانت کند.
این درس بزرگى براى شریعتمدارى هاست.
???
مرگ بر انقلابیون ۵٧
وقتیکه از زوایای مختلف به اینگونه حوادث نگاه کنیم در میابیم که کشور ایران بخاطر مسائل سوق ولجیشی وتاریخی در اوج جنگ سرد که جهان با آن در گیر بود یکی از مراکز بسیار حاد و در گیری سرویسهای جاسوسی شرق و غرب بود و متاسفانه عمق پیچیده گیهای جنگ پنهان این سرویسها و رخنه ها و نفوذها بحدی بالا بود که از دست ساواک و شاه کار بیشتری در جهت کنترل و یا به حد اقل رساندن این جنگ پنهان ساخته نبود تا جایی که یکمرتبه و یکشبه شعله خانمان سوز و ویرانگر خمینی و اربابان خارجیش روشن شد و عجب آنجا که بر خلاف شرق ( روسها ) این غربیها بودند که در صف اول مبارزه با متحد خود رژیم شاه شمشیر را از رو بستند و تمامی امکانات رسانه ای جهان را در اختیار روح والله و حزب الله گذاردند و تا امروز بدون وقفه در پشت این رژیم ایستاده اند داستان پر غصه ایران ما حکایتی است پر آب چشم که حالا حالاها پایانی بر آن متصور نیست ! در پایان هر چند اداره ضد جاسوسی سازمان امنیت و اطلاعات کشور در آنزمان با نیتی خوب دست به ساخت این فیلم زد ولی بعد از دیدن این فیلم در میابیم که ضعفها و کمبودها و کلیشه ای فکر کردن در آنزمان فراوان بود و همین کلیشه ای بودن یکی از علل از هم گسیختگی دستگاه های امنیتی کشور در روزهای بحرانی کشور بود !
دست جناب عزتی با این کار بیهمتا و بسیار مهم درد نکند. کمتر هستند کسانی که اینگونه به تاریخ نویسی کشورشان کمک میکنند.
نکته خیلی ملموسی که از شرح فیلم و مقاله دیگر ایشان در مورد صالحی و بقیه فیلمسازان خودفروخته اول انقلاب برمیآید از نظر من اینست: شاید در کمتر قومی بشود اینهمه وطنفروش،و خودفروخته یافت. اینهمه بی منظوری و حق ناشناسی. . از هنرمندان، نویسندگان، شاعران و روشنفکران گرفته تا دانشگاهیان. از روز نخست حمله چپاولگران صحرای عربستان تا همین الان با نایاک و اپوزیسیون قلابی صادراتی و…
من همیشه از خودم میپرسم که چه دلیلی دارد که شاهزاده رضا بخواهد به ایران برگردد تا روزی همین خیانتها و حقناشناسیها در اولین فرصت دوباره تکرار شوند. چرا؟
من نمیدانم این چه ارتشی بود که همافرها نوکر خمینی دجال از آب در آمدند و سرلشگرها مزدور کاگ ب و سازمان سیا،یا شاهنشاه ما کم عقل بودند یا خود ایشان رئیس پروژه دودستی تحویل دادن مملکت به آخوندها بودند، در هر صورت شباهت زیادی بین سرنگونی صدام بدست آمریکا و تحویل دادن عراق به آخوندها و توطئه ۵۷ است واقعا حیف مردان بزرگ ما مانند رحیمی و جهانبانی که در این بازی کثیف جان خودشان را از دست دادند